eitaa logo
محمد شهبازیان.مدرس و پژوهشگرمهدویت.
5.3هزار دنبال‌کننده
598 عکس
434 ویدیو
79 فایل
@khaketeshneh-محمد شهبازیان
مشاهده در ایتا
دانلود
✅ جای کتاب را هیچ چیزی پر نمی‌کند 🔹من البته به کارهاى هنرى و تصویرى، تلویزیون یا سینما یا از این قبیل مقولات، خیلى اعتقاد دارم. اما کتاب، نقش و جایگاه مخصوصى دارد. جای کتاب را هیچ چیزی پر نمی‌کند . کتاب را باید ترویج کرد،… مردم باید به کتابخوانی عادت کنند و کتاب وارد زندگی بشود. (مقام معظم رهبری) 🔸معرفی 10 کتاب ویژه و برتر در عرصه عفاف و حجاب که هر فردی میبایست آنها را مطالعه کند. https://oniketab.ir/product/baste-hejab/ 🔰به جمع ما بپیوندید: 🔻 صراط؛ مروج گفتمان اصیل انقلاب http://eitaa.com/joinchat/1112735758C332d249c3e
🌹 *هشتمین مسابقه کشوری مهدویت با 40 سکه طلا پاسارگاد در سطح کل کشور برگزار میشود🌹* ⚡️برگزار کننده: کانون مهدویت شهر مهدوی - جهان مهدوی ⚡️مشارکت کننده: بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود (عج) و مرکز تخصصی مهدویت قم ⚡️جوایز مسابقه: 40 سکه طلا پاسارگاد و 40 تندیس مهدوی برای 40 نفر ⚡️ زمان برگزاری: 30 مهرماه راس ساعت 15 ⚡️زمان ثبت نام: از هم اکنون. ⚡️لینک ثبت نام در مسابقه: https://mahdavicity.ir/competition-rules/ ⚡آموزش ثبت نام و شرکت در مسابقه: https://www.aparat.com/v/aiOXq کانون مهدویت شهر مهدوی - جهان مهدوی کد مجوز شناسایی: ۳۲۸۱۰۰۰۰۶ تحت نظارت سازمان تبلیغات اسلامی شماره تماس کانون: ☎️ 01735726499 - 09103347002
جلسه سوم . موسسه انوار طاها.m4a
45.76M
🔴جلسه سوم 🔷اهمیت نسخه شناسی واعتبار سنجی نسخه های خطی موسسه انوار طاها محمد شهبازیان @khaketeshneh
💠خانه علم و مهارت طه برگزار می‌کند: 🔰 دوره کارگاهی پیشرفته روش فهرستی ✅ با استعانت از الطاف الهی، دوره کارگاهی پیشرفته روش فهرستی با محوریت اعتبار سنجی احادیث تحریف قرآن در کتاب فصل الخطاب محدث نوری در سال تحصیلی ۱۴۰۱_۱۴۰۲ بر گزار می‌شود. 🔶 مدرس دوره: استاد محمد باقر ملکیان 🔷 مدت دوره: ۳۲ جلسه در دو ترم تحصیلی( هر هفته چهارشنبه‌ها) 🔶 دوره به صورت حضوری و مجازی می‌باشد. 🔷 خواهران و برادران؛ 🔶 مهلت ثبت نام: از ۲۵ مهر ماه الی ۳۰ مهرماه؛ 🔷 جهت ثبت نام از طریق لینک ذیل اقدام بفرمائید. https://formafzar.com/form/v5n07 🔶 برای کسب اطلاع بیشتر می‌توانید به کانال خانه علم و مهارت طه در پیام رسان ایتا مراجعه کنید.( اطلاعات تکمیلی دوره و روش برگزاری‌ و هزینه دوره در کانال ذیل قرار داده شده است)👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3280928965C37d1129dcb
✅ تنها راه نجات 🔻 آیت الله العظمی جوادی آملی: 🔹مواظب باشیم این نظام نه به آسانی به دست آمده و نه به آسانی برمی‌گردد. اگر معاذ الله کمترین آسیبی ببینید تمام لعنت های گذشته دامنگیر ما میشود، الی یوم القیامة هر مسلمانی که بیاید لعنتش دامنگیر ماست. 🔺...بر همه ما است که اين نظام را حفظ بکنیم...کاری که باعث تضعیف این نظام است، باعث تفرقه است، باعث نفاق افکنی است، باعث طمع بیگانه است حرام عینی است" @khaketeshneh محمد شهبازیان
❇️سیر پیشنهادی مطالعه کتب علوم حدیث (مقدماتی) 1- درسنامه علم حدیث (علی نصیری) 2- دانش حدیث (به قلم مدرسان دانشکده علوم حدیث) 3- تاریخ حدیث شیعه1( سید محمد کاظم طباطبایی) 4- وضع و نقد حدیث (عبدالهادی مسعودی) 5- درآمدی بر فهم حدیث مشکل(سید محمد کاظم طباطبایی) 6- بازسازی متون کهن حدیث شیعه (سید محمد عمادی حائری) 7- منطق حدیث شیعه (سید محمد کاظم طباطبایی) https://eitaa.com/khaketeshneh محمد شهبازیان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 کلیپ کارشناسی ♨️ دیندار باشی عاقل نباشی خودت وبال دینی... 🚫🚫مراقب فتنه ها باشیم... جزء منتظران جاهل نباشیم🚫🚫 🎙کارشناس: حجت الاسلام والمسلمین شهبازیان کلیپ شماره1️⃣ http://eitaa.com/alborzmahdaviat
جلسه چهارم حدیث خوانی موسسه انوار طاها.m4a
46.92M
🔴جلسه چهارم 🔷اهمیت سند شناسی موسسه انوار طاها محمد شهبازیان @khaketeshneh
📣 ساعات کلاس های عمومی حجت الاسلام محمد شهبازیان 🔹 کلاس حدیث خوانی 📚 فقه الحدیث مهدوی 🗓شنبه هر هفته (برادران) ⏰زمان: بعد از نماز عصر ( به مدت یکساعت) 🕌مکان: قم. خیابان صفائیه ، انتهای کوچه آمار ، جنب ساختمان جامعه مدرسین حوزه علمیه قم ، موسسه انوار طاها 🔷کلاس درس_گفتار_جامع_مهدوی (دوره مقدماتی) 🗓 سه شنبه هر هفته (برادران و خواهران) ⏰زمان: 14.30 الی 16 🕌 قم، خیابان شهیدان فاطمی، کوچه28، پلاک6؛ سالن شهید سلیمانی @khaketeshneh محمد شهبازیان
📖جاودانگی قرآن در مدیریت کاربردی آن و بیان قواعدی است که همیشه و در تمامی دوران ها به کار می آید. 🔱یکی از موضوعات مورد عنایت قرآن، بحث از دستگاه شیطان است. هیاهوی امروز ✡برخی اغتشاشگران کدورت خاطر انقلابی غیرتمند را به همراه دارد. گاهی برخی هم اضطراب می گیرند که این آشوب ها به کجا ختم می شود؟ 📣نگران نباشید . 🕊خدا وعده داده که حق پیروز است. حاکمیت برای صالحان است. 🕯این آشوب های دستگاه شیطان همیشه بوده و نتوانسته دستگاه حق را منحرف و متوقف کند. آیا فتنه،هلهله،دشنام،تحریف و کشتاری بالاتر از کربلا سراغ دارید؟ 🌴اما خدای متعال، تنه نحیف دین را از دل خاکسترهای کربلا تنومند و بارور کرد. 🔥این همان حکایت ققنوس است. 💥وظیفه من و شما برادران و خواهران این است که با به نبرد با دستگاه شیطان برویم. وقایع امروز در دوران اقتدار انقلاب اسلامی است. 🐆 مرور روزهای ابتدایی انقلاب و تاریخ معاصر شما را به عظمت انقلاب اسلامی خمینی رهنمون می کند و می بینید که روزهای سختی را گذرانده ایم و این تکاپوها 🕸🕷چیزی در برابر آن ایام نیست. باید چشم به دوران پر از نور مهدوی دوخت 🌞و انسان منتظر فعال باشیم همچون شهید بهشتی ها و قاسم سلیمانی✌️
🕋خدای متعال درباره همیشگی بودن آزار شیاطین برای مومنان می فرماید : سوره الأنعام : آيه 112 وَ كَذلِكَ جَعَلْنا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا شَياطِينَ الْإِنْسِ وَ الْجِنِّ يُوحي بَعْضُهُمْ إِلى بَعْض (112) (اى پيامبر! اينان تنها در برابر تو به لجاجت نپرداختند، بلكه) ما اين گونه براى هر پيامبرى، دشمنى از شيطانهاى انس و جنّ قرار داديم كه برخى از آنان حرفهاى دلپسند و فريبنده را به برخى ديگر مرموزانه القا میکنند رهبر معظم انقلاب برگرفته از این فرهنگ قرآنی فرمودند: ✳️بیانات در دیدار مسئولان نظام و سفرای کشورهای اسلامی کارهای بزرگ، مزاحمتها و معارضه‌های بزرگ دارد. این مخصوص پیغمبر ما هم نیست؛ همه‌ی پیغمبران، همه‌ی رسالتها مواجه با یک چنین معارضه‌هائی بودند؛ البته در مورد پیغمبر ما این معارضه‌ها سنگین‌تر بود، شدیدتر بود، همه‌جانبه‌تر بود؛ «و کذلک جعلنا لکلّ نبىّ عدوّا شیاطین الانس و الجنّ یوحی بعضهم الی بعض زخرف القول غرورا»؛ شیاطین انس و جن در مقابل دعوت الهی، در مقابل راه سعادت بشر، به هم کمک میکنند
در ادامه شیوه شهید بزرگوار بهشتی( که بیش از دیگر شهدا آماج حملات ناجوانمردانه بود) در مقابله با مخالفان متعصب را بخوانید👇👇
‼️ببند دهنت رو بیشعور😳😳 بازروایی خاطره ای منتشر نشده از شهید بهشتی 1 جلسه پرسش و پاسخ پیرامون حوادث و اتفاقات اخیر با حضور آیت الله دکتر بهشتی زمان: روز شنبه 1358/12/4 از ساعت 17 مکان: سالن آمفی تئاتر دانشکده فنی   خیلی ها خودشان را برای چنین برنامه‌ای آماده کرده بودند. بیشتر از همه، ضد انقلاب ها منتظر بودند تا در چنین برنامه‌ای، به اهداف خود که تخریب دکتر بهشتی بود، برسند. به همین خاطر بود که بچه‌های چادر وحدت، از آن چه که امکان داشت در این مراسم پیش بیاید، هراس داشتند. حدود یکی دو ساعت قبل از شروع مراسم و آمدن دکتر بهشتی، ما که شاید حدود 15 نفر بیشتر نمی‌شدیم، برای پیش گیری از حوادث، در ردیف جلوی صندلی های سالن نشستیم. هر لحظه بر تعداد جمعیت افزوده می‌شد. قیافه‌های همه به خوبی نشان می‌داد که از گروه‌های چپی یا مجاهدین هستند. غالب دخترها، بی‌حجاب و نهایتا با تیپ ظاهری مجاهدین بودند. اصلا دختر مسلمان چادری بین شان به چشم نمی‌خورد. صندلی ها کاملا پر شده بود که آیت الله بهشتی از درِ پایین، کنار ردیف اول وارد شد. ما صلوات فرستادیم ولی همهمه‌ای در سالن افتاد که صلوات ما بین آن گم شد. دکتر بهشتی که پشت میز بالای سِن قرار گرفت، دو محافظش یکی در انتهای سمت راست، و دیگری در انتهای سمت چپ سالن، هر کدام با فاصله‌ای حداقل 10 متر ‌ایستادند. بسم الله الرحمن الرحیم را که آیت الله گفت، دقایقی به عنوان مقدمه پیرامون حوادث اخیر صحبت کرد و قرار شد بیشتر به سوالات مخاطبین پاسخ بدهد. کاغذهایی که روی آنها مثلا سوال نوشته شده بود، دسته دسته به ایشان داده می‌شد که یکی یکی برمی‌داشت و می‌خواند. از هر ده کاغذ، شاید فقط یک سوال درست و حسابی در می آمد. اکثرا اهانت و فحاشی بود. دکتر بهشتی، هر برگ را که بر می‌داشت، اول با خودش آرام را می‌خواند و سپس می‌گفت: - خب ... اینم به مادرم فحش داده ... این یکی هم باز به خونوادم اهانت کرده ... در سالن همهم? ثابتی وجود داشت. ناگهان با فریادی که از عقب جمعیت بلند برخاست، فضا متشنج شد: - کثافت ... آمریکایی ... مزدور ... ولی‌آیت الله بهشتی، آرام و ساکت نشسته بود و فقط به هتاکی های آنها گوش می‌داد. تبسّمی بر لب داشت که اعصاب ما بچه حزب‌اللهی را خورد می‌کرد. چه معنا داشت که طرف داشت به نوامیست فحاشی می‌کرد، ولی تو بخندی؟ کم کم فضای سالن پر شد از داد و فریاد و فحاشی. ناگهان برق سالن قطع شد و سالن در تاریکی محض فرو رفت. چشم چشم را نمی‌دید. با قطع برق، صدای فحاشی بلندتر شد. حرف های بسیار رکیکی خطاب به خانواده آیت الله بهشتی فریاد شد. وحشت وجود ما را گرفت که نکند ضد انقلابیون از فرصت پیش آمده سوء استفاده کنند و به ایشان آسیبی برسانند. هیچ کاری هم از دست ما ساخته نبود. با توجه به این که احتمال زیاد می‌دادیم که قطع برق با برنامه قبلی و حساب شده باشد، مراقب بودیم کسی از ردیف اول جلوتر نرود. به خاطر ازدحام جمعیت که در روی زمین و میان ردیف صندلی ها هم نشسته بودند، امکان کنترل جمعیت نبود. با هراس و وحشت نشسته و مضطرب بودیم که چه خواهد شد. بیشتر از 10 دقیقه برق سالن قطع بود. بغض گلویم را گرفته بود. می‌خواستم در آن تاریکی گریه کنم. اصلا دیگر بحث سیاست و اختلاف عقیده مطرح نبود. فحاشی های بسیار رکیکی خطاب به خانواده آیت الله بهشتی می‌شد. مخالفت با بهشتی، چه ربطی به خانواده‌اش داشت که هر چه از دهان کثیف شان درمی آمد، به آنها خطاب می‌کردند. صداها درهم و برهم به گوش می‌رسید. ما که چاره و توانی نداشتیم، فقط داد می زدیم: - ببند دهنتو بی شعور ... خفه شو ... ادامه را همراهی کنید.... ✅کانال جامع نفوذشناسی: 👇 https://eitaa.com/joinchat/1512374323C3a455ab6f6
2⃣ ‼️ببند دهنتو بی شعور ... خفه شو ... 👈برق که آمد، همه جا خوردند. برخلاف تصور همگان، آیت الله بهشتی، درحالی که همچنان تبسم زیبایی بر لب داشت، سر جای خودش پشت میز نشسته و دو محافظ هم سر جاهای خود بودند و اصلا به کنار او نیامده بودند. آرامش و خون سردی بهشتی، هر دو گروه حزب‌اللهی و غیر حزب‌اللهی را عصبانی کرده بود. ضد انقلاب ها از تبسّم و خون سردی او در برابر هتاکی ها و اهانت های زشت شان شدیداً عصبانی شده بودند و با شدت بیشتری فحاشی می‌کردند ولی ما، از خون سردی او در برابر پر رویی آنها عصبانی می‌شدیم که چرا با آنها برخورد تند نمی‌کند و عکس العملی نشان نمی‌دهد؟ 😔ساعتی که به همین منوال گذشت، آیت الله بهشتی گفت: 👈- اگه دیگه سوالی نیست من برم ... ناگهان از وسط جمعیت، کسی فحش رکیکی داد که دکتر بهشتی با همان خنده همیشگی گفت: - خب مثل این که هنوز حرف دارین ... پس من می شینم و گوش میدم. که دوباره سر جایش نشست. با صبر و تحمل عجیب او، فحاشی های دشمنانش نیز ته کشید. از بالای سن که خواست بیاید پایین، از پله‌های سمت راست آمد تا از در بیرون برود. ما ده - پانزده نفر، سریع دویدیم و دست های مان را دور کمر او حلقه کردیم که مبادا ضدانقلابیون به ایشان آسیبی برسانند. دست های من درست دور پهلو و جلوی دکتر بهشتی، با یکی دیگر از بچه‌ها حلقه شده بود. نگاهم در چشمان او خیره مانده بود که نشان از صبر و تحمل بسیارش داشت. همین که به در خروجی نزدیک شد، جوانی حدودا 20 ساله، با چهره‌ای شدیداً عصبانی که رگ گردنش بیرون زده بود، خودش را رساند جلوی بهشتی. همین که رو در روی او قرار گرفت، شروع کرد به فحاشی. رکیک‌تر و کثیف‌تر از آن، اهانتی نشنیده بودم. بدترین اهانت های ناموسی را نسبت به خانواده آیت الله بهشتی، توی رویش فریاد کرد. من دیگر گریه ام گرفت. سعی کردیم او را از بهشتی دور کنیم، ولی او که ول کن نبود، سفت چسبیده بود و همچنان با عصبانیت و بغض، فحش می‌داد. ما هم که می‌خواستیم جوابش را بدهیم، با بودن بهشتی نمی توانستیم. مانده بودیم چه کار کنیم. اما آیت الله بهشتی، تبسّمی سخت بر لب آورد و درحالی که سرش را تکان می‌داد، زبان گشود و با لبخند خطاب به آن جوان عصبی گفت: - بگو ... باز هم بگو ... بگو ... ادامه را همراهی کنید.... ✅کانال جامع نفوذشناسی: 👇 https://eitaa.com/joinchat/1512374323C3a455ab6f6
3⃣ ‼️دهنت رو ببند بیشعور!! (قسمت پایانی) بازروایی خاطره ای منتشر نشده از شهید بهشتی 3 من دیگر گریه ام گرفت. سعی کردیم او را از بهشتی دور کنیم، ولی او که ول کن نبود، سفت چسبیده بود و همچنان با عصبانیت و بغض، فحش می‌داد. ما هم که می‌خواستیم جوابش را بدهیم، با بودن بهشتی نمی توانستیم. مانده بودیم چه کار کنیم. اما آیت الله بهشتی، تبسّمی سخت بر لب آورد و درحالی که سرش را تکان می‌داد، زبان گشود و با لبخند خطاب به آن جوان عصبی گفت: - بگو ... باز هم بگو ... بگو ... این دیگر کی بود؟ طرف داشت بدترین اهانت های ناموسی را جلوی همه جمعیت نثارش می‌کرد، ولی او همچنان می‌خندید و تازه به او می‌گفت که باز هم بگوید. به سرعت بهشتی را به سالن و طرف در خروجی بردیم. دم در، آیت الله بهشتی از در خارج نشد. علت را که پرسیدیم، گفت: - من اگه از این جا برم بیرون ... شما این جوون‌ها رو می زنید ... با تعجب گفتم: - حاج آقا ما ده پونزده نفریم و اونا صدها نفر ... که خندید و گفت: - فرقی نمی‌کنه ... من پام رو از این جا بذارم بیرون، شما اینا رو کتک می زنین ... برای همین هم من همین جا می‌ایستم تا همه اینا به سلامت از دانشکده خارج بشن، اون وقت من می رم ... 👈🏼نمی پذیرفت که از سالن خارج شود. جمعیت داشت به طرف در خروجی می آمد؛ ما هراس داشتیم این جا هم اتفاق بدی بیفتد، ولی او نمی‌رفت. سرانجام با کلی قسم و آیه که به هیچ وجه به این جماعت چند صد نفره دست نمی زنیم، آیت الله بهشتی از در دانشکده خارج شد و در تاریکی، سوار ماشین شد و رفت. 👈🏼با رفتن بهشتی، ما که داشتیم از بغض می ترکیدیم، سریع در دانشکده را بستیم و دویدیم طرف میزهای داخل محوطه. هر کدام پای? میز آهنی یا چوبی ای به دست گرفتیم و به طرف جماعتی که درحال شعار دادن از سالن خارج می‌شدند، هجوم بردیم. هم آن جماعت فحاش که چند صد نفر بودند و کاملا فضای سالن را در اختیار گرفته بودند، از ترس ما ده پانزده نفر، به راهروهای دانشکده پناه بردند و ما که از ظلمی ‌که این بی شرف ها به آیت الله بهشتی کرده بودند، خون خون مان را می‌خورد، می‌دویدیم وسط شان و هر کس را که دم دست مان می آمد، می زدیم. بعضی که دیگر خیلی ترسیده بودند، از پنجره‌های دانشکده یک طبقه به بیرون پریدند و فرار کردند. ✍بازنویسی خاطره ای از حمید داوودآبادی ✅کانال جامع نفوذشناسی: 👇 https://eitaa.com/joinchat/1512374323C3a455ab6f6
تقدیم به دختر هشت ساله قهرمانمون سلما خانوم همتیان😍 سلما همتیان شطرنج باز ۸ ساله کشورمان که در مسابقات آسیایی با حجاب کامل (چادر) مدال طلا را کسب کرد. @khaketeshneh-محمد شهبازیان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا