eitaa logo
"پشت‌خاکریزهای‌عشق"🇱🇧🇵🇸
1.1هزار دنبال‌کننده
6.9هزار عکس
5.3هزار ویدیو
105 فایل
شهـید حـسـن بــاقــری: خاکریز بهانه است،ما با هم رفیق شده‌ایم تا همدیگر را بسازیم.🥀 کپی؟!با یک صلوات برای مولامون امام زمان کاملا حلال:) به جز روزمرگی! https://eitaa.com/nashenas_khakriz کانال ناشناس:👆🏻 پایان انشالله ظهور🕊
مشاهده در ایتا
دانلود
برایم‌قَلب‌بـٰاش‌، تآبَرایٺ‌تپش‌‌هایش‌شوَم…!❤️👀••
هدایت شده از بسم رب عشق
- هاے- مذهبے❣🌪 من – بخون جلوم سنگر گرفت اون حیوونا آروم آروم به طرفمون راه می گرفتن . از سمت قله به سمت پایین می اومدن و گاهی از روي سنگی به سنگ دیگه می پریدن در همون وضعی که بودیم گفت . درستکار – مهریه ؟ با ترس خودم رو بهش نزدیک تر کردم و بدون اینکه از اون حیوونا چشم بر دارم گفتم . من – هر چی شد . خاك . آب ... وسط حرفم جمله اي رو به عربی گفت . و بعد از تموم شدن جمله ش ، دست چپش رو... ادامش تو‌این‌کانال(:👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/3230270333C42993fad4b رمان‌جذاب‌و‌پرطرفدار‌ ❤️ 😌
هدایت شده از بسم رب عشق
- هاے- مذهبے❣🌪 من – بخون جلوم سنگر گرفت اون حیوونا آروم آروم به طرفمون راه می گرفتن . از سمت قله به سمت پایین می اومدن و گاهی از روي سنگی به سنگ دیگه می پریدن در همون وضعی که بودیم گفت . درستکار – مهریه ؟ با ترس خودم رو بهش نزدیک تر کردم و بدون اینکه از اون حیوونا چشم بر دارم گفتم . من – هر چی شد . خاك . آب ... وسط حرفم جمله اي رو به عربی گفت . و بعد از تموم شدن جمله ش ، دست چپش رو... ادامش تو‌این‌کانال(:👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/3230270333C42993fad4b رمان‌جذاب‌و‌پرطرفدار‌ ❤️ 😌
هدایت شده از بسم رب عشق
- هاے- مذهبے❣🌪 من – بخون جلوم سنگر گرفت اون حیوونا آروم آروم به طرفمون راه می گرفتن . از سمت قله به سمت پایین می اومدن و گاهی از روي سنگی به سنگ دیگه می پریدن در همون وضعی که بودیم گفت . درستکار – مهریه ؟ با ترس خودم رو بهش نزدیک تر کردم و بدون اینکه از اون حیوونا چشم بر دارم گفتم . من – هر چی شد . خاك . آب ... وسط حرفم جمله اي رو به عربی گفت . و بعد از تموم شدن جمله ش ، دست چپش رو... ادامش تو‌این‌کانال(:👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/3230270333C42993fad4b رمان‌جذاب‌و‌پرطرفدار‌ ❤️ 😌
- هاے- مذهبے❣🌪 من – بخون جلوم سنگر گرفت اون حیوونا آروم آروم به طرفمون راه می گرفتن . از سمت قله به سمت پایین می اومدن و گاهی از روي سنگی به سنگ دیگه می پریدن در همون وضعی که بودیم گفت . درستکار – مهریه ؟ با ترس خودم رو بهش نزدیک تر کردم و بدون اینکه از اون حیوونا چشم بر دارم گفتم . من – هر چی شد . خاك . آب ... وسط حرفم جمله اي رو به عربی گفت . و بعد از تموم شدن جمله ش ، دست چپش رو... ادامش تو‌این‌کانال(:👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/3230270333C42993fad4b رمان‌جذاب‌و‌پرطرفدار‌ ❤️ 😌
- هاے- مذهبے❣🌪 من – بخون جلوم سنگر گرفت اون حیوونا آروم آروم به طرفمون راه می گرفتن . از سمت قله به سمت پایین می اومدن و گاهی از روي سنگی به سنگ دیگه می پریدن در همون وضعی که بودیم گفت . درستکار – مهریه ؟ با ترس خودم رو بهش نزدیک تر کردم و بدون اینکه از اون حیوونا چشم بر دارم گفتم . من – هر چی شد . خاك . آب ... وسط حرفم جمله اي رو به عربی گفت . و بعد از تموم شدن جمله ش ، دست چپش رو... ادامش تو‌این‌کانال(:👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/3230270333C42993fad4b رمان‌جذاب‌و‌پرطرفدار‌ ❤️ 😌
«🖤🎧» - «ولـٰاخرج‌‌حبڪ‌من‌قلبۍ» ••وَنَرود‌بِیرون‌مِھرٺ‌از‌כݪم…💔¡•• -
- هاے- مذهبے❣🌪 من – بخون جلوم سنگر گرفت اون حیوونا آروم آروم به طرفمون راه می گرفتن . از سمت قله به سمت پایین می اومدن و گاهی از روي سنگی به سنگ دیگه می پریدن در همون وضعی که بودیم گفت . درستکار – مهریه ؟ با ترس خودم رو بهش نزدیک تر کردم و بدون اینکه از اون حیوونا چشم بر دارم گفتم . من – هر چی شد . خاك . آب ... وسط حرفم جمله اي رو به عربی گفت . و بعد از تموم شدن جمله ش ، دست چپش رو... ادامش تو‌این‌کانال(:👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/3230270333C42993fad4b رمان‌جذاب‌و‌پرطرفدار‌ ❤️ 😌