🔹 #او_را ... 57
بارون شدید و شدیدتر میشد!⛈
هوا به سمت گرگ و میشش میرفت...
دلم داشت میترکید!
باید چیکار میکردم...؟
دیگه نمیخواستم نفس بکشم...
انگار تموم این شهر برام شبیه زندون شده بود!
از شیشه ی ماشین بیرونو نگاه میکردم.
هنوز سرم درد میکرد.
الان مامان و بابا داشتن چیکار میکردن؟؟
مهم نبود!
حتی مهم نبود دارم کجا میرم...!
پلکامو بستم و چشمامو دست خواب سپردم...😴
-خانوم؟؟
صدای گرم و مردونه ای ،خوابو از سرم پروند!
چشمامو باز کردم و گیج و منگ اطرافمو نگاه کردم!
-اینجا کجاست؟؟
-جایی که میخواستید.
یه جا که هیچکس نیست!
فقط با گیجی نگاهش کردم و سرمو برگردوندم سمت در کوچیک و سفید آهنی
که آجرای قهوه ای اطرافش نم خورده بودن
و از چراغ قاب گرفته ی بالاش آب میچکید!
-نگران نباشید،
خونه ی خودمه!!
با نفرت سرمو برگردوندم سمتش 😠
و قبل از اینکه حرفی بزنم،
دستشو آورد جلو و یه کلید گرفت جلوی صورتم.
-برید تو و درو از پشت قفل کنید!
هیچکس نیست.
هر کسی هم در زد درو باز نکنید.
بازم گیج نگاهش کردم!!
-البته یه اتاق کوچیکه،
ولی تمیز و جمع و جوره!
-پس خودتون...؟
-یه کاریش میکنم.
بچه ها هستن...
امشبو میرم پیششون...
فقط درو به هیچ وجه باز نکنید!
البته کسی نمیاد،ولی خب احتیاطه دیگه!
اینم شماره ی منه،اگر کاری داشتید حتما تماس بگیرید.
و یه برگه گرفت سمتم.
برگه رو گرفتم و
شرمنده از فکری که به سرم زده بود،نگاهش کردم...😓
ولی اون اصلا نگاهم نمیکرد!
یه جوری بود!!
-برید تو،هوا سرده.
شما هم ضعیف شدین،سرما میخورین!
فقط تونستم یه کلمه بگم
-ممنونم....
از ماشین پیاده شدم و رفتم سمت خونه
کلیدو تو قفل چرخوندم و درو باز کردم.
به پشت سرم نگاه کردم،
از تو ماشین داشت نگاهم میکرد!
بارون شدید شده بود!
با دست اشاره کرد که برو تو!!
رفتم داخل خونه و درو بستم!
یه راهرو کوتاه بود و یه در آهنی قدیمی،که نصفهء بالاییش شیشه بود!
درو باز کردم،
دمپایی آبی و زشت بیمارستان رو دراوردم و رفتم تو.
همونجا وایسادم و نگاهمو تو خونه چرخوندم.
دوتا فرش دوازده متری آبی فیروزه ای ، که به شکل ال پهن شده بودن،
یه یخچال،
یه اجاق گاز،
یه بخاری،
چندتا کابینت و ظرفشویی
و چندتا پتو
کل خونه بود!!
دوتا در هم کنار هم بود که احتمالا حموم و دستشویی بودن!
چقدر با خونه ی ما فرق میکرد!!
اون خونه بود یا این؟؟
"محدثه افشاری"
┏━✨⚜️ ⚜✨━┓
@khaterat_shohada
┗━✨⚜️ ⚜✨━┛
هدایت شده از خاڪریزشهـدا
بخوان دعای فرج را بخوان اثر دارد
دعا کبوتر عشق است بال و پر دارد
اللهم عجل لولیک الفرج
@khaterat_shohada
هدایت شده از خاڪریزشهـدا
هوای مهدی فاطمه (س) رو داشته باشید...
خیلی تنهاست...
😔😔😔
دمتون حیدری
شبتون مهدوی
یا علی✋
@khaterat_shohada
هدایت شده از خاڪریزشهـدا
#قرار_عاشقی
#صبحگاهی_را_با_شهدا_آغاز_میکنیم
#بسم_الله
❣❣❣❣❣❣
❣زیارت "شهــــــداء"❣
بِسمِ اللّٰهِ الرَّحمٰن الرَّحیم
🌹اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَولِیاءَ اللہ وَ اَحِبّائَهُ
🌹 اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَصفِیَآءَ اللہ و َاَوِدّآئَهُ
🌹 اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ
🌹اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللہِ
🌹اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ
🌹 اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ
🌹 اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبے مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِےّ الوَلِےّ النّاصِحِ
🌹اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبے عَبدِ اللهِ، بِاَبے اَنتُم وَ اُمّے طِبتُم وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم، وَ فُزتُم فَوزًا عَظیمًا فَیا لَیتَنے کُنتُ مَعَڪُم فَاَفُوزَ مَعَڪُم...
❣❣❣❣❣❣
🌹 هدیہ بہ ارواح طیبہ شهدا صلوات🌹
🌸اللهم عجل لوليک الفرج🌺
🌷eitaa.com/khaterat_shohada
🍃🌹🌹🍃🌹🌹🍃
بسمالله الرحمن الرحیم
امروز مهمان شهید حجت الله رحیمی هستیم.
ثواب اعمال نیک امروزمون هدیه ب روح شهید رحیمی🌹🙏
http://eitaa.com/khaterat_shohada
خاڪریزشهـدا
بسمالله الرحمن الرحیم امروز مهمان شهید حجت الله رحیمی هستیم. ثواب اعمال نیک امروزمون هدیه ب روح شهی
حجت الله در 24 اسفند 1368در روستای زیر مورد دهستان هپرو از توابع بخش مرکزی شهرستان باغملک در خانوادهای مومن و مذهبی به دنیا آمد و در سال 1379 در سن 11 سالگی به عضویت پایگاه مقاومت بسیج حضرت امام حسین (ع) مسجد سید الشهدا (ع) در باغملک در آمد و فعالیتهای مذهبی خود را به عنوان موذن در آن مسجد آغاز کرد.
سال 1384 فعالیتهای رزمی و فرهنگی خود را گسترش داد. در ابتدا به عنوان مسئول اطلاعات و سپس به عنوان مسئول فرهنگی پایگاه مقاومت امام حسین(ع)منصوب شد. وی همچنین از سال 1380در هیئتهای مساجد و هیئتهای باغملک مداحی میکرد.
شهید در سال 1385هیئت خانگی نور ائمه را با هدف گسترش فرهنگ معنوی اهل بیت عصمت و طهارت(ع)راه اندازی کرد و در طول مدت فعالیت خود توانست صدها مراسم مذهبی را در سطح شهرستان و استان خوزستان برگزار کند. او که از محبوبیت خاصی در بین جوانان و دوستانش برخوردار بود، توانست جوانان زیادی را به محافل و هیئتهای مذهبی جذب نماید، که این نوع فعالیت در سطح استان بینظیر بود. پس از راه اندازی این هیئت از سال 1386 به عنوان خادمالشهدا در ستاد راهیان نور کشور در مناطق جنوب فعالیت میکرد.بهرغم فعالیتها و روحیه شهید حجت در مناطق عملیاتی بهعنوان خادم الشهدا با نیروی زمینی ارتش فعالیت داشت که این نگرش حاکی از روح بلند وی بوده است. او دانشجوی سال سوم دانشگاه آزاد باغملک، رشته کامپیوتربود.
http://eitaa.com/khaterat_shohada
خاڪریزشهـدا
حجت الله در 24 اسفند 1368در روستای زیر مورد دهستان هپرو از توابع بخش مرکزی شهرستان باغملک در خانواده
محل شهادت، پادگان دژ خرمشهر
شهید در سال 1390به عنوان مسئول بسیج دانشجوی دانشگاه آزاد باغملک منصوب شد. شهید در حالی که تنها 7 روز تا تولد 23 سالگیاش باقی مانده بود در ساعت هفت و45 دقیقه مورخ 18 اسفند ماه 1390در شلمچه خرمشهر زمانی که مشغول هدایت اتوبوسهای کاروان نور بسیج دانشجویی دانشگاه لرستان به سمت یادمان والفجر 8 منطقه اروند کنار بود، دچار سانحه شد و چون مادرش حضرت زهرا (س) با پهلو شکسته و صورتی کبود دعوت حق را لبیک گفت و به شهادت رسید. سال 1387 اتاقش را مانند یک حجله درست کرد. اتاقش همچون یک سنگر پر از عکسها و یاد رزمندگان8 سال دفاع مقدس بود. روح بلندی داشت. هر سال که به راهیان نور میرفت وصیتنامهای مینوشت و در انتهای وصیتنامهاش محل شهادت را خالی میگذاشت. حجت چهار سالی میشد که خادم الشهدا شده بود و ما نمیدانستیم، فقط میدانستیم که رفته است به مناطق عملیاتی، همین.
همه تلاشش برا ی خدا بود. مسئول گروهشان در راهیان نور که آمد تازه ما متوجه شده بودیم که چه کاره است و چه میکند. خیلی از مسائل را ما در تشییع جنازهاش متوجه شدیم. او عاشق شهدا بود و از همه بیشتر هم عاشق شهید همت. خودش هم شبیه اوست دوستدارانش او را به شهید همت نسل سوم لقب دادهاند و میشناسند. در فتنه سال 1388بسیار نگران بود بیشتر از همه نگران حضرت آقا بود، میگفت: «نمیدانم چرا ایشان را ناراحت میکنند. شعرهای زیادی هم در همین زمینه سرود. بیشتر در بحث بصیرتافزایی بود. اکثر سرودههایش در مدح ولایت بود و خدایی.»
همیشه ذکرش یا فاطمهالزهرا بود با هر کسی هم کلام میشد ابتدا و انتهای صحبتش یازهرا بود و یا علی.
http://eitaa.com/khaterat_shohada
📜 #حــدیثامـــروز
❤️قال امـام علی علیه السلام:
هــرگاه #خـــشم گرفتى مـگذار
اوج بگــــــــــيرد.
📚غــررالحـــڪم حدیث ۲۳۴۰
http://eitaa.com/khaterat_shohada
🍃🌹🍃
به #نماز اول وقت خیلی اهمیت میداد،
یه #سجاده تو ماشین گذاشته بود
وقتایی که پشت فرمون بود و وقت #اذان میشد
#کنارخیابون پهن میکردند و نمازشون رو میخوندند.
🌷شهید مدافع حرم مصطفی بختی🌷
🍃http://eitaa.com/khaterat_shohada
🍃🍃
🍃🌹🍃
🍃🌹🌹🍃
🍃🌹🌹🌹🍃
🍃🍃🍃🍃🍃🍃
خاڪریزشهـدا
بسمالله الرحمن الرحیم امروز مهمان شهید حجت الله رحیمی هستیم. ثواب اعمال نیک امروزمون هدیه ب روح شهی
کلام مادر شهید رحیمی👇👇👇
صحبت من خطاب به مادران شهداست، آن روزها در دوران دفاع مقدس اگر پسر من نبود که در میادین نبرد حاضر شود و از کشورش دفاع کند امروز اما، ثابت کرد که ادامه دهنده راه شهدای شماست. من خدا را شکر میکنم که فرزندم درخرمشهر خونش ریخته شد. حضرت زهرا برایش مادری کرد. از جوانها میخواهم پا روی خون شهدا نگذارند.
http://eitaa.com/khaterat_shohada
#خاطــــرات_شهدا 🌷
💠نوار کاسِت
🔰اوایل دهه #هشتاد بود.
کاسِت یکی از خواننده ها که الان اون ور آب هست رو خریدم
به #آقارضا نشون دادم
🔰 گفت :اینا چیه گوش میدی
گفتم: این مجوز فرهنگ و ارشاد داره.
گفت: مجوز فرهنگ و ارشادِ این دولت ملاک نیست⛔️.
🔰راست میگفت #وزیر فرهنگ و ارشاد که از کشور خارج شد اون #خواننده هم رفت.
کلا تو کارا و حرفای آقا رضا موندم.
خیلی آدم زرنگی بود زرنگیش روهم آخرش با #شهادت 🌷نشون داد
#شهید_سید_رضا_طاهر
┏━✨⚜️ ⚜✨━┓
@khaterat_shohada
┗━✨⚜️ ⚜✨━┛