🌺خالـــــه قـــــزی🌺
#خالهقزی862 بابا چی داشت میگفت؟ این حرفا چه معنی میده؟ نکنه...نکنه اون فکر میکنه من هنوز هم عاشق ک
#خالهقزی863
_ یعنی چی که نمیتونی و نمیشه؟ یعنی ما نباید بدونیم دخترمون داره چیکار میکنه؟
صدای مامان رو که شنیدم از اون فضا بیرون اومدم، برگشتم به سمت صداش
مامان و سارگل هردو یکم اونطرف تر نشسته بودن و من اصلا متوجه حضورشون نشده بودم!
بدون اینکه جواب مامان رو بدم از روی زمین پاشدم و رو به بابا گفتم:
_ شامتون رو که خوردید بگید بیام که اگه صحبتی دارید حرف بزنیم
هنوز یه قدم برنداشته بودم که صدای مامان سرجام متوقفم کرد!
_ صبرکن سارا کارت دارم
موندم اما نگاهش نکردم، به زمین چشم دوختم و منتظر موندم که حرفشو بزنه
_ نگاهم کن
_ بگید حرفتونو
_ از کِی تاحالا انقدر با من سرد شدی؟
پوزخند مهمون لبهای خشکیده ام شد!
_ از زمانی که شما به من به چشم دخترت نگاه نکردی
_ این حرفا یعنی چی؟ مگه میشه یه مادر به بچه اش به چشم دیگه ای نگاه کنه؟
_ به نظر منم نمیشه، به نظر منم عشق مادر به فرزند رو با هیچ چیز نمیشه تاخت زد پس احتمالا من دختر واقعی شما نیستم که اینکار رو با من کردید!
مامان از روی زمین پاشد و اومد جلوم ایستاد و گفت:
_خجالت بکش! مگه من باهات چیکار کردم که اینطوری میگی؟ این حرفا یعنی چی؟
میدونستم بحث کردن با مامان کاملا اشتباهه پس گفتم:
_ هیچی
_ بگو دیگه
_ هیچی، شما با من هیچکاری نکردید
_ اینکه دلم میخواد سر و سامون بگیری بده؟ این عشق مادریم رو خراب میکنه؟
_ تا زمانی که من نخوام... تا زمانی که من مخالفم، آره بده
_ چرا نمیخوای؟ باید دلیل بیاری تا قبول کنم
_ نمیخوام ازدواج کنم، نمیخوام عزیزِ من نمیخوام
_ میخوای تا آخر عمرت توی تنهایی بپوسی؟