خاڪریزشهـدا
دردت را ڪہ نڪشیدیم.. ڪاش لااقل با #اعمالمان پا بر زخمهایت نگذاریم..💔 #شهدا
در سنگر دانشگاه هم درس شهیدانیم
منو حمیدآقا باهم تو یه دانشگاه و کلاس بودیم. از اونجایی که منو حمیدجان و سیدجواد نسبت به بقیه مذهبی تر بودیم دوستای خوبی واسه هم شده بودیم. و همیشه توی انتخاب واحد باهم درس برمیداشتیم.
یه روز توی یکی از کلاس ها حمیدآقا کنفرانس داشت .
ایشون کنفرانس رو با آیه ای از قرآن شروع کرد و خیلیا خندیدن و جو کلاس رو متشنج کردند که هرکی جای ایشون بود استرس میگرفت
ولی حمیدآقا با تمام خونسردی کنفرانس رو ادامه دادند. گویی که همون آیه قرآن چنان آرامشی بهش داده که این چیزها واسش مهم نبود.
ایشون کنفرانس رو به خوبی ارائه دادند و بهترین نمره رو هم گرفتند...
🍃🌹@khakriz_shohada🌹🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ۳دقیقه وقت بزارین و داستان عشقبازی خوبان رو بشنوید و دلتون رو جلا بدین....
#در_لشکر_حسین_میمانیم
#شهید🌷
❣ڪانال خاڪریز❣
┏━✨⚜ ⚜✨━┓
@khakriz_shohada
┗━✨⚜ ⚜✨━┛
جای شهید خیزاب خالی که
همسرش میگفت:
به خاطر شهادت همسرم
گریه نمی کنم
ولے
به خاطر
وضعیت #حجاب جامعه
ناراحتم و گریه می کنم..
#همسران_شهدا
#شهیدمسلم_خیزاب
#یادش_باصلوات
❣ڪانال خاڪریز❣
┏━✨⚜ ⚜✨━┓
@khakriz_shohada
┗━✨⚜ ⚜✨━┛
Majid Bani Fatemeh - Mibare Baroon128 (UpMusic).mp3
6.91M
#الهم_الرزقنا
#بنی_فاطمه
31 روز مانده تا اربعین
❣ڪانال خاڪریز❣
┏━✨⚜ ⚜✨━┓
@khakriz_shohada
┗━✨⚜ ⚜✨━┛
#قرار_صبحگاهے
🍃🌹بسم الله الرحمن الرحیم🌹🍃
بِسْمِ اللَّهِ النُّورِ
بِسْمِ اللَّهِ نُور النُّورِ
بِسْمِ اللَّهِ نورٌ عَلى نُور
بِسْمِ اللَّهِ الَّذى هُوُ مُدَبِّرُ الامُورِ
بِسْمِ اللَّه الَّذى خَلَقَ النُّورَ مِنَ النُّورِ
الْحَمْدُ للَّهِ الذَّى خَلَقَ النُّور
َمِنَّ النُّورِ وَ انْزَلَ النُّورَ عَلَى
الطُّورِ، فى کِتابٍ مَسْطُورٍ،
فى رَقٍّ مَنْشُورٍ، بِقَدَرِ
مَقْدُورٍ، عَلى نَبىٍّ مَحْبُورٍ.
الْحَمْدُ للَّهِ الَّذى هُوَ بِالعِزِّ
مَذْکُورٌ وَ بِالفَخْرِ مَشْهُورٌ وَ
عَلَى السَّرّاءِ و الضَرّاءِ مَشْکُورٌ
وَ صَلَّى اللَّهُ عَلى سَیِّدنا مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرینَ
🍃🌹@khakriz_shohada🌹🍃
طلبه شهید مصطفی ردانی پور برای عروسی اش علاوه بر میهمانان ، یک کارت دعوت نیز برای حضرت زهرا سلام الله علیها می نویسد و به ضریح حضرت معصومه سلام الله علیها می اندازد ،😊 شب حضرت زهرا سلام الله علیها را در خواب می بیند که به عروسی اش آمده ، شهید ردانی پور به ایشان می گوید:
خانم ! قصد مزاحمت نداشتم ، فقط می خواستم احترام کنم. حضرت زهرا سلام الله علیها پاسخ می دهند: «مصطفی جان! ما اگر به مجالس شما نیائیم به کجا برویم؟»😍😊
شهید مصطفی ردانی پور دیگر تا صبح نخوابید نماز می خواند ، دعا می کرد، گریه می کرد. میگفت من شهید می شوم.😭💔
دوستش گفته بود این همه گریه و زاری میکنی، می گی می خوام شهید بشم❤️ دیگه زن گرفتنت چیه ؟ جواب داد : «خانمم سیده. می خوام اون دنیا به حضرت زهرا (س) محرم باشم . شاید به صورتم نگاه کنه !»☺️
شب عروسی بلند شد به سخنرانی و گفت : « امشب عروسی من نیست.😳 عروسی من وقیته که توی خون خودم غلت بزنم» تازه سه روز از عروسیاش گذشته بود که دست زنش را گذاشت تو دست مادر ، سرش را انداخت پایین و گفت دلم می خواهد دختر خوبی برای مادرم باشی بعد هم آرام و بی صدا رفت منطقه .🙂
بدون عمامه، بدون سمت ، مثل یک بسیجی ، اول ستون راهی عملیات شد.☺️ عملیات والفجر 2 درمنطقه حاج عمران و تپه های شهید برهانی شروع شده بود.
بعد از مدتی نیروها از هر طرف محاصره شدند. حاج آقا ردانی زیر لب قرآن می خواند و دشمن بالای تپه را بسته بود به رگبار . دستورعقب نشینی صادر می شود اما او همچنان مقاومت می کند.✌️
هرگز امام زمان (عج) را فراموش نکنید، که او واسطه بین خالق و مخلوق است.
تا اینکه گلوله ای از پشت سر به جمجمه اش اصابت می کند. آرامشی زیبا وجودش و زخم های کهنه میدان نبردش را التیام می دهد. اودیگر به آرزویش رسیده است .😍😌
هق هق گریه می کرد ؛نفسش بالا نمی آمد . تا آن روز بچه ها حاج حسین را آن طور ندیده بودند و همه می دانستند که سینه مصطفی ردانی پور ، مأمنی بوده برای دلتنگی های حاج حسین.
زمانی که قلب حسین از آماج تیر هجران یاران و دوستان شهیدش فشرده می شد، تنها آغوش مصطفی می توانست آرام بخش لحظه های سرد و سنگینش باشد.😊
آن شب همه گریه می کردند بچه ها یاد شب هایی افتاده بودند که مصطفی برایشان دعا می خواند . هرکسی یک گوشه ای را گیر آورده بود، برایش زیارت عاشورا یا دعای توسل می خواند .😭😔
حاج حسین بچه ها را فرستاد بروند جنازه ها را بیاورند. سری اول صد و پانزده شهید آوردند ، مصطفی نبود . فردا صبح بیست و پنچ شهید دیگر آوردند ، بازهم نبود.😟😕
منطقه دست عراقی ها بود . چند بار دیگر هم عملیات شد اما از او خبری نشد .جنگ هم که تمام شد .دوستانش رفتند و دنبالش روی تپه های برهانی ،توی همان شیار .همه جای تپه را گشتند . نبود! سه نفر همراهش را پیدا کردند اما ازخودش خبری نشد. مصطفی برنگشت که نگشت .😍🙂
🍃🌹@khakriz_shohada🌹🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قاسم سلیمانی: 19ساله بودم که وارد جنگ شدم، 40 سال است که در درگیری ها هستم، اما صحنه ای به این زیبایی در مدافعان حرم ندیده ام...
امام خامنه ای : به من نامه مینویسند که اجازه دهید...
..التماس میکند، گریه میکند...
❣ڪانال خاڪریز❣
┏━✨⚜ ⚜✨━┓
@khakriz_shohada
┗━✨⚜ ⚜✨━┛
🌺چه گرد و خاکی به پا کرده ای با
چادرت ☺
در زمانه ای که خیلی از
دختران 🙍♀ فکر میکنند هر چه
خودنمایی 💃 و آرایش 💅 غلیظ تر
محبوبیت بیشتر ...😏
✅ اما تو آراسته ای حال و هوای این شهر را ...
یا بوی #حجاب 🌹
با بوی #عفاف 🌹
با بوی بوی #نجابت 🌹
با بوی #آرامش 🌹
با بوی ...
چــــــــــادر خاکی مادر ❤️
تو دانستی که محبوبیت نزد #خدا ⚜ با ارزش تر از محبوبیت نزد خلق خداست ...😊
دعای خیر مادر پشتوانه ی زندگیات خواهرم ☺🌹
#چادرت_شد_دلیل_غیرت_من 🤗
#چادریا_فرشته_ترند😊
❣ڪانال خاڪریز❣
┏━✨⚜ ⚜✨━┓
@khakriz_shohada
┗━✨⚜ ⚜✨━┛