#طنز_جبهه
در کشور ما هر برنامه ای که عمومی شده و در سطح کشور فراگیر می شود داستانهای طنزی هم درباره ی آن پرداخته و در سطح جامعه منتشر می گردد.
نوحه هایی هم که من می خواندم از این قاعده مستثنی نبود و برای بعضی از نوحه ها شعرهای طنزی هم ساخته می شد مثلاً برای نوحه
بهر آزادی قدس از کربلا باید گذشت
از کنار مرقد آن سر جدا باید گذشت
شعر طنزی با این کیفیت ساخته بودند:
بهر آزادی شوش از مولوی باید گذشت
از کنار دکه ی احمد یخی باید گذشت
و نمونه هایی از این قبیل حتی این شوخی ها به جبهه ها هم رسیده بود.
مثلاً هر وقت در عملیاتی عدم الفتح و عقب نشینی داشتیم وقتی کمی جلو می رفتم تا ببینم اوضاع از چه قرار است بعضی از رزمندگان که در آن شرایط روحیه خوبی داشتند و شوخ بودند به محض اینکه مرا می دیدند می خواندند: به کربلا می رویم عقب عقب می رویم که این طنز مربوط می شد به نوحه ی سوی دیار عاشقان رو به خدا می رویم....
📕 خاطرات حاج صادق آهنگران
🌹 اللهم عجل لولیک الفرج...🌹
┏━✨⚜️ ⚜✨━┓
@khaterat_shohada
┗━✨⚜️ ⚜✨━┛
#حجاب
🗣 بعضیها میگن چادر پوشیدن، و مقنعه و روسری سر کردن، کجای قرآن اومده؟؟!!
اگر آیه قرآن باشه ما قبول میکنیم.✋
☝️ یادت باشه قول دادیها!!!
ای به چشممممممم...
👇️👇️👇️
🌴 سوره احزاب، آیه ۵۹ 🌴
یٰا أَیُّهَا النَّبِیُّ، قُلْ لِأَزْوٰاجِکَ وَ بَنٰاتِکَ وَ نِسٰاءِ الْمُؤْمِنِینَ یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلاَبِیبِهِنَّ ذٰلِکَ أَدْنیٰ أَنْ یُعْرَفْنَ فَلاٰ یُؤْذَیْنَ.
👈 ای پیامبر! به همسران و دخترانت، و زنان مؤمنان بگو: "چادرهای بلند بر خود بیفکنند، این عمل مناسبتر است، تا به عفّت و پاکدامنی شناخته شوند، و مورد آزار قرار نگیرند".
👌 میدونی «جَلابیب» یعنی چی؟
«جَلابیب» 👈 جمع «جَلباب»، 👈 به معنای پارچهی بلندی است، که تمامِ بدن و سر و گردن رو میپوشونه، 👈 که میشه همون #چادر.
خوب! چادر پوشیدن که تو قرآن اومده بود.😊☺️
حالا مقنعه و روسری و شال چی؟؟
👇️👇️👇️
🌴 سوره نور، آیه ۳۱ 🌴
قُلْ لِلْمُؤْمِنٰاتِ... وَ لْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلیٰ جُیُوبِهِنَّ وَ لَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ.
👈 ای پیامبر! به زنان مؤمن بگو... روسریها و مقنعههای خود را بر سینه خود افکنند، تا گردن و سینه آنها پوشانده شود، و زینت خود را آشکار نسازند.
«خُمُر» 👈 جمع «خِمار» 👈 به معنی روسری و مقنعه است.
و «جُیوب» 👈 جمع «جَیب» 👈 به معنی گردن و سینه است.
📣📣... قرآن میگه باید روسری و شالِت رو، طوری رو سینهات بندازی، که سر و گردن و سینهات رو بپوشونه، و زینتهای زیرش، مثل گردنبند و گوشواره و لباس و ... هم معلوم نشه.
☝️ خوب خواهر عزیزم
دیدی؟؟؟!!!
👈 هم چادر بود، هم روسری...
⛔️ دیگه بهانهای نداری...
👌 تمام جنگها سَر همین حجابه...
اگر میگن آزادی...
قصدشون اینه که حجابِ تو رو بردارند...
📣📣... جنگِ امروز اسلحه نمیخواد،
چادر میخواد...
☝️ حضرت زهرا (س) راضی نشد
جلوی فقیرِ نابینا، حتّی لحظهای بیحجاب حاضر بشه.
اگه الگوت فاطمه زهراست، بسم الله...
☝یادت باشه برای هوای نفس خودت را به جهنم پرت نکنی ،حجاب هم یک آزمایش الهی هست
┏━✨⚜️ ⚜✨━┓
@khaterat_shohada
┗━✨⚜️ ⚜✨━┛
💠 #حدیث_مهدوی
☆ امام صادق(ع): اين امر #ظهور تحقّق نمی پذيرد، مگر اينكه دو سوم مردم دنیا از ميان بروند.
#ظهور
┏━✨⚜️ ⚜✨━┓
@khaterat_shohada
┗━✨⚜️ ⚜✨━┛
خاڪریزشهـدا
بسم الله الرحمن الرحیم امروز مهمان شهید مهدى لطفى نياسر هستیم🌹 ┏━✨⚜ ⚜✨━┓ @khaterat_shohada ┗━✨⚜ ⚜✨
❤️🍃❤️
اللهّمَ صَلّ عَلی عَلی بنْ موسَی الرّضاالمرتَضی الامامِ التّقی النّقی وحُجَّّتکَ عَلی مَنْ فَوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثری الصّدّیق الشَّهید صَلَوةَ کثیرَةً تامَةً زاکیَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَه کافْضَلِ ما صَلّیَتَعَلیاَحَدٍ مِنْ اوْلیائِک.🌹🍃
هـــرشبــــــ #صلواتـــــخـ ـاصامـــامرضـــا ع
بــہنیـــابتــــشهـــــداو #شهیــــد_مهدی_لطفی_نیاسر
┏━✨⚜️ ⚜✨━┓
@khaterat_shohada
┗━✨⚜️ ⚜✨━┛
خاڪریزشهـدا
🌹بسم رب الشهدا والصدیقین 🌹 🍃بی تو هرگز🍃 قسمت سی و دوم: تنبیه عمومی 🍃علی به ندرت حرفی رو با حالت
🌹بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌹
🍃بی تو هرگز🍃
قسمت سی و سوم: نغمه اسماعیل
🍃این بار که علی رفت جبهه، من نتونستم دنبالش برم ... دلم پیش علی بود اما باید مراقب امانتی های توی راهی علی می شدم ... هر چند با بمباران ها، مگه آب خوش از گلوی احدی پایین می رفت؟ ...
🍃اون روز زینب مدرسه بود و مریم طبق معمول از دیوار راست بالا می رفت ... عروسک هاش رو چیده بود توی حال و یه بساط خاله بازی اساسی راه انداخته بود ... توی همین حال و هوا بودم که صدای زنگ در بلند شد و خواهر کوچیک ترم بی خبر اومد خونه مون ...
🍃پدرم دیگه اون روزها مثل قبل سختگیری الکی نمی کرد ... دوره ما، حق نداشتیم بدون اینکه یه مرد مواظب مون باشه جایی بریم ... علی، روی اون هم اثر خودش رو گذاشته بود...
بعد از کلی این پا و اون پا کردن ... بالاخره مهر دهنش باز شد و حرف اصلیش رو زد ... مثل لبو سرخ شده بود ...
🍃- هانیه ... چند شب پیش توی مهمونی تون ... مادر علی آقا گفت ... این بار که آقا اسماعیل از جبهه برگرده می خواد دامادش کنه ...
🍃جمله اش تموم نشده تا تهش رو خوندم ... به زحمت خودم رو کنترل کردم ...
- به کسی هم گفتی؟ ...
یهو از جا پرید ...
🍃- نه به خدا ... پیش خودمم خیلی بالا و پایین کردم ...
🍃دوباره نشست ... نفس عمیق و سنگینی کشید ...
🍃- تا همین جاش رو هم جون دادم تا گفتم ...
ادامه دارد...
┏━✨⚜️ ⚜✨━┓
@khaterat_shohada
┗━✨⚜️ ⚜✨━┛
خاڪریزشهـدا
🌹بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌹 🍃بی تو هرگز🍃 قسمت سی و سوم: نغمه اسماعیل 🍃این بار که علی رفت جبهه،
🌹بسم رب الشهدا والصدیقین🌹
🍃بی تو هرگز🍃
قسمت سی و چهارم: دو اتفاق مبارک
🍃با خوشحالی پیشونیش رو بوسیدم ...
🍃- اتفاقا به نظر من خیلی هم به همدیگه میاید ... هر کاری بتونم می کنم ...
گل از گلش شکفت ... لبخند محجوبانه ای زد و دوباره سرخ شد ...
🍃توی اولین فرصت که مادر علی خونه مون بود ... موضوع رو غیر مستقیم وسط کشیدم و شروع کردم از کمالات خواهر کوچولوم تعریف کردن ... البته انصافا بین ما چند تا خواهر ... از همه آرام تر، لطیف تر و با محبت تر بود ... حرکاتش مثل حرکت پر توی نسیم بود ... خیلی صبور و با ملاحظه بود ... حقیقتا تک بود ... خواستگار پر و پا قرص هم خیلی داشت...
🍃اسماعیل، نغمه رو دیده بود ... مادرشون تلفنی موضوع رو باهاش مطرح کرد و نظرش رو پرسید ... تنها حرف اسماعیل، جبهه بود ... از زمین گیر شدنش می ترسید ...
🍃این بار، پدرم اصلا سخت نگرفت ... اسماعیل که برگشت ... تاریخ عقد رو مشخص کردن ... و کمی بعد از اون، سه قلوهای من به دنیا اومدن ... سه قلو پسر ... احمد، سجاد، مرتضی ... و این بار هم علی نبود ...
ادامه دارد...
🌹هدیه به همه شهدا صلوات🌹
┏━✨⚜️ ⚜✨━┓
@khaterat_shohada
┗━✨⚜️ ⚜✨━┛
هدایت شده از خاڪریزشهـدا
خاكريز شهدا در اينستاگرام
لطفا حمايت كنيد🙏
https://instagram.com/khakrizshohada128
بزنيد رو لينك 👆👆مستقيم وارد صفحه خاكريز شهدا بشيد🙏🌹
#یاصاحبالزمانعج 😔
هر جمعه قول میدهم
آدم شوم ولی
هم عهد خویش ،
هم دلتان را شکسته ام
#اللهمعجللولیکالفرج💔
┏━✨⚜️ ⚜✨━┓
@khaterat_shohada
┗━✨⚜️ ⚜✨━┛
هوای مهدی فاطمه (س) رو داشته باشید...
خیلی تنها ست...
😔😔😔
دمتون حیدری
شبتون مهدوی
یا علی✋
┏━✨⚜️ ⚜✨━┓
@khaterat_shohada
┗━✨⚜️ ⚜✨━┛