#سیره_شهدا 🌺🍃
یش از حد به #نماز_اول_وقت و #حجاب تاکید میکرد☝️ و خانه دوم و یا بهتر بگویم سنگرش مسجد بود.
از همان دوران کودکی خوش خلق و خوی و با معرفت بود. گفتار و کردارش در بین همسایگان خوب و صمیمی بود به طوری که هیچ وقت کسی از او گلایه و شکایتی نداشت.👌
متواضع بود و در #سلام_کردن پیشدستی میکرد و در کمک کردن به فقرا پیشقدم بود. انسانی وارسته و فداکار بود🍃او برای #دفاع از حرم حضرت زینب(س) به سوریه سفر کرد و گفت: ما مدیون هستیم و باید از حرم حضرت زینب(س) دفاع کنیم.
#شهید_محسن_الهی
┏━✨⚜🍃⚜✨━┓
@khakriz_shohada
┗━✨⚜️🍃⚜✨━┛
#خاطرات_شهدا 🌷
💠خواهرانه
🔰از شیرینیهای سنتی به ویژه شیرینی #پادرازی برای الیاس پختم🍩 تا در #سوریه خود و همرزمانش👥 بخورند، به او گفتم مقداری از شیرینیها را هم برای #خادمان حضرت زینب(س) ببرد
🔰وقتی برای #بار_آخر بعد از اعزام از پشت تلفن☎️ به من زنگ زد گفت: که این #سفارش من را انجام داده است✔️ صدایش از پشت تلفن گرفته بود و بهخوبی حس میکردم گریه کرده😭
🔰در آخرین صحبتهایمان به من #وصیت کرد که فراموش نکنم❌ که همیشه کنار #همسر و فرزندانش باشم و نگذارم تنها💕 بمانند.
🔰متأسفانه بعد از #شهادت برادرم گاهی بسیار بیتابش💓 میشدم و دلتنگی برای #الیاس اذیتم میکرد😔 بااینحال هیچگاه از رفتن او برای #دفاع از حریم اهلبیت(ع) ناراحت و پشیمان نبوده و نیستم🚫
🔰 من معتقدم #شهدا برگزیده شده👌 خداوند برای قرار گرفتن در این راه هستند و براساس #راهی که اعتقادات آنها نشان میدهد حرکت میکنند👣 و همین موجب شده با #ثبات و محکم در این مسیر قدم بردارند. به نظرم این #برگزیده شدن یکروزه به وجود نمیآید❌ بلکه از همان کودکی👶 نشأت میگیرد.
🔰الیاس همیشه تأکیـ💥ــد داشت پیرو #ولایتفقیه باشیم و به بانوان هم سفارش میکرد #حجاب خود را همواره حفظ کنند. این سیره همه شهدا🌷 چه در ایام دفاع مقدس و چه اینک در میان #شهدای_مدافع_حرم دنبال و نسل به نسل انتقال داده میشود✅
راوی: خواهر شهید
#شهید_الیاس_چگینی🌷
#شهید_جاویدالاثر_مدافع_حرم
┏━✨⚜️ ⚜️✨━┓
@khakriz_shohada
┗━✨⚜️ ⚜️✨━┛
🔹چه اتفاقی باعث شد که شهید بابک نوری که متحول شوند⁉️
#تلنگر
بابک از همون اولشم عاشق امام رضا(ع) بود!❤️
عشق میکرد با آقــا...
بابک یه بچهِ فعال و فوق العاده مهربونی بود...
از بچگیش حال دلش حال دل بود...
با همه قشری میپرید...
اصلا یه آدم فوق العاده اجتماعی بود...👌
عاشق خونه وخانواده بود...
هم پایه هیئت بود وهم پایه دور دور های دوستانه وفوتبال...⚽️
موقع سربازیش که شد تو اون منطقه ای که خدمت میکرد همه اطارفیانش بچه هیئتی و مذهبی بودن،
خصوصا بچه های عزیزِ #مدافع_حرم!🌸
اونجا بابک باتوجه به اینکه خیلی خوش اخلاق و اجتماعی بوده بااونا دوست میشه و کلی باهاشون مَچ میشه...
بابک وقتی از نزدیک بااون بچه ها روبه رو میشه متحول میشه...✨
انسانیت رو درک میکنه...
سعی میکنه از خودش یه انسان کامل بسازه!
بعدها بعد از #شهادتش همه متوجه شدیم که بابک بدون خبر تو زمان خدمت به صورت داوطلبانه میرفته سر مرزهای کردستان...!!
از اونجا فکر #دفاع از حرم حضرت زینب(س) و دفاع از میهن و ناموس کشورش تو ذهنش محکم میشه...👌
و آخر راهش ختم میشه به اینکه رو سنگ مزارش حک میشه؛
#شهید_بابک_نوری💔🌿
#سالروز_ولادت_شهید✨
#شادی_روحشون_صلوات
🏴ڪانال خاڪریز🏴
┏━✨🏴 🏴✨━┓
@khakriz_shohada
┗━✨🏴 🏴✨━┛
@SABKESHOHADA
🍃 در دومین روز از اردیبهشت و سومین روز از ماه #شعبان، مصادف با تولد #امام_حسین(ع) به دنیا چشم گشود و سفر به زمین را آغاز کرد.
.
🍃به احترام #ارباب و اشتیاق خانواده اش برای فرزند صالح، در دفتر تقدیر، نام #حسین_مشتاقی برایش قلم خورد.
.
🍃 مادر، حسین را نذر #امام_زمان کرده بود .آرزویش این بود ک در لباس پاسداری او را ببیندو حسین آرزوی #مادر را به حقیقت تبدیل کرد.
.
🍃سرباز امام زمان(ع) وقتی ندای #هل_من_ناصر_ینصرنی را از حرم عمه سادات شنید، با جان و دل #لبیک گفت.
.
🍃مهمانی عشق را با دعای مادر دعوت شد اما، چشم های منتظر مادر سبب شد که بدون #شهادت برگرد .
.
🍃 دلش بی قرار رفتن بود.اندکی بعد بازهم دعوت شد به #دفاع از حرم عمه سادات.
.
🍃اشک های مادرِ قرآن به دست ، دل بی قرار #پدر ، نگرانی های شریک زندگی اش و چشم های #معصوم کودکانش ، شاهد لحظه خداحافظی اش بودند.
.
🍃او با پرواز به مقصد سوریه برای زیارت حضرت زینب و نوکری اش راهی شد.
عمه سادات باز هم نوکر خرید و بزم عشق با یک ماموریت آن هم در منطقه ای به نام #خانطومان مهیا شد.
.
🍃خانطومان جایی است که در آن رزمندگان با #وضوی خون، #نماز شهادت می خوانند.
.
🍃سرزمینی که دیدن پیکرهای #اربا_اربا، روضه ارباب را تداعی می کند و اشک های رزمندگان،حکایت از جاماندن #پیکر دوستان شهیدشان است.
.
🍃در خان طومان همچون #کربلا، با تعداد کم مقاومت کردند و حسین مشتاقی همچون ارباب #شهید شدو به آرزویش رسید. شاید هم #زیارت_عاشورا هایش او را به ارباب رساند.
#شهید_حسین_مشتاقی
.
📅تاریخ تولد : ۲ اردیبهشت ۱۳۶۴
.
📅تاریخ شهادت : ۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۵.خانطومان
.
🥀مزار : شهر نکار
کـانـاݪ خـاڪریز←↓
🍃🌹 @khakriz_shohada 🌹🍃
تنها میان داعش👇
تنها چیزی که میدیدم ورود وحشیانه #داعشیها به حیاط خانه بود و عباس که تنها با یک میله آهنی میخواست از ما #دفاع کند. زنعمو و دخترعموها پایین پلههای ایوان پشت عمو پناه گرفته و کار دیگری از دستشان برنمیآمد که فقط جیغ میکشیدند.
از شدت وحشت احساس میکردم جانم به گلویم رسیده که حتی نمیتوانستم جیغ بزنم و با قدمهایی که به زمین قفل شده بود، عقب عقب میرفتم.
نور چراغ قوهاش را به داخل اتاق تاباند و بر سر داعشی فریاد زد :«گمشو کنار!» داعشی به سمتش چرخید و با عصبانیت اعتراض کرد :«این سهم منه!»
💠 چراغ قوه را مستقیم به سمت داعشی گرفت و قاطعانه حکم کرد :«از اون دوتایی که تو حیاط هستن هر کدوم رو میخوای ببر، ولی این مال منه!» و بلافاصله نور را به صورتم انداخت تا چشمانم را کور کند و مقابلم روی زمین نشست.
دستش را جلو آورد و طوری موهایم را کشید که نالهام بلند شد. با کشیدن موهایم سرم را تا نزدیک صورتش بُرد و زیر گوشم زمزمه کرد :«بهت گفته بودم تو فقط ......
همانطور مرا دنبال خودش میکشید و من از درد ضجه میزدم تا لحظهای که روی پلههای ایوان با صورت زمین خوردم.
💠 اینبار یقه پیراهنم را کشید تا بلندم کند و من دیگر دردی حس نمیکردم که تازه پیکر بیسر عباس را میان دریای #خون دیدم و نمیدانستم سرش را کجا بردهاند؟
یقه پیراهنم در چنگ عدنان بود و پایین پیراهنم در خون عباس کشیده میشد تا از در حیاط بیرون رفتم و هنوز چشمم سرگردان...
✨ادامه رمان رو اینجا دنبال کنید.
تنها میان داعش👈عاشقانه،مذهبی🌹
درجه یکه👌
🌱🌹 @romanshohada 🌹🌱