*سربازهای کوچک*
تیز بود نگاهش و پر از شیطنت کودکانه. مدام نگاهش روی تلفن همراهم میچرخید. لبخند زدم. از پشت سر برادرش سرک کشید. جلوتر رفتم. پرسیدم:" کلاس چندمی؟"
با انگشت دو را نشان داد و با سر به پسر پهلویش اشاره کردم:" داداشته"؟
پسر بزرگتر سری تکان داد. در همان حین خانمی محجبه را نزدیکشان دیدم. خودم را معرفی کردم و اجازه خواستم از پسرها عکس بیندازم. مادرشان گفت:" بچه ها رو با سن کمشون نبین! این چند روز که شهدا مهمون بندر شدند. مدام در مورد شهید و شهادت سوال میکنند؛ مخصوصا پسر کوچکم."
با دست پسر سربند قرمز را نشانم داد. بچه ها لبخندزنان ایستادند و زل زدند به قاب گوشی اما توی ذهنم پرشده بود از سرود حاج ابوذر روحی:
"عهد می بندم روزی لازمت بشم
عـهد می بندم حاج قاسمت بشم
عـهد می بندم مثل بهجت و مثل
سربازای گمنام خادمت بشم
زهرا شنبه زاده
۱۵آذر ۱۴۰۳
# بندرعباس
#تشییع_شهدای_گمنام
.
🕊واحد خواهران کمیته خادمین شهدا استان هرمزگان🕊
🆔 @Khaharan_khademin_hrm