eitaa logo
هیئت خواهران خادم الزهراسپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی_همدان
2.5هزار دنبال‌کننده
12.9هزار عکس
6.5هزار ویدیو
158 فایل
ارتباط با ادمین @Yassekaboood هیئت خواهران خادم الزهرا سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی همدان بلاخره خون شهید محمد حسین عزیز می‌جوشد و حاج قاسم هست #حدادیان #گلستان هفتم #شهید جمهور #تنها هیات مذهبی به نام #حاج قاسم در کشور @khaharankhademozahra
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️ فوری؛ چکمه‌ی سرباز سپاه بر روی صورت یک دختر مظلوم 👊ننگ بر سپاه و رژیم دیکتاتور آخوندی؛ ایرانی نیستی اگه انتشار ندی!!!! 🔴🔴با رسانه چگونه انسانها رو مسخ می کنند!!!؟؟ ببینید تا متوجه شوید ...
هیئت خواهران خادم الزهراسپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی_همدان
🏝فرازی از #عطردل‌آرای‌غدیر (۳۰) ⚘بخشی‌از‌خطبه پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در روز غدیر⚘ 💎 م
🏝فرازی از (۳۱) ⚘بخشی‌از‌خطبه پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در روز غدیر⚘ 💎مَعاشِرَالنّاسِ، هذا عَلِی، أَنْصَرُکُمْ لی وَأَحَقُّکُمْ بی وَأَقْرَبُکُمْ إِلَی وَأَعَزُّکُمْ عَلَی، وَالله عَزَّوَجَلَّ وَأَنَاعَنْهُ راضِیانِ. وَ مانَزَلَتْ آیَةُ رِضاً (فی الْقُرْآنِ) إِلاّ فیهِ، وَلا خاطَبَ الله الَّذینَ آمَنُوا إِلاّبَدَأ بِهِ ، وَلانَزَلَتْ آیَةُ مَدْحٍ فِی الْقُرْآنِ إِلاّ فیهِ، 💠هان مردمان! این علی یاورترین، سزاوارترین و نزدیک ترین و عزیزترین شما نسبت به من است. خداوند عزّوجلّ و من از او خشنودیم. آیه رضایتی در قرآن نیست مگر این که درباره ی اوست. و خدا هرگاه ایمان آوردگان را خطابی نموده به او آغاز کرده [و او اولین شخص مورد نظر خدای متعال بوده است]. و آیه ی ستایشی نازل نگشته مگر درباره ی او.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هیئت خواهران خادم الزهراسپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی_همدان
ادامه قسمت ۱۳۷ از کتاب #دلتنگ‌نباش #شهید_روح‌الله_قربانے و یک دسته بزرگ گل رز سفید هم برای زینب خر
ادامه قسمت۱۳۸ از کتاب _ چه زشتی ای داره آخه؟! امروز برو پیششون، فردا با هم از صبح میریم حرم. زینب کمی مکث کرد و گفت:«راست میگی؟برم بد نیست؟ آخه جایی هم که گرفتن، به ما خیلی دوره.» روح الله دسته ساک را کشید و گفت:« اشکال نداره. یه جوری میریم باهم. حالا بیا فعلاً بریم هتل.» وسایلشان را که گذاشتند روح‌الله به پدرش گفت زینب را می‌برد پیش دوستانش و برمی گردد تا با هم بروند حرم. با هم سوار مترو شدند. تا رسیدند ظهر شده بود. روح الله دو تا ساندویچ خرید. ناهارشان را که خوردند،او را گذاشت پیش دوستانش و گفت:« هر وقت کارت تموم شد، زنگ بزن بیام دنبالت.» زینب تشکر کرد و از هم خداحافظی کردند. به زینب خیلی خوش گذشت. بیشتر از اینکه از جمع دوستانش لذت ببرد، از کاری که روح الله انجام داده بود خوشحال بود. این قدر بهش خوش گذشت که ساعت از دستش در رفت. یک لحظه به خود آمد و دید ساعت نزدیک هشت شب است. روح الله حتی یک بار هم به او زنگ نزده بود که اعتراضی کند. زینب سریع تماس گرفت. با خودش می گفت:«حتماً از دستم شاکیه! اما صدای مهربان روح الله از پشت تلفن، باعث آرامشش شد. _ ببخشید! حواسم به ساعت نبود. _ اشکال نداره، حالا بهت خوش گذشت؟ _ آره خیلی. اما پیش بابات اینا زشت شد این همه مدت نبودم. _ نه بابا، اونا رفتن حرم. منم با علی رفتم. بیام دنبالت الان؟کارت تموم شد؟ _ میگم تو الان از اون ور شهر بیایی اینجا دنبالم، خیلی طول می‌کشه، سختت میشه. میخوای من خودم آژانس بگیرم بیام؟ _ نه سختم نیست. الان میام دنبالت‌. روح الله یک ساعت بعد پیش زینب بود. در راه برگشت به هتل، زینب گفت:« وای، روم نمیشه تو چشم بابات نگاه کنم! الان میگه با ما اومده مسافرت. بعد رفته پیش دوستاش.» روح الله خندید و گفت:« نه بابام اینجوری نیست. بنده خدا کاری نداره.» همان طور هم شد. پدر شوهرش او را به چشم دخترش می دید، نه فقط عروس. به هتل که رسیدند، کمی استراحت کردند و با هم رفتند حرم. خیلی شلوغ بود. به طرف گنبد امام رضا علیه السلام ایستادند و سلام دادند. میان آن همه جمعیت، جای دنجی را پیدا کردند و نشستند. [هر روز با
هیئت خواهران خادم الزهراسپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی_همدان
ادامه قسمت۱۳۸ از کتاب #دلتنگ‌نباش #شهید_روح‌الله_قربانے _ چه زشتی ای داره آخه؟! امروز برو پیششون،
ادامه قسمت۱۳۹ از کتاب روح الله قرآن برداشته بود و زینب کتاب دعا. در یکی از مراسم های رسول بود که زینب به مادر رضا گفت:« خیلی نگران روح‌الله ام. میگه می خوام برم جای رسول. اگه یه وقت اتفاقی براش بیفته، من چه کار کنم؟» مادر رضا دلداری اش داده بود و گفته بود: « زینب جان، حدیث‌کسا زیاد بخون. حدیث کسا بلا رو دور میکنه. اگر خدای نکرده قرار باشه اتفاقی بیفته، حدیث کسا جلوی اون بلا رو میگیره.» از آن روز به بعد حدیث کسا ورد زبانش شده بود. مدام برای او حدیث کسا میخواند. روبروی گنبد طلایی حرم نشسته بودند و دعا می خواندند. چند ساعتی آنجا بودند و بعد به هتل برگشتند. صبح روز بعد باز هم باهم به حرم رفتند. وقتی برگشتند، روح‌الله با خنده به زینب گفت:« می خوام تلافی دیروز رو دربیارم. با علی میخوایم بریم سرزمین موج های آبی.» زینب هم خندید و گفت:« باشه برید، منم دوباره میرم حرم.» ظهر بود که علی و روح الله رفتند. روح الله بچه ها را خیلی دوست داشت و برایشان خیلی وقت میگذاشت، مخصوصاً علی که برادرش بود. گاهی نصیحتش میکرد «علی جون، احترام به پدر و مادر فراموشت نشه. همیشه حرف هاشون رو گوش کن. وقتی به حرف پدر و مادرش گوش کنه، عاقبت بخیر میشه. نمازت رو هم سعی کن همیشه بخونی. حالا هنوز به سن تکلیف نرسیدی اشکال نداره، تا جایی که تونستی بخون. مستحبات نماز رو هم نخوندی، ایرادی نداره.» روح الله با تمام مهربانی هایش یک اسطوره بود برای علی. برای همین به راحتی حرف و نصیحت هایش را می پذیرفت. با داشتن برادری مثل روح‌الله احساس غرور می کرد. به این فکر می رفت که تا وقتی روح الله هست، کسی نمی تواند به او حرفی بزند. چند باری می‌شد که روح‌الله پشتش درآمده بود و بین بچه های محله شان طرفداری اش را کرده بود. یک بار هم وقتی با چند تا از بچه های کوچه‌شان دعوایش شد، روح الله از پشت بام شاهد ماجرا بود، از همونجا که پایین پریده بود و پشت علی درآمده بود. علی به برادرش افتخار می کرد و خیلی دوستش داشت. زینب وقتی وارد صحن شد خیلی چیزها برایش زنده شد. روبروی گنبد نشست و به فکر رفت. اتفاقات این چند وقت را با خود مرور می کرد. آن روزی که از امام رضا علیه السلام مردی را آرزو کرده بود تا با او عاقبت به خیر شود. ازدواجش، شهادت رسول الله و حرف های روح الله. [هر روز با
21.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏝 🏝 موضوع⬅️ پدران 👈قسمت سوم👉 ⚘سلسله برنامه های نصرت،در چند جلسه ،به بررسی تنوع و گوناگونی نصرت امیرمومنان علیه السلام می پردازد. آن‌که دانشجوست،یا بانوی خانه دار،یا حاکم جامعه یا پدر و یا دانش آموز،چه بکند نصرت مولا علی کرده است،در این کلیپ‌های کوتاه بحث می شود.⚘
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✖️مسیح علینژاد نبیند! ▪️قضاوت داور زن ایرانی در المپیک 2020 توکیو 🔺داور المپیکی تنیس روی میز ایران در اولین گام از بازی‌های المپیک برای کشور میزبان قضاوت خواهد کرد/ایسنا
10.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔶 ماجرای لاتی که با جمله آقا سید مهدی قوام، بیدار و مسئول هیئتی بزرگ در تهران شد... 🔶 استاد عالی ✅ خیلی جالب/ حتما ببینید و منتشر نمایید.