11.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❤️⚫️♥️هیات پیاده مردم عراق به سمت شهر سامرا ...
😭😭😭خدایا نعمت زیارت حرم های اهل بیت رو به ما برگردان...
•﷽•
استاد همیشه؛
موقع امتحان سکوت میکنه...!
#امتحان_الهی🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚨 این پیام را به امام خامنهای برسانید!
جوان عراقی خطاب به حجتالاسلام رئیسی:
⭕️ از شما میخواهیم که این پیغام را به امام و رهبرمان «سیدعلی خامنهای» برسانید؛ #عراق مردانی جانبرکف و آماده ایثار دارد که نگاهشان به اشاره شماست.
#لبیک_یا_امام_خامنه_ای
🌹زندگینامه امام هادی (ع) :
♦️ تولد امام دهم شیعیان حضرت امام علی النقی (ع ) را نیمه ذیحجه سال 212 هجری قمری نوشته اند .
♦️ پدر آن حضرت ، امام محمد تقی جوادالائمه (ع ) و مادرش سمانه از زنان درست کردار پاکدامنی بود که دست قدرت الهی او را برای تربیت مقام ولایت و امامت مأمور کرده بود ، و چه نیکو وظیفه مادری را به انجام رسانید و بدین مأموریت خدایی قیام کرد .
♦️نام آن حضرت - علی - کنیه آن امام همام " ابوالحسن " و لقبهای مشهور آن حضرت " هادی " و " نقی " بود .
♦️ حضرت امام هادی (ع ) پس از پدر بزرگوارش در سن 8 سالگی به مقام امامت رسید و دوران امامتش 33 سال بود .
♦️ در این مدت حضرت علی النقی (ع ) برای نشر احکام اسلام و آموزش و پرورش و شناساندن مکتب و مذهب جعفری و تربیت شاگردان و اصحاب گرانقدر گامهای بلند برداشت . نه تنها تعلیم و تعلم و نگاهبانی فرهنگ اسلامی را امام دهم (ع ) در مدینه عهده دار بود ، و لحظه ای از آگاهانیدن مردم و آشنا کردن آنها به حقایق مذهبی نمی آسود ، بلکه در امر به معروف و نهی از منکر و مبارزه پنهان و آشکار با خلیفه ستمگر وقت - یعنی متوکل عباسی - آنی آسایش نداشت .
♦️ به همین جهت بود که عبدالله بن عمر والی مدینه بنا بر دشمنی دیرینه و بدخواهی درونی ، به متوکل خلیفه زمان خود نامه ای خصومت آمیز نوشت ، و به آن امام بزرگوار تهمتها زد ، و نسبتهای ناروا داد و آن حضرت را مرکز فتنه انگیزی و حتی ستمکاری وانمود کرد و در حقیقت آنچه در شأن خودش و خلیفه زمانش بود به آن امام معصوم (ع ) منسوب نمود ، و این همه به جهت آن بود که جاذبه امامت و ولایت و علم و فضیلتش مردم را از اطراف جهان اسلام به مدینه می کشانید و این کوته نظران دون همت که طالب ریاست ظاهری و حکومت مادی دنیای فریبنده بودند ، نمی توانستند فروغ معنویت امام را ببینند .
♦️ همچنین مورخان و محدثان نوشته اند که امام جماعت حرمین ( = مکه و مدینه ) از سوی دستگاه خلافت ، به متوکل عباسی نوشت : اگر تو را به مکه و مدینه حاجتی است ، علی بن محمد ( هادی ) را از این دیار بیرون بر ، که بیشتر این ناحیه را مطیع و منقاد خود گردانیده است " .
♦️ این نامه و نامه حاکم مدینه نشان دهنده نفوذ معنوی امام هادی (ع ) در سنگر مبارزه علیه دستگاه جبار عباسی است . از زمان حضرت امام محمد باقر (ع ) و امام جعفر صادق (ع ) و حوزه چهار هزار نفری آن دوران پربار ، شاگردانی در قلمرو اسلامی تربیت شدند که هر یک مشعلدار فقه جعفری و دانشهای زمان بودند ، و بدین سان پایه های دانشگاه جعفری و موضع فرهنگ اسلامی ، نسل به نسل نگهبانی شد و امامان شیعه ، از دوره حضرت رضا (ع ) به بعد ، از جهت نشر معارف جعفری آسوده خاطر بودند
بسم الله الرحمن الرحیم
#من_زنده_ام
قسمت_صدو شصت و یکم
با دیدن حاج آقا ابو ترابی نور امیدی در دلمان تابیدن گرفت . شور و شادی بی حدی وجودمان را فرا گرفته بود نمی دانستیم چطور باید تشکر کنیم او می خواست در مقابل آن ظالمان گرگ صفت با غیرت و مردانگی که در خود و دیگر برادران وجود داشت از ما حفاظت کند . پرسید :
- چرا لباس های شما مندرس و این همه وصله وپینه دارد ؟
گفتیم : این لباسهای خودمان است که از روز اول اسارت به تن داشتیم ، هنوز لباس اسارت عراقی ها را تنمان نکرده ایم .
با شنیدن این جمله نتوانست جلوی گریه اش را بگیرد .
عدنان با دیدن گریه برادر ابوترابی گفت : وقت خلاص!
برادر سید علی اکبر ابو ترابی محترمانه از او چند دقیقه ای وقت خواست و گفت :
- من از طریق صلیب سرخ تا حدودی شرح ماجرای شما را شنیده ام ، شجاعت وپاک دامنی شما ما را سر افراز کرده به قد همه ما اضافه کرده از رنجی که شما در آن زندان ها بردید ما مردها خجالت کشیدیم ودیگر از رنج ناله نکردیم ، اما خواهرها من مأمور به پرسیدن یک سؤالم که باید جوابش را به برادر هایتان بدهم . ما برای حفظ ناموسمان اینجا هستیم ، شکنجه می شویم و صبر می کنیم واز خدا پاداش می گیریم اگر طی این دو سال به شما تعرضی شده ما باید تکلیف جنگ و عراقی ها را همین جا روشن کنیم ، خونی که برای عصمت وحیا نریزد با دوای سرخ هیچ فرقی ندارد .
گفتیم : خدا را شکر تا این لحظه در امان خدا بوده ایم .
حاج آقا گفت: به من اطمینان کنید ، من برادر شما هستم و از روی شما به خاطر همه ستم هایی که بر شما رفته شرمنده و خجالت زده هستم .
گفتیم : به عصمت مادرتان زهرا ، فقط خدا به ما رحم کرده است . مثل لقمه ای در دهان گرگ می چرخیدیم اما گرگ می ترسید لقمه را زمین بگذارد .
سید بزرگوار دوباره اشک ریخت اما این بار با هق هق ، مثل اینکه اشک های حاج آقا تیرکمان عدنان بود که در می رفت و وقت خلاص را اعلام می کرد سید محترمانه گفت :
- پس دقیقه واحده(فقط یک دقیقه)
- کلت بس ارید اعطیهن الخضراء بس صارلک عشر دقایق تتکلم وباهن ( گفتی فقط می خوام بهشون سبزی بدم ولی حالا ده دقیقه است نشستی و روضه می خونی )
سید اصرار نکرد با ذکر " الحمدالله " ، سبحان الله ، لا حول و لا قوه الا بالله " با ما خداحافظی کرد .
به سوال و نگرانی حاج آقا و برادرها که فکر می کردم خاطره برق نگاهشان در لحظه ورودمان به اردوگاه برایم تداعی شد . در پس این چهره های تکیده و رنجور عظمت و اقتداری بود که صدام را که به زعم خودش شهسوار عرب بود ، از زین قدرت به زمین ذلت کشیده بود .
در کیسه سبزی را باز کردیم ، تمام سبزی باغ را چیده و به ما داده بودند . نمی خواستیم تحفه ای را که با زحمت و محبت فرستاده بودند پس بفرستیم . رفتیم پشت پستویی که با ملحفه برای خودمان درست کرده بودیم .
حلیمه روسری اش را باز کرد که از برادران خودمان می گیریم . برگ برگ آن سبزی ها را که برادرها تمیز پاک کرده بودند نگاه می کردیم . از این همه محبت و فداکاری حظ می بردیم . ناگهان در لابه لای سبزی ها چشم مان به تکه کاغذی مچاله شده افتاد . کاغذ کوچک و مچاله شده را باز کردیم . نوشته بود « خرمشهر آزاد شد »
از شادی در پوستمان نمی گنجیدیم ، نمی دانستیم چطور ابراز احساسات
کنیم که عدنان خبردارنشود .
پایان قسمت صد و شصت و یکم
دردهای جامعه با «جامعه» درمان شود
«بِكُمْ يُنَفِّسُ الْهَمَّ وَ يَكْشِفُ الضُّرَّ»
#زیارت_جامعه
#امام_هادی علیهالسلام
#حسین_یکتا
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹
🔸یک غواصی کوتاه🔸
زندگی ما یک غواصی کوتاه است تا ته دریای وجود. هر دُرّ و گوهری که بخواهی آنجاست. موقعی که نطفه انسان منعقد میشود، مثل آن است که غواص داخل آب میپرد. وقتی میرسد به کف دریا و دُرّ و مروارید کف دریا را میبیند، همان پانزده سالگی و فصل بلوغ است و البته اول امتحان.
موقع مرگ، وقتی است که جمع کرده یا نکرده، دیگر باید برود بالا، روی دریا.
این بدن همچون قطعه سنگی است که به غواص وصل میکنند تا برود به زیر آب، بعد که رفت زیر آب این قطعه سنگ را از او جدا میکنند تا سریع بیاید بالا.
میگوییم: «انّاللّه و انا الیه راجعون»؛ یعنی: برگشت، قطعی است. کسی که از دنیا می رود، مثل غواصی است که به روی آب برگشته. نگاه کن ببین مروارید دارد یا نه؟ اگر مروارید همراهش بود جشن بگیر، اگر دست خالی بود، عزا بگیر.
✅ نماز و یاد پیامبر (ص)
✍استاد قرائتی: در هر دو ركعت نماز، یك تشهد مى خوانیم كه در آن به یگانگى خداوند و رسالت حضرت محمّد صلى الله علیه وآله اقرار مى كنیم. هر روز در پنج وقت این اقرار و اعتراف به توحید و نبوّت لازم است تا انسان راه را گم نكند، مكتب و صاحب آن را فراموش نكند، بر او صلوات بفرستد و در این اقرار و صلوات در ردیف خداوند و فرشتگان قرار بگیرد. زیرا قرآن مى فرماید: «انّ اللَّه و ملائكته یصلّون على النبى» (احزاب، 52) خدا و ملائكه بر پیامبرش صلوات مى فرستند، پس چرا ما نفرستیم؟ مگر او ما را نجات نداد؟ سلام بر پیامبر اسلام كه ما را نجات داد.
📚 کتاب۱۱۴نکته دربارهی نماز، محسن قرائتی
┄┅┅❅💠❅┅┅┄