eitaa logo
🌺خالـــــه قـــــزی🌺
16.8هزار دنبال‌کننده
230 عکس
95 ویدیو
0 فایل
رمان آنلاین خاله قزی هر روز ۱ پارت به جز جمعه ها به قلم شبنم کرمی چند پارت بخون بعد اگه تونستی لفت بده تبلیغات 👇👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1974599839C99e2002074
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺خالـــــه قـــــزی🌺
#خاله‌قزی734 دوباره چشمام رو بستم و سعی کردم بخوابم... آره بهتره بخوابم تا زودتر این زمانِ لعنتی بگ
با تعجب ابروهام رو بالا انداختم و گفتم: _ یعنی چی؟ من که قبل از خطبه ی عقد رفتم، چطور مراسم نیم ساعت بعدش تموم شده؟ _ تموم شده دیگه _ گیسو اصلا حوصله ی شوخی و مسخره بازی ندارما، عین آدم حرف بزن _ عین آدم حرف میزنم دیگه با عصبانیت نگاهم رو ازش گرفتم و گفتم: _ اصلا به من چه؟ برو گمشو _ به تو چه؟ یعنی برات مهم نیست بدونی چیشده؟ دلم آشوب شد و استرس به جونم افتاد، چرا گیسو اینطوری میگه؟! نکنه...نکنه اتفاقی برای آرش افتاده؟ _ مگه چیشده؟ _ بگو برات مهمه یا نه _ نیست، فقط از روی حس کنجکاوی میپرسم _ پس برات مهم نیست نه؟ _ نه _ اوکی پس نمیگم با حرص دندونام رو روی هم فشار دادم و گفتم: _ خیلی داری رو مخم راه میری گیسو غش غش خندید و با سرخوشی گفت: _ تا اعتراف نکنی که برات مهمه، هیچ حرفی نمیزنم _ حالا چرا انقدر خوشحالی؟ رسیدنِ اون دوتا به همدیگه برات خیلی خوشایند بوده؟ _ نرسیدشون خوشایند بوده احمق جان گیج و منگ نگاهش کردم! گیسو چی گفت؟ گفت نرسیدنشون؟! _ یعنی چی؟ نرسیدنشون یعنی چی؟ چرا درست حرف نمیزنی؟ لبخند شیطنت آمیزی زد و گفت: _ بگو برات مهم که بدونی ناخنام رو توی پوست دستم فرو کردم و با حرص و بغض و عصبانیت داد زدم: _ برام مهمه لعنتی، برام مهمه، خوب شد؟ _ اره خوب شد، حالا آروم باش تا بگم چیشده _ د آخه مگه تو میذاری آروم باشی دستم رو توی دستاش گرفت و آروم گفت: _ یه نفس عمیق بکش _ گیسو داری منو میترسونی، چیشده؟ چرا داری جون به سرم میکنی؟ چرا نمیگی؟ _ عقدشون به هم خورد، همین!