eitaa logo
🌺خالـــــه قـــــزی🌺
16.7هزار دنبال‌کننده
237 عکس
109 ویدیو
0 فایل
رمان آنلاین خاله قزی هر روز ۱ پارت به جز جمعه ها به قلم شبنم کرمی چند پارت بخون بعد اگه تونستی لفت بده تبلیغات 👇👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1974599839C99e2002074
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺خالـــــه قـــــزی🌺
#خاله‌قزی788 با اعصاب خوردی دستم رو محکم به داشبورت ماشین کوبوندم و گفتم: _ ای بابا خب پس چه غلطی
اولین قطره اشک که پایین افتاد راه رو برای بقیه باز کرد و چیزی نگذشت که صورتم خیس از اشک شد! گیسو با بغض و چشمای پر از اشگ نگاهم کرد و گفت: _ منم خیلی وقتا این حرفارو به خودم میزنم اما تهش به این نتیجه میرسم که باید ادامه داد...باید رفت جلو...باید زندگی کرد سارا _ تا کجا آخه؟ _ تا جایی که به این روزات بخندی پوزخندی زدم و با ناراحتی گفتم: _ من هیچوقت به این روزا نمیخندم، با یادآوری این روزا چیزی جز بغض و غم نصیبم نمیشه بدون اینکه چیزی بگه سرم رو روی شونه اش گذاشت؛ انگار میدونست که با کلمات نمیتونه حالم رو خوب بکنه! منم چیزی نگفتم و چشمام رو بستم تصور کردم سرم رو گذاشتم روی شونه ی.... روی شونه ی کی؟ الان دلم میخواست کی اینجا باشه؟ مامانم؟ یا آرش؟ یا هیچکدوم؟ راستش رو بخوام بگم هیجکدوم چون تو این یکسال...میون اون همه درد و غم...وسط اون همه بدبختی...شبایی که به یه همدرد نیاز داشتم... روزهایی که به یه گوش شنوا نیاز داشتم...هیجکی جز گیسو نبود! هیجکس جز اون به داد دل داغونم نرسید! هیچکس به غیر اون گوش شنوا برای حرفای گوش خراشم نشد! _ گیسو _ جانم _ مرسی که هستی، توروخدا همیشه باش _ من متعلق به همه ام لبخندی روی لبهام نشست، چه خوب میتونست جَو رو عوض کنه... _ تو غلط کردی _ متعلق به علی چی؟ _ حالا اونو یکاریش میکنیم دیگه، مجبوریم _اصلا شب خواستگاری بهشون میگم که تو سرجهازیِ منی، هرجا برم با من میایی و اگه اونا با این قضیه مخالف بودن، علی بی علی! _ باشه حالا میبینمت گیسو خانم