#تلنگر..🌱🌸
اگر #نماز هاٺقضاشد ...
اگر #گناھڪردے ...
اگر زیرقولٺزدے
دلٺسیاھشد ...
اگرگریٺگرفٺ ...
هرجایے#قدم نذار
بیاپیشصاحبٺ
به هرڪسےرو #نزن
آخھخودشگفٺھ...
يا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ،
ارْجِعي إِلى رَبِّكِ راضِيَةً مَرْضِيَّةً
#سورهفجر/۲۸و۲۷
وقٺےخودِ خدا
مشٺاق دیدار ٺو اسٺ ...
به سمٺم بیا ...
ارْجِعي إِلى رَبِّكِ ...💚
#شهید_مصطفی_چمران:
نمازهایت را #عاشقانه_بخوان. حتی اگر خسته ای یا حوصله نداری،
#تکرار هیچ چیز جز #نماز در این دنیا #قشنگ نیست...
#شهیدصادق_عدالت_اکبری
❣ڪانال خاڪریز❣
┏━✨⚜ ⚜✨━┓
@khakriz_shohada
┗━✨⚜ ⚜✨━┛
#اخلاق_شهدایی
🌸 روش آقای #رجایی برای بیدار ڪردن بچهها برای #نماز_صبح با توجہ بہ اینڪه در سن نوجوانی معمولاً خواب بچهها قدری #سنگین است و بہ خصوص خواب صبح ڪه شیرین هم هست،? این بود ڪه بالای سر بچهها میایستاد و با شوخی و با صدای بلند میگفت: #بلند صحبت نڪنید ڪه بچہ از خواب بیدار میشود! »
🌸 بچههای ما بین 6 تا 10 سال سن داشتند و چون خودشان هم مایل بودند و #ذوق داشتند، لذا بلند میشدند. تأڪید آقای رجایی این بود ڪه قبل از اینڪه آفتاب بزند، آنها #بیدار شوند.
🌸 اگر میدید آنها بیدار نمیشوند، بالای سر آنها مینشست و با #محبت و شوخی شانههای آنها را مالش میداد و با آنها حرف میزد ڪه با لطافت و #ملایمت بیدار شوند و بنشینند. بعد ڪه بلند میشدند شانہ آنها را میگرفت و آنها را تا نزدیڪ دستشویی همراهی میڪرد و قبل از رسیدن بہ دستشویی با شوخی یك ضربہ ملایم با ڪف دست بہ پشت آنها میزد!
🌸👈 با این روشهای بسیار #عاطفی و توأم با مهر و محبت میخواست فرزندانش بہ #نماز عادت ڪنند و از این امر هم خاطره #تلخی نداشتہ باشند ...
( ناگفتہ های همسر شهید رجایی )
#شهید_محمدعلی_رجایی
❣ڪانال خاڪریز❣
┏━✨⚜ ⚜✨━┓
@khakriz_shohada
┗━✨⚜ ⚜✨━┛
غسل، کفن و نماز میت بر اثر کرونا
💠 سؤال: اگر شخصی بر اثر بیماری واگیردار #کرونا ویروس که طبق نظر متخصصان، سرایت سریعی دارد، فوت کند در خصوص #غسل ، #کفن و #نماز چنین میتی وظیفه چیست ؟
✅ جواب: مجرد ابتلای به این بیماری، موجب سقوط احکام واجب مربوط به #میت نمی شود؛ بنابراین با مراعات کامل نکات بهداشتی و استفاده از تجهیزات ایمنی – هر چند با صرف هزینه – باید حداقل واجب در مورد غسل، #حنوط، کفن، #نماز_میت و دفن انجام گیرد.
در صورت عدم امکان #غسل_ترتیبی، باید به صورت #ارتماسی، غسل داده شود و در صورت عدم امکان غسل، با دست میت، میت را به ترتیب، بدل از غسل با آب و سدر، غسل با آب و کافور و غسل با آب خالص، #تیمم داده و حنوط کنند و - هر چند از روی لباس - کفن کرده و دفن نمایند.
#احکام_میت #کرونا_ویروس #بیماری_کرونا #بهداشت
کـانـاݪ خـاڪریز←↓
🍃🌹 @khakriz_shohada 🌹🍃
🌷🍂🍁🍂🌷
#حجاب
آن ها چفیه داشتند…
من #حجاب دارم!!!👌
آنان چفیه می بستند تا بسیجی وار بجنگند…
من حجاب دارم تا زهرایی زندگی کنم…❣
آنان چفیه را خیس می کردند تا نَفَس هایشان آلوده ی شیمیایی نشود…
من حجاب دارم تا از نفَس های آلوده دور بمانم…😶
آنان موقع #نماز شب با چفیه صورت خود را می پوشاندند تا شناسایی نشوند…
من حجاب دارم تا از نگاه های حرام پوشیده باشم…😶😶
آنان با چفیه زخم هایشان را می بستند …
آنان سرخی خونشان را به حجاب امانت داده اند…
من حجابم را محکم می پوشم تا امانتدار خوبی برای آنان باشم..🙂🙂
❣ڪانال خاڪریز❣
┏━✨⚜ ⚜✨━┓
@khakriz_shohada
┗━✨⚜ ⚜✨━┛
🌷🍂🍁🍂🌷
#حجاب
آن ها چفیه داشتند…
من #حجاب دارم!!!👌
آنان چفیه می بستند تا بسیجی وار بجنگند…
من حجاب دارم تا زهرایی زندگی کنم…❣
آنان چفیه را خیس می کردند تا نَفَس هایشان آلوده ی شیمیایی نشود…
من حجاب دارم تا از نفَس های آلوده دور بمانم…😶
آنان موقع #نماز شب با چفیه صورت خود را می پوشاندند تا شناسایی نشوند…
من حجاب دارم تا از نگاه های حرام پوشیده باشم…😶😶
آنان با چفیه زخم هایشان را می بستند …
آنان سرخی خونشان را به حجاب امانت داده اند…
من حجابم را محکم می پوشم تا امانتدار خوبی برای آنان باشم..🙂🙂
❣ڪانال خاڪریز❣
┏━✨⚜ ⚜✨━┓
@khakriz_shohada
┗━✨⚜ ⚜✨━┛
"خاطراتطنزجبهہ"🙃
یڪبار سعید خیلے از بچہها کار کشید...
#فرمانده دستہ بود
شب برایش جشن پتو گرفتند...
حسابے کتکش زدند
من هم کہ دیدم نمےتوانم نجاتش
دهم، خودم هم زیر پتو رفتم تا
شاید کمے کمتر کتک بخورد..!😕
سعید هم نامردی نڪرد، بہ تلافے
آن جشن پتو ، نیمساعت قبل از وقت #نماز صبح، #اذان گفت...
همہ بیدار شدند نماز خواندند!!!😄
بعد از اذان فرمانده گروهان دید همہ
بچہها خوابند... بیدارشان ڪرد وَ گفت:
اذان گفتند : چرا خوابیدید!؟🤔
گفتند : ما #نماز خواندیم..!✋🏻
گفت: الآن اذان گفتند، چطور نماز خواندید!؟😳
گفتند : سعید شاهدی اذان گفت!
سعید هم گفت من برایِ #نماز شب اذان گفتم نہ نماز صبح
#خاطرات_طنز_جبهه
#شوخ_طبعیها
#طنز
کـانـاݪ خـاڪریز←↓
🍃🌹 @khakriz_shohada 🌹🍃
@SABKESHOHADA
🍃 در دومین روز از اردیبهشت و سومین روز از ماه #شعبان، مصادف با تولد #امام_حسین(ع) به دنیا چشم گشود و سفر به زمین را آغاز کرد.
.
🍃به احترام #ارباب و اشتیاق خانواده اش برای فرزند صالح، در دفتر تقدیر، نام #حسین_مشتاقی برایش قلم خورد.
.
🍃 مادر، حسین را نذر #امام_زمان کرده بود .آرزویش این بود ک در لباس پاسداری او را ببیندو حسین آرزوی #مادر را به حقیقت تبدیل کرد.
.
🍃سرباز امام زمان(ع) وقتی ندای #هل_من_ناصر_ینصرنی را از حرم عمه سادات شنید، با جان و دل #لبیک گفت.
.
🍃مهمانی عشق را با دعای مادر دعوت شد اما، چشم های منتظر مادر سبب شد که بدون #شهادت برگرد .
.
🍃 دلش بی قرار رفتن بود.اندکی بعد بازهم دعوت شد به #دفاع از حرم عمه سادات.
.
🍃اشک های مادرِ قرآن به دست ، دل بی قرار #پدر ، نگرانی های شریک زندگی اش و چشم های #معصوم کودکانش ، شاهد لحظه خداحافظی اش بودند.
.
🍃او با پرواز به مقصد سوریه برای زیارت حضرت زینب و نوکری اش راهی شد.
عمه سادات باز هم نوکر خرید و بزم عشق با یک ماموریت آن هم در منطقه ای به نام #خانطومان مهیا شد.
.
🍃خانطومان جایی است که در آن رزمندگان با #وضوی خون، #نماز شهادت می خوانند.
.
🍃سرزمینی که دیدن پیکرهای #اربا_اربا، روضه ارباب را تداعی می کند و اشک های رزمندگان،حکایت از جاماندن #پیکر دوستان شهیدشان است.
.
🍃در خان طومان همچون #کربلا، با تعداد کم مقاومت کردند و حسین مشتاقی همچون ارباب #شهید شدو به آرزویش رسید. شاید هم #زیارت_عاشورا هایش او را به ارباب رساند.
#شهید_حسین_مشتاقی
.
📅تاریخ تولد : ۲ اردیبهشت ۱۳۶۴
.
📅تاریخ شهادت : ۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۵.خانطومان
.
🥀مزار : شهر نکار
کـانـاݪ خـاڪریز←↓
🍃🌹 @khakriz_shohada 🌹🍃
💠اهمیت به نماز🌸
🌷روزی برای تحویل امانتی به شهر "تبنین" رفته بودیم.در راه برگشت صدای #اذان آمد #احمد گفت"کجا نگه می داری تا #نماز بخوانیم؟"
گفتم "۲۰دقیقه ی دیگر به شهر می رسیم وهمانجا نماز می خوانیم"
🌷از حرفم خوشش نیامد و نگاه معنا داری به من کرد و گفت "من مطمئن نیستم تا ۲۰ دقیقه ی دیگر زنده باشم! و نمی خواهم خدا را در حالی ملاقات کنم که #نماز_قضا دارم دوست دارم نمازم با نماز #امام_زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و در همان وقت به سوی خدا برود"❤️
🗣راوی:علی مرعی (دوست شهید)
#شهید_احمد_مشلب🌷
📚ملاقات در ملکوت
کـانـاݪ خـاڪریز←↓
🍃🌹 @khakriz_shohada 🌹🍃
💠اهمیت به نماز
روزی برای تحویل امانتی به شهر "تبنین" رفته بودیم.در راه برگشت صدای #اذان آمد #احمد گفت"کجا نگه می داری تا #نماز بخوانیم؟"
گفتم "۲۰دقیقه ی دیگر به شهر می رسیم وهمانجا نماز می خوانیم"
از حرفم خوشش نیامد و نگاه معنا داری به من کرد و گفت "من مطمئن نیستم تا ۲۰ دقیقه ی دیگر زنده باشم! و نمی خواهم خدا را در حالی ملاقات کنم که #نماز_قضا دارم دوست دارم نمازم با نماز #امام_زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و در همان وقت به سوی خدا برود"
راوی:علی مرعی (دوست شهید)
#شهید_احمد_مشلب
📚ملاقات در ملکوت
کـانـاݪ خـاڪریز←↓
🍃🌹 @khakriz_shohada 🌹🍃