eitaa logo
🌺خالـــــه قـــــزی🌺
12.2هزار دنبال‌کننده
321 عکس
222 ویدیو
0 فایل
رمان آنلاین خاله قزی هر روز ۱ پارت به جز جمعه ها به قلم شبنم کرمی چند پارت بخون بعد اگه تونستی لفت بده تبلیغات 👇👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1974599839C99e2002074
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺خالـــــه قـــــزی🌺
#خاله‌قزی810 واقعا دیگه دلم نمیخواست حتی یک ثانیه هم اونجا بمونم؛ بدم میومد... از خودم، از مامان، ا
سعی کردم بغضم رو قورت بدم و با صدایی که از ته گلوم میومد، آروم گفتم: _ مامانم _ مامانت چی؟ بغضم سرباز کرد و اولین اشک از گوشه ی چشمم پایین افتاد و راه رو برای بقیه باز کرد با غم سرم رو پایین انداختم و گفتم: _ دیگه مطمئن شدم که مامانم منو دوست نداره _ دیوونه داری گریه میکنی؟ این حرف یعنی چی آخه؟ مگه میشه یه مادر بچش رو نخواد؟ _ میشه، امروز فهمیدم که میشه گیسو با ناراحتی سرم رو روی شونه اش گذاشت و آروم گفت: _ توروخدا گریه نکن، دلم نمیاد _ حالم بده گیسو، دارم میمیرم، دلم داره میترکه _ قربون دلت برم من _ گیسو برو لطفا نمیخوام اینجا باشم _ تو خوب باش تا برم _ خوبم برو لطفا با تردید چندلحظه نگاهم کرد و بالاخره راه افتاد... سرم رو به شیشه تکیه دادم و چشمام رو بستم خدایا خسته شدم از بس بهت گفتم دیگه نمیتونم... دیگه نمیکشم... دیگه طاقت ندارم! چرا تو این موقعیت سخت و حساس، مادرم بجای اینکه پُشتم باشه روبرومه؟ چرا اونم داره اذیتم میکنه؟ چرا اونم داره بهم فشار وارد میکنه آخه؟! _ پیاده شو چشمام رو باز کردم و به دور و برم نگاه کردم، کنار یه پارک بودیم که تاحالا هم نیومده بودم و برام ناآشنا بود _ اینجا کجاست دیگه؟ _ سینماست به دور و برم نگاه کردم و گفتم: _ کو سینما؟ بعدشم مگه من الان حوصله سینما دارم آخه؟ _ احمق دارم مسخره ات میکنم! آخه این چه سوالیه؟ معلومه پارکه دیگه چپ چپ نگاهش کردم و زیرلب فحشی نثارش کردم _ هرچی گفتی خودتی و عمت _ خفه شو گیسو _ باشه تو پیاده شو اول _ چرا پیاده بشم؟ _ وای سارا گاهی وقتا یه سوالایی میپرسی که واقعا به وجود عقل توی کله ات شک میکنم!