خاڪریزشهـدا
http://eitaa.com/khaterat_shohada
سلام رفقا محمد حسین محمد خانی هستم
در 9 تیر 1364 در تهران متولد شدم . سال 68 که امام خمینی رحلت کردند چهار سال بیشتر نداشتم ولی از همان دوران سرباز امام بود.
پدرم رزمنده و ایثارگر دفاع مقدس بود . من هم از بچگی با فرهنگ ایثار و مقاومت به خوبی آشنا شدم . سال 74 عضو بسیج مسجد محله شدم . علاقه زیادی به شهدا داشتم و زندگی نامه شهدا رو حفظ بودم
از بچگی علاقه خاصی به اهل بیت خصوصا امام حسین داشتم . مرید امام حسین بودم .
به قول مادرم اصلا مدافع به دنیا آمده بودم . هیئت علمدار یزد رو راه انداختیم . مداحی هیئت معمولا با من بود
http://eitaa.com/khaterat_shohada
خاڪریزشهـدا
سلام رفقا محمد حسین محمد خانی هستم در 9 تیر 1364 در تهران متولد شدم . سال 68 که امام خمینی رحلت کرد
سال 89 وارد سپاه شدم . جوون با اراده ای بودم. دوره غواصی رو گذروندم مرد عمل بودم وشجاع توی مباحث نظامی فراگیری خوبی داشتم .
موقع خواستگاری گفتم : هر جای دنیا که فریاد مظلومی رو بشنوم برای کمک خواهم رفت .
شب عروسی با همسرم رفتیم پیش تمام شهدای گمنام یزد
دوست و رفقای بسیجی و کنگره ای رو هم دعوت کرده بودم.
http://eitaa.com/khaterat_shohada
💠شهید #علی_عابدینی :
🌷منتظر ظهورآقا،
نماز اول وقت می خواند
به سوی نمازمی شتابد
دوست داریم شهید شویم؟
با نماز قضا کسی شهید نمی شود
با نماز دیر وقت کسی به درجه شهادت نمی رسد
http://eitaa.com/khaterat_shohada
خاڪریزشهـدا
http://eitaa.com/khaterat_shohada
امیر حسین که به دنیا اومد خانواده گفتن شاید دلش گرم بشه و بیشتر اینجا بند بشه اما اینطور نشد دلم گرم بود از حضور بچه م اما تو دلم آتیش بود به خاطر اعتقاداتم
همون اول به همسرم گفتم زندگی با من یه زندگی معمولی نیست
میدونست سرباز مطیع ولایتم میدونست تو راهی پا نمیذارم که ذره ای ناراحتی حضرت آقا توش باشه
همسرت که حسینی باشه تو رو ظهیرت میکنه بی هیچ مخالفتی از جانب همسرم به سوریه رفتم امیرحسین نه ماهه بود که لباس رزم پوشیدم . 99 روز سوریه بودم حسابی دلتنگ امیر حسین بودم
به حاج آقا آیت اللهی از علمای بزرگ یزد گفتم دعا کنید شهادت نصیب و روزیمون بشه.
حاج آقا گفتند از خدا میخوام که مثل حبیب بن مظاهر بشید و منم گفتم لذتی که علی اکبر سید الشهدا از شهادت برد هرگز حبیب نبرد.
http://eitaa.com/khaterat_shohada
خاڪریزشهـدا
#شهید_محمدحسین_محمدخانی http://eitaa.com/khaterat_shohada
پنجاه و سه روز تو کاظمین بودم و تقریبا ۹ ماه تو سوریه
اسم مستعارم عمار بود. بین بچه ها معروف بودم به حاج عمار تو سوریه فرمانده ی تیپ هجومی سید الشهدا بودم
یه فرمانده برای اینکه موفق باشه هم باید مشروعیت داشته باشه و هم مقبولیت.
من برای فرماندهی محور ها که انتخاب میشدم مشروعیت پیدا می کردم اما مقبولیتم تو دلای نیروهام بود
شانزده آبان ۹۴ شمال سابقیه عملیات داشتیم. پا به پای نیروهام و کنارشون می جنگیدم و هدایتشون می کردم طلوع آفتاب که رسید،آفتاب سعادت من هم تابیدوشهید شدم از آخرین وداعم ۹۹ روز میگذشت
یه عاشق دلتنگ مثل یه ماهی اسیر توی تنگه که دائم خودشو به دیواره های شیشه ای میکوبه تو معراج وقتی تنها شد با صدای بلند بهم گفت : نوش جونت.. حقت بود.. خوش به سعادتت..
http://eitaa.com/khaterat_shohada
بعد از شهادتم حاج قاسم سلیمانی اینطور توصیفم کرد که: رشادت ها و شجاعت های شهید عمار مانند همت بود.
میگفت عمار مثل پسرم بود. همیشه براتون صدقه میزاشتم و میگفتم مراقب خودتون باشید
دیروز کسی پیش کسی نام تورا برد.
گفتم که بمیرم دگران یاد بگیرند.
من عشق تو را از پدرم یاد گرفتم.
کار پدران را پسران یاد بگیرند.
اولاد فدای حرم حضرت زینب
ای کاش تمام پدران یاد بگیرند.
خاڪریزشهـدا
بعد از شهادتم حاج قاسم سلیمانی اینطور توصیفم کرد که: رشادت ها و شجاعت های شهید عمار مانند همت بود.
شادی روح شهید محمدحسین محمدخانی صلواتی ختم بفرمائید.🌸🌹
#خاطرات_جبهه
اولین روز عملیات خیبر بود. از قسمت جنوبی جزیره ، با یک ماشین داشتم بر می گشتم عقب. توی راه دیدم یک ماشین با چراغ روشن داشت می آمد. این طور راه رفتن توی آن جاده ، آن هم روز اول عملیات، یعنی خودکشی.جلوی ماشین راگرفتم. داننده آقا مهدی بود. به ش گفتم « چرا این جوری می ری؟ می زننت ها .» گفت « می خوام به بچه ها روحیه بدم. عراقی ها رو هم بترسونم. می خوام یه کاری کنم او نا فکر کنن نیروهامون خیلی زیاده.»
@khaterat_shohada
لایق صحبت بزم تو
شدن آسان نیست
تب و تاب غم عشقت
دل دریا طلبید...
#شهدا_گاهی_نگاهی
#دلتنگی
@khaterat_shohada