eitaa logo
خاڪریزشهـدا
915 دنبال‌کننده
8.7هزار عکس
2هزار ویدیو
31 فایل
"مقام معظم رهبری" 💠دشمنان بدانند کہ به توفیق الهے نمیگذاریم،و این ملت هم نمےگذارد کہ نام"شهید"و"شهادت"در این ڪشور فراموش شود. هدیه ورود بہ کانال=14صلوات نذر ظهور آقا(عج)😍 انتقادات و پیشنهادات👇 @montazer72
مشاهده در ایتا
دانلود
😔 +برای ما حزب اللهی ها بخدا خیلی بده میری بیرون کسی محلت نذاره، کسی نیاد اصلا طرفت، بگه اینا ...😒 چند نفرو مثل شهدا به و... دعوت کردیم⁉ وقتی قضا میشه .. زنی مون ریا میشه ... زیارت عاشورامون بوی حسین نمیده ..📿☹ چیکار کردیم !؟😐 اخرسر جلوتون رو میگیرند ..😢 آخر سر از تون جواب میخوان . یک کاری کنید بتونید جواب شون رو بدید...☹ شون نباشید ...😰 بسه دیگه از شهدااااا ... کنیم ..‼ @khaterat_shohada
#شهیداݧ بر #شهــادت خنده ڪردند بہ #عطر خود بهاراݧ زنـــــده کردند بہ زیرلب بگفتـا #لالـــــہ با خــود #شہیداݧ لالہ را #شرمـــــنده ڪردند #مدافع_حرم #شهید_رمضان #شهید_مهدی_نظری ❣خاڪریزشهدا ❣ ┏━✨⚜ 🍃 ⚜✨━┓ @khakriz_shohada ┗━✨⚜ 🍃 ⚜✨━┛
  💠  از خیابان شهدا آرام آرام در حال گذر بودم! 🌸 اولین کوچه به نام شهید همت؛ محمد ابراهیم با صدایی آرام و لحنی دلنشین... نامم را صدا زد! گفت: توصیه ام  بود! چه کردی... جوابی نداشتم؛سر به زیر انداخته و گذشتم... 🌸 دومین کوچه شهید عبدالحسین برونسی؛ پرچم سبز یا زهرا سلام الله علیها بر سر این کوچه حال و هوای عجیبی رقم زده بود! انگار  همین جا بود... عبدالحسین آمد! صدایم زد! گفت: سفارشم توسل بود به حضرت زهرا و رعایت  خدا... چه کردی؟ جوابی نداشتم و از  از کوچه گذشتم... 🌸 به سومین کوچه رسیدم! شهید محمد حسین علم الهدی... به صدایی ملایم،اما محکم مرا خواند! گفت:  و  در کجای زندگی ات قرار دارد؟!؟ چیزی نتوانستم جواب دهم! با چشمانی که گوشه اش نمناک شد! سر به گریبان؛ گذشتم... 🌸 به چهارمین کوچه! شهید عبدالحمید دیالمه... آقا وحید بر خلاف ظاهر جدی اش در تصاویر و عکس ها! بسیار مهربان و آرام دستم را گرفت؛ گفت: چقدر برای روشن کردن مردم! ؟! برای  خودت چه کردی!؟ برای دفاع از !!؟ همچنان که دستانم در دستان شهید بود! از او جدا شدم و حرفی برای گفتن نداشتم... 🌸 به پنجمین کوچه و شهید مصطفی چمران... صدای نجوا و  شهید می آمد! صدای  و ناله در درگاه پروردگار... حضورم را متوجه اش نکردم!  شدم،از رابطه ام با پروردگار... از حال معنوی ام... گذشتم... 🌸 ششمین کوچه و شهید عباس بابایی... هیبت خاصی داشت... مشغول تدریس بود! مبارزه با ،نگهبانی ... کم آوردم... گذشتم.. 🌸 هفتمین کوچه انگار  بود! بله؛ شهید ابراهیم هادی... انگار مرکز کنترل دل ها بود!! هم مدارس! هم دانشگاه! هم فضای مجازی! مراقب دل های دختران و پسرانی بود که در خطر لغزش و  تهدیدشان میکرد! را دیدم... از کم کاری ام شرمنده شدم و گذشتم... 🌸 هشتمین کوچه؛ رسیدم به شهید محمودوند... انگار  پازوکی هم کنارش بود! پرونده های دوست داران شهدا را ! آنها که اهل  به وصیت شهدا بودند... شهید محمودوند پرونده شان را به شهید پازوکی می سپرد! برای ارسال نزد ... 🌸 پرونده های باقیمانده روی زمین! دیدم  وساطت میکردند،برایشان... اسم من هم بود! وساطت فایده نداشت... از  تا ! فاصله زیاد بود... 🌸 دیگر پاهایم رمق نداشت! افتادم... خودم دیدم که با  چه کردم! تمام شد...  💠 از کوچه پس کوچه های دنیا! بی شهدا،نمی توان گذشت...  گاهی،نگاهی...🌹  روحشون شاد اَللّٰهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّـدٍ وَّ آلِ مُحَمـَّد وعَجـِلْ فَرَجَهُم🌹 
🔺بـا "شهــادت" زیبا شود.. ✨عاشقی با معنــا شود.. 🔺حال، آنها و ما مانده ایم.. ✨از "شهادت" ، ما همه جا ایم.. 🔺تـا داریم تا که زنده ایم.. ✨"ای از شما ایـم" 🔺تا ابد ایم پای ولی .. ✨اللهم الرزقنا توفیق الشهادت فى سبیلک.. ┈••✾•🖤🕊🖤•✾••┈ @khakriz_shohada ┈••✾•🖤🕊🖤•✾••┈
رزق اگر باشد شام با تهران یکی است☝️ بی تفاوت ها فقط تر خواهند شد ... 🌹🍃🌹🍃 کـانـاݪ خـاڪریز←↓ 🍃🌹 @khakriz_shohada 🌹🍃
📖 🔴داستان واقعی... ✅ شاید خیلیا بدونین ... شاید ندونین .... یه روزی یه پسره ۱۹ ساله..😍 که خیلیم ساعت ۱۲ شب... با موتور 🏍توی تهرانپارس بوده ... داشته راه خودشو میرفته ...😞 که یهو میبینه یه ماشین با چندتاپسر ...👥 دارند دو تا دختر رو به زور سوار ماشین می کنن ...😱 تو ذهنش فقط یه چیزی اومد ... ... ناموس کشورم ایران ...😡 میاد پایین ... تنهاس ... درگیر میشه ...💪 لامصبا چند نفر به یک نفر ... توی درگیری دختراسریع فرار می‌کنن و دور می‌شن ...👌 میمونه و .... هرزه‌های شهر ... تو اوج درگیری بود یه چاقو🔪صاف میشینه رو گردنش ...😱 میوفته زمین ... پسرا در میرن ... 😡 کوچه خلوت ... شاهرگ ... تنها ... ۱۲ شب ...😩 علی تا پنج صبح اونجا میمونه ...😳 پیرهن سفیدش سرخه سرخه ...😔 مگه انسان چقدر داره ... ریش قشنگش هم سرخه ... 😨 سرخ و خیس ... اما خدا ... یکی علی رو پیدا میکنه میبره بیمارستان ...👌 اما هیچ بیمارستانی قبولش نمی کنه😦 تا اینکه بالاخره یکی قبول میکنه و ... 😇 عمل میشه ... زنده میمونه....😍 اما فقط دو سال بعد از اون ... دوسال با زجر ... ... خونه ... بیمارستان ... خونه ... میمونه تا تعریف کنه ....✍ چه اتفاقی افتاده ... میگن یکی از آشناهاش می‌کشدش کنار ... بهش میگه علی ... آخه به تو چه؟😡 چرا جلو رفتی؟ میدونی چی گفت؟ 🤗 گفت حاجی فکر کردم شماست ... 😳 از ناموس شما دفاع کردم ... جوون پرپرشده مملکتمون ...علی ۱۹ ساله به هزار تا آرزو رفت رفت که تو ... اگه اون دنیا انگشتشو به طرفت گرفت😔 بگه جونم رو بخاطر کسی دادن که را رعایت کرد ... بگه خونم فدای،👌 بخدا که خیلی با ارزشی بانو حجاب نیست اصلا ❌ اون کسی که نبوده جز شهید علی خلیلی😌 موقع خوندن شدم ...😔 🌹🍃🌹🍃 کـانـاݪ خـاڪریز←↓ 🍃🌹 @khakriz_shohada 🌹🍃