eitaa logo
🌺خالـــــه قـــــزی🌺
16.8هزار دنبال‌کننده
229 عکس
97 ویدیو
0 فایل
رمان آنلاین خاله قزی هر روز ۱ پارت به جز جمعه ها به قلم شبنم کرمی چند پارت بخون بعد اگه تونستی لفت بده تبلیغات 👇👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1974599839C99e2002074
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺خالـــــه قـــــزی🌺
#خاله‌قزی736 ناباور به دهنش نگاه کردم، میخواستم مطمئن بشم که واقعا این جمله از دهن گیسو بیرون اومده
_ هیچی آقا، من داشتم فیلمبرداری میکردم که یهو برگشتم سمتت و دیدم جا تره و بچه نیست! هرچی دنبالت گشتم پیدات نکردم اما کاری هم نمیتونستم بکنم چون دوربین دستم بود و لحظه ی حساسی هم بود و نمیشد فیلم نگیرم با ذوق و هیجان دستاش رو به هم کوبید و ادامه داد: _ خلاصه که داشتم با اعصابِ سگ شده فیلم میگرفتم که عاقد از عروس بله رو گرفت و بعد از دوماد پرسید اما دومادِ ما درکمال ناباوری جلوی اون همه آدم و عاقد و من، به جای اینکه بگه " بله " گفت "نه"! ناباور سرم رو تکون دادم و زیرلب گفتم: _ باورم نمیشه _ منم اولش باورم نمیشد! فکر میکردم دوربین مخفیه یا دارن مسخره بازی درمیارن اما اگه بگم بعدش چیشد دیگه اصلا باورت نمیشه _ مگه چیشد؟ _ وقتی آرش گفت نه، یه همهمه ی خیلی بدی توی تالار پیچید و حتی نزدیک بود دعوا بشه، تازه نسیم هم پاشد یکی زد تو گوش آرش و به گریه افتاد اما آرش بی توجه به اون و بقیه، یه فلشی رو به دی جی داد و ازش خواست اونو تو مانیتور پخش کنه با کنجکاوی نگاهش کردم و گفتم: _ خب توی اون فلش چی بود؟ _ یه فیلم خیلی خفن _ فیلم سینمایی؟ غش غش خندید و با دست زد تو سرم و گفت: _ خیلی خری سارا، خیلی یعنی _ خفه شو، خب خودت میگی فیلم _ آخه احمق! آرش چرا باید تو اون هول و وَلا فیلم سینمایی پخش کنه؟ واقعا چرا؟ گیج شونه هام رو بالا انداختم و گفتم: _ نمیدونم _ یه فیلم از نسیم پخش کرد _ چه فیلمی؟ _ نسیم با یه مرد دیگه داخل یه خونه بودن و نسیم نشسته بود روی پاهای اون مَرده و داشتن همدیگه رو میبوسیدن چشمام از حدقه بیرون زد و ناخودآگاه با صدای بلند گفتم: _ چی؟! _ آروم گوشمو کر کردی _ واقعا اینو تو تالار نشون دادن؟ _ آره _ خب...خب بعدش چیشد؟ _ هیچی بعدش آرش یه سیلی به نسیم زد و گفت اینم جوابِ سیلیِ ناحقِ چند لحظه پیشت...