#تفحص
يكى از روزها كه خاك ها را به دنبال شقايق هاى پنهان، مى كاويديم، در اطراف ارتفاع 112 فكه، به پيكر چند شهيد برخورديم كه همه شان آرام و زيبا برروى برانكارد خوابيده و شهد شهادت نوشيده بودند. يكى از آنان لباس سبز و زيباى «سپاه» بر تن داشت و با اينكه بيش از ده سال از شهادتش مى گذشت، ولى رنگ سبز لباس او همچنان زيبا و تميز خود نمايى مى كرد.
شروع كرديم به جستجو ميان پيكر شهدا بلكه پلاك و يا كارت شناسايى از آنها بيابيم. دگمه هاى لباس سپاه او را كه باز كرديم، متوجه يك گلوله عمل نكرده خمپاره 60 ميليمترى شديم كه مستقيم بر روى بدن او اصابت كرده بود. گلوله خمپاره، كمر شهيد و كف برانكارد را سوراج كرده و در زمين نيز فرو رفته بود.
با احتياط تمام، گلوله خمپاره را از بدن او خارج كرديم و به كنارى نهاديم. يك آن برگشتم به هنگامه عمليات والفجر يك، بهار سال 62، زمانى كه او زخمى بوده و ذكر مى گفته، خمپاره اى بر بدن مجروحش فرود آمده و...
🏴ڪانال خاڪریز🏴
┏━✨🏴 🏴✨━┓
@khakriz_shohada
┗━✨🏴 🏴✨━┛
#تفحص
اواخر سال 69 مى خواستيم در منطقه اى شروع به كار تفحص كنيم كه مشكلاتى داشت و مى گفتيم شاد مجوز كار به ما ندهند. بحثى در آن زمان پيش آمده و سپاه گفته بود شما راهى كه داريد اين است كه يك شهيد بياوريد تا مشخص شود در آن منطقه شهيد هست.
شش روز آن محدوده را گشتيم، اما چون به شهيدى برنخورديم و منطقه را هم توجيه نبوديم، دلشكسته خواستيم برگرديم.
صبح نيمه شعبان بود; گفتيم: »امروز به ياد امام زمان(عج) مى گرديم» اما فايده نداشت. تا ظهر به جست و جو ادامه داده بوديم و بچه ها رفتند براى استراحت. در حال خودم بودم، گفتم: «يا امام زمان» يعنى مى شود بى نتيجه برگرديم؟» همين كه در اين فكر بودم، چشمم به چهار - پنج شقايق افتاد كه بر خلاف جاهاى ديگر كه تك تك مى رويند، در آنجا دسته اى و كنار هم روئيده بودند. گفتم: «حالا كه دستمان خالى است، شقايق ها را مى چينم و مى برم براى بچه هاى معراجع تا دلشان شاد شود و اين هم عيديشان باشد.»
شقايق ها را كه كندم، ديدم روى پيشانى يك شهيد روييده اند. او نخستين شهيدى بود كه در تفحص پيدا كرديم. شهيد «مهدى منتظر قائم» اين جست و جو در منطقه شرهانى بود و با آوردن آن شهيد، مجوزى داده شد كه به دنبال آن هم 300 شهيد در آن منطقه شناسايى شد. شهدايى كه هر كدام داستانى دارند.
🏴ڪانال خاڪریز🏴
┏━✨🏴 🏴✨━┓
@khakriz_shohada
┗━✨🏴 🏴✨━┛
#تفحص
گفتم دقت کنید، مثل این که امروز قراره خبری بشه. یکی از بچه ها به شوخی گفت: «الله اکبر، لشکر ما هم می خواهد شهید بده، التماس دعا، شفاعت یادت نره و ...»🗣
وسط میدان مین بودیم. گفتم بچه ها مواظب باشید. ناگهان یکی از بچه ها فریاد زد: «شهید!»😟 از فریاد او، همه ترسیدیم. بعد از بیرون آوردن پیکر، شهید هیچ مدرکی نداشت و یک پایش هم نبود.👣 گفتم: «بچه ها نذری بکنیم، هر کجا پلاک پیدا شد، یک زیارت عاشورا بخوانیم.»
یکی از بچه ها گفت: «یکی هم برای پایش» یکی دیگر از بچه ها هم به شوخی گفت: «شانس آوردیم فقط یک پا و یک پلاکش نیست، و گرنه دو سه روز باید این اتراق می کردیم.» 😅چند دقیق بعد، پاو پوتین که از مچ قطع شده بود ،پیدا شد. زیارت را خواندیم. غروب🌒 برگشتیم مقر، اما پلاک پیدا نشد. همان کسی که شوخی می کرد، آمد و گفت: «زیارت عاشورای دوم را بخوان! هویت شهید روی زبونه پوتین نوشته شده.»🌹
🏴ڪانال خاڪریز🏴
┏━✨🏴 🏴✨━┓
@khakriz_shohada
┗━✨🏴 🏴✨━┛
#تفحص
روز ولادت آقا امام رضا (صلوات الله علیه) بود و رمز ما یا ابوالفضل (علیه السلام). محل کارمان هم طلائیه بود. اولین شهید کشف شد. شهید «ابوالفضل خدایار»، گردان امام محمدباقر (صلوات الله علیه)، گروهان حبیب و از بچه های کاشان. گفتیم اگر شهید بعدی هم اسمش ابوالفضل بود، این جا گوشه ای از حرم آقا ابوالفضل (علیه السلام) است. ☺️رفتم پشت بیل و زمین را کندم که بچه ها پریدند داخل چاله. خیلی عجیب بود.😦 یک دست شهید از مچ قطع شده که داخل مشتش، جیره های شب عملیات (پسته و ...) مانده بود. آب زلالی هم از حفره خاکریز بیرون می ریخت. گفتیم آب از قمقمه ای💧 است که کنار پیکر شهید است؛ اما قمقمه خشک خشک بود. با پیدا شدن پیکر، آب قطع شد. وقتی پلاک شهید را استعلام کردیم😞، دیگر دنبال آب نبودیم، جواب را گرفتیم. شهید «ابوالفضل ابوالفضلی» گردان امام محمدباقر (صلوات الله علیه)، گروهان حبیب که او هم بچه کاشان بود.
🏴ڪانال خاڪریز🏴
┏━✨🏴 🏴✨━┓
@khakriz_shohada
┗━✨🏴 🏴✨━┛
#تفحص
در فکه کنار یکی از ارتفاعات، تعدادی شهید پیدا شدند که یکی از آنها حالت جالبی داشت✨. او در حالی روی زمین افتاده بود که دو دبه پلاستیکی 20 لیتری آب💧💧 در دستان🖐 استخوانی اش بود. یکی از دبه ها ترکش خورده و سوراخ شده بود. ولی دبه دیگر، سالم و پر از آب بود. درِ دبّه را که باز کردیم، با وجود این که حدود 12 سال از شهادت این بسیجی سقا می گذشت، آب آن بسیار گوارا و خنک مانده بود😍
🏴ڪانال خاڪریز🏴
┏━✨🏴 🏴✨━┓
@khakriz_shohada
┗━✨🏴 🏴✨━┛
#تفحص
در طلائیه کار می کردیم. برای ماموریتی به اهواز رفته بودم. عصر که برگشتم، دیدم بچه ها خیلی شاد هستند. آنها سه شهید پیدا کرده بودند که فقط یکیشان گمنام بود. بچه ها خیلی گشتند. چیزی همراهش نبود. گفتم یک بار هم من بگردم. آن شهید، لباس فرم سپاه به تن داشت. چیزی شبیه دکمه پیراهن در جیبش نظرم را جلب کرد. خوب دقت کردم. دیدم یک تکه عقیق است که انگار جمله ای روی آن حک شده است. خاک و گل ها را کنار زدم. رویش نوشته شده بود: «به یاد شهدای گمنام» دیگر نیازی نبود دنبال پلاکش بگردم. می دانستم که این شهید باید گمنام بماند، خودش خواسته!
🏴ڪانال خاڪریز🏴
┏━✨🏴 🏴✨━┓
@khakriz_shohada
┗━✨🏴 🏴✨━┛
#تفحص
بعد از گرفتن دیپلم در سال 80 وارد سپاه شد و به طور رسمی شروع به کار کرد. در همین دوران به طور مستمر برای تفحص شهدا به مناطق جنوب میرفت.
میثم سال ۸۷ ازدواج کرد که ثمره این زندگی هشت ساله، دو دختر دردانه به نامهای فاطمه زهرا و فاطمه کوثر است. آقا میثم با شروع جنگ سوریه با داعش به این جبهه اعزام شد و از سال 89 به دفاع ازدین و اسلام پرداخت.
🏴ڪانال خاڪریز🏴
┏━✨🏴 🏴✨━┓
@khakriz_shohada
┗━✨🏴 🏴✨━┛
#تفحص
✍در تفحص پیکر شهدا، یکى از مواردى که خیلى انسان را تحت تأثیر قرار مىداد و بغض گلوى آدم را مىگرفت،
بودند که با برانکارد دفن شده بودند و این نشان دهنده این بود که آنها به حال مجروحیت دفن شدهاند.
🍁در منطقه «والفجر یک» در فکه، زیر ارتفاع 112، به پیکر شهیدى برخوردیم که روى برانکارد، آرام و زیبا دراز کشیده بود؛ سه تا قمقمه آب کنارش قرار داشت؛ هر سه تاى قمقمهها پر از آب بودند.
🍁احساس خودم این بود که نیروها هنگام عقبنشینى نتوانستهاند او را با خودشان ببرند، براى همین، هرکسى که از راه رسیده، قمقمهاش را به او داده تا حداقل از تشنگى تلف نشود.
🍁او آرام بر روى برانکارد خفته و به شهادت رسیده بود؛ رویش را انبوهى از خاک پوشانده بود و گیاهان خودروى منطقه بر محل دفن او سبز شده بودند، چند شقایق سرخ هم آنجا به چشم مىخورد.
#جستجوگران_نور
#خاطرات_شهدای_تفحص🌷
راوی؛ مرتضی شادکام تخریبچی جانباز اکیپ تفحص لشکر 27 محمد رسولالله (ص)
🏴ڪانال خاڪریز🏴
┏━✨🏴 🏴✨━┓
@khakriz_shohada
┗━✨🏴 🏴✨━┛
#تفحص
بعد از گرفتن دیپلم در سال 80 وارد سپاه شد و به طور رسمی شروع به کار کرد. در همین دوران به طور مستمر برای #تفحص شهدا به مناطق جنوب میرفت.
میثم سال ۸۷ ازدواج کرد که ثمره این زندگی هشت ساله، دو دختر دردانه به نامهای فاطمه زهرا و فاطمه کوثر است. آقا میثم با شروع جنگ سوریه با داعش به این جبهه اعزام شد و از سال 89 به دفاع ازدین و اسلام پرداخت.
🏴ڪانال خاڪریز🏴
┏━✨🏴 🏴✨━┓
@khakriz_shohada
┗━✨🏴 🏴✨━┛
#تفحص
بعد از گرفتن دیپلم در سال 80 وارد سپاه شد و به طور رسمی شروع به کار کرد. در همین دوران به طور مستمر برای #تفحص شهدا به مناطق جنوب میرفت.
میثم سال ۸۷ ازدواج کرد که ثمره این زندگی هشت ساله، دو دختر دردانه به نامهای فاطمه زهرا و فاطمه کوثر است. آقا میثم با شروع جنگ سوریه با داعش به این جبهه اعزام شد و از سال 89 به دفاع ازدین و اسلام پرداخت.
❣ڪانال خاڪریز❣
┏━✨⚜ ⚜✨━┓
@khakriz_shohada
┗━✨⚜ ⚜✨━┛
حواستان هست ؛
اینها استخوانهای آن شهیدیست
که پای امام زمان خود ایستاد
مبادا جا بمانیم .....
#تفحص
#شهید_گمنام
#لبیک_یا_خامنه_ای
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج🤲
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کـانـاݪ خـاڪریز←↓
🍃🌹 @khakriz_shohada 🌹
حواستان هست⁉️
اینها استخوانهای آن شهیدیست
که پای #امام_زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف خود ایستاد
💥مبادا جا بمانیم ....
بیاد شهدای
#تفحص شده
#شهید_گمنام🌷
هدیه دسته گلی ازجنس #صلوات نثارشان
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفَرَجَهُمْ
•┈••✾•🌿🌺•✾••┈•.
کـانـاݪ خـاڪریز←↓
🍃🌹 @khakriz_shohada 🌹