eitaa logo
🌺خالـــــه قـــــزی🌺
12.2هزار دنبال‌کننده
324 عکس
225 ویدیو
0 فایل
رمان آنلاین خاله قزی هر روز ۱ پارت به جز جمعه ها به قلم شبنم کرمی چند پارت بخون بعد اگه تونستی لفت بده تبلیغات 👇👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1974599839C99e2002074
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺خالـــــه قـــــزی🌺
#خاله‌قزی738 _ واقعا زدش؟ _ آره! مهمونا هم که دیدن اوضاع اینطوریه خیلی زود رفتن؛ بعدشم پدر نسیم اوم
دهنش رو باز کرد تا حرفی بزنه اما لحظه ی آخر پشیمون شد و ساکت شد _ بگو حرفتو نخور _ هیچی، حالا این حرفارو ول کن، تو فعلا باید خوشحال باشی که اونا ازدواج نکردن پاهام رو بالا آوردم و زانوهام رو بغل کردم و زیرلب گفتم: _ چه سودی برا من داره آخه؟ _ سودی برات نداره؟ _ نه! آرش قید منو زده گیسو، اون دیگه هیچ علاقه ای به من نداره، اینو همه جوره نشون میده؛ با چشماش...با حرفاش... با رفتارش...با حرکاتش! اون جلوی چشمای من نسیمی که بهش خیانت کرده بوده رو بوسید، بغل کرد، بهش ابراز علاقه کرد اما با من چیکار کرد؟ با منی که هیچی ازم ندید و فقط درحال حرف زدن با کوهیار بودم، چیکار کرد؟ بهم توهین کرد...خوردم کرد...خار و ذلیلم کرد...باهام بدرفتاری کرد و آخر همه منو از زندگیش به راحتی بیرون انداخت و فراموشم کرد! با ناراحتی بغلم کرد و گفت: _ الهی که من قربونت بشم، آرش همه ی اینکارارو برای اینکه از نسیم انتقام بگیره و جلوی همه رسواش کنه و آبروش رو ببره، کرد! مگه از روی عشق و علاقه کرده که اینطوری میگی؟ پوزخندی زدم و با حرص گفتم: _ مجبور بود قبل تالار بره فیلمبرداری؟ مجبور بود انقدر بغلش کنه و ببوستش؟ _ خب اونا هم جزء نقشه اش بوده _ میتونست انجام نده _ خب شاید نسیم گیر داده و اینم مجبور شده _ آرش اگه نخواد کاری رو بکنه، نمیکنه، اوکی؟ شونه هاش رو بالا انداخت و گفت: _ به نظر من مهم اینه که اون نسیم رو دوست نداره، هیچ علاقه ای بهش نداره و الان عقدش رو به هم زد! _ کی گفته علاقه ای بهش نداره؟ _ من میگم _ از کجا میگی؟ از روی مبل پاشد و با لبخند گفت: _ چون اگه یکی کسی رو دوست داشته باشه، بعد از به هم خوردن ازدواجشون لبخند نمیزنه و خوشحال نیست...