eitaa logo
هیئت خواهران خادم الزهراسپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی_همدان
2.5هزار دنبال‌کننده
12.9هزار عکس
6.5هزار ویدیو
158 فایل
ارتباط با ادمین @Yassekaboood هیئت خواهران خادم الزهرا سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی همدان بلاخره خون شهید محمد حسین عزیز می‌جوشد و حاج قاسم هست #حدادیان #گلستان هفتم #شهید جمهور #تنها هیات مذهبی به نام #حاج قاسم در کشور @khaharankhademozahra
مشاهده در ایتا
دانلود
✍️ 💠 عباس بی‌معطلی به پشت سرش چرخید و با همان حالی که برایش نمانده بود به سمت ایوان برگشت. می‌دانستم از یوسف چند قاشق بیشتر نمانده و فرصت نداد حرفی بزنم که یکسر به آشپزخانه رفت و قوطی شیرخشک را با خودش آورد. 💠 از پله‌های ایوان که پایین آمد، مقابلش ایستادم و با نگرانی نجوا کردم :«پس یوسف چی؟» هشدار من نه‌تنها نکرد که با حرکت دستش به امّ جعفر اشاره کرد داخل حیاط شود و از من خواهش کرد :«یه شیشه آب میاری؟» بی‌قراری‌های یوسف مقابل چشمانم بود و پایم پیش نمی‌رفت که قاطعانه دستور داد :«برو خواهرجون!» نمی‌دانستم جواب حلیه را چه باید بدهم و عباس مصمم بود طفل را سیر کند که راهی آشپزخانه شدم. 💠 وقتی با شیشه آب برگشتم، دیدم امّ جعفر روی ایوان نشسته و عباس پایین ایوان منتظر من ایستاده است. اشاره کرد شیشه را به امّ جعفر بدهم و نصف همان چند قاشق شیرخشک باقی‌مانده را در شیشه ریخت. دستان زن بی‌نوا از می‌لرزید و دست عباس از خستگی و خونریزی سست شده بود که بلافاصله قوطی را به من داد و بی‌هیچ حرفی به سمت در حیاط به راه افتاد. 💠 امّ جعفر میان گریه و خنده تشکر می‌کرد و من می‌دیدم عباس روی زمین راه نمی‌رود و در پرواز می‌کند که دوباره بی‌تاب رفتنش شدم. دنبالش دویدم، کنار در حیاط دستش را گرفتم و با که گلویم را بسته بود التماسش کردم :«یه ساعت استراحت کن بعد برو!» 💠 انعکاس طلوع آفتاب در نگاهش عین رؤیا بود و من محو چشمان شده بودم که لبخندی زد و زمزمه کرد :«فقط اومده بودم از حال شما باخبر بشم. نمیشه خاکریزها رو خالی گذاشت، ما با قرار گذاشتیم!» و نفهمیدم این چه قراری بود که قرار از قلب عباس برده و او را به سمت معرکه می‌کشید. در را که پشت سرش بستم، حس کردم از قفس سینه پرید. یک ماه بی‌خبری از حیدر کار دلم را ساخته و این نفس‌های بریده آخرین دارایی دلم بود که آن را هم عباس با خودش برد. 💠 پای ایوان که رسیدم امّ جعفر هنوز به کودکش شیر می‌داد و تا چشمش به من افتاد، دوباره تشکر کرد :«خدا پدر مادرت رو بیامرزه! خدا برادر و شوهرت رو برات حفظ کنه!» او می‌کرد و آرزوهایش همه حسرت دل من بود که شیشه چشمم شکست و اشکم جاری شد. 💠 چشمان او هم هنوز از شادی خیس بود که به رویم خندید و دلگرمی داد :« و جوونای شهر مثل شیر جلوی وایسادن! شیخ مصطفی می‌گفت به حاج قاسم گفته برو آمرلی، تا آزاد نشده برنگرد!» سپس سری تکان داد و اخباری که عباس از دل غمگینم پنهان می‌کرد، به گوشم رساند :«بیچاره مردم ! فقط ده روز تونستن مقاومت کنن. چند روز پیش وارد شهر شده؛ میگن هفت هزار نفر رو کشته، پنج هزار تا دختر هم با خودش برده!» 💠 با خبرهایی که می‌شنیدم کابوس عدنان هر لحظه به حقیقت نزدیک‌تر می‌شد، ناله حیدر دوباره در گوشم می‌پیچید و او از دل من خبر نداشت که با نگرانی ادامه داد :«شوهرم دیروز می‌گفت بعد از اینکه فرمانده‌های شهر بازم رو رد کردن، داعش تهدید کرده نمی‌ذاره یه مرد زنده از بره بیرون!» او می‌گفت و من تازه می‌فهمیدم چرا دل عباس طوری لرزیده بود که برای ما آورده و از چشمان خسته و بی‌خوابش خون می‌بارید. 💠 از خیال اینکه عباس با چه دلی ما را تنها با یک نارنجک رها کرد و به معرکه برگشت، طوری سوختم که دیگر ترس در دلم خاکستر شد و اینها همه پیش غم حیدر هیچ بود. اگر هنوز زنده بود، از تصور اسارت بیش از بلایی که عدنان به سرش می‌آورد، عذاب می‌کشید و اگر شده بود، دلش حتی در از غصه حال و روز ما در آتش بود! 💠 با سرانگشتان لرزانم نارنجک را در دستم لمس کردم و از جای خالی انگشتان حیدر در دستانم گرفتم که دوباره صدای گریه یوسف از اتاق بلند شد. نگاهم به قوطی شیر خشک افتاد که شاید تنها یکبار دیگر می‌توانست یوسف را کند. به‌سرعت قوطی را برداشتم تا به اتاق ببرم و نمی‌دانستم با این نارنجک چه کنم که کسی به در حیاط زد. 💠 حس کردم عباس برگشته، نارنجک و قوطی شیر خشک را لب ایوان گذاشتم و به دیدار دوباره عباس، شالم را از روی نرده ایوان برداشتم. همانطور که به سمت در می‌دویدم، سرم را پوشاندم و به سرعت در را گشودم که چهره خاکی آینه نگاهم را گرفت. خشکم زد و لب‌های او بیشتر به خشکی می‌زد که به سختی پرسید :«حاجی خونه‌اس؟»... ✍️نویسنده:
🦋🦋🦋🦋🦋 استاد شجاعی قسمت 1⃣ ساختار وجودی انسان ساختاری ریاضی است و بين قوای مختلف انسان یعنی حس ,خیال,وهم وفوق عقل روابط ریاضی و تعامل وجود دارد ساختار روح مثل ساختار جسم منظم و ریاضی وار است و حالتهایی که برای بدن اتفاق می افتد برای روح هم اتفاق می افتد اگر بخواهیم روح را به سمت هدف خلقت سوق بدهیم و سلامت و شادی داشته باشیم باید با این ساختار آشنا باشیم اگر بخواهیم حرکتی درست داشته باشیم چه در نظام دنیایی و چه در آخرتی به دو عنصر احتیاج داریم درعنصر فردی به و احتياج داریم باید غم و اضطراب را دفع کنیم جسم و روح به همدیگر تعلق دارند خود جسم یک مرتبه ای از خود روح است که بخش مادی دارد پیامبر اکرم فرمودند: هر چه قدر انسان به خدا نزدیک تر شود ایمانش بیشتر شده و علاقه اش به اطرافیانش نیز بیشتر میشود و روز به روز شادتر و آرامتر می شود...
🌺🌺🌺🌺 🌺🌺🌺 🌺🌺 🌺 قسمت 2⃣ رب یعنی مالک مدبر خداوند سیستم را طوری طراحی کرده که انسان‌ها کم کم مثل خودش شوند یا شبیه اهل بیت و اینگونه قطعا شاد می‌شویم🦋 چون از اسما خداوند و است اگر مسیر ما درست باشد وبه گفته های خداوند عمل کنیم شاد خواهیم بود حجم غم ها کم می‌شود در دنیا وآخرت اگرحال خوبی نداریم مال این است که در یکی از پنج بخش وجودی آسیبی به خود زدیم با بی حوصلگی و تنبلی دین اسلام باغم مخالفت می‌کند وبه انسان را سفارش می‌کند😔 غم اگر برای دنیا باشد انسان را جهنمی می‌کند وشادی همه جوره مثبت است البته اگر منفی و خطر ناک نباشد اگر کسی بخواهد مراحل پیشرفت به مقامات دنیایی و آخرتی برسد فقط با عنصر شادی می‌تواند آن را طی کند (چینش های فکری : انتخابها،ارتباط‌ها، رفتارها، افکار) انسان هر کاری می‌خواهد انجام دهد باید با کمک چینش های فکری ببیند و و را خیلی حدی بگیرد ببیند این کار برای شخص باعث شادی وآرامش می‌شود یا نه، اگر این طوری هست کار را شروع کند. حالتی است که از وصول انسان به یک خواسته یا آرزو در هر کدام از پنج جهت (عقلی فوق عقلی حسی خیالی و وهم) بوجود می آید در مقوله فوق عقلی اگر اعراض کنیم به مشکل برخورد می‌کنیم حتی اگر به حس های دیگر هم رسیده باشیم ولی اگر به حس فوق عقل که ارتباط با خداوند است کامل برسیم اگر در حسهای دیگر هم کم داشته‌باشیم خداوند کمک می‌کند و ما شاد خواهیم بود
13.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 مشکل شون مردم نیست مشکلشون امام زمان و انتظار و اسلام و دین و امید به آینده و در نهایت زندگی پاکه
💯 صدها فرشته‌ی رحمت! 🔻حضرت آیت الله مصباح یزدی در دیدار خانواده‌های شهید تهرانی مقدم و برخی شهدای مدافع حرم: 🔹 هر شخصی که خدمتی به شهدا کرده باشد، آنها این خدمت‌ها را ندیده نخواهند گرفت. 🔸 همراه هر یک از شما صدها فرشته و نازل می‌شود. 🔹همانطور که از دست دادن این عزیزان باعث و اندوه ما می‌شود، توجه به اینکه به چه مقاماتی رسیده‌اند جبران کننده‌ای نصیب ما می‌نماید. 🔸بنده خیلی کوچک‌تر از آن هستم که مقام را بخواهم ارزیابی کنم، اما تنها همین قدر می‌فهمیم که آنها را دوست داریم و برای ترفیع درجاتشان دعا می‌کنیم. ۹۸/۱۱/۱ آیت الله مصباح یزدی رحمت الله علیه ═══✼🍃💖🍃✼══