eitaa logo
🌺خالـــــه قـــــزی🌺
16.7هزار دنبال‌کننده
213 عکس
91 ویدیو
0 فایل
رمان آنلاین خاله قزی هر روز ۱ پارت به جز جمعه ها به قلم شبنم کرمی چند پارت بخون بعد اگه تونستی لفت بده تبلیغات 👇👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1974599839C99e2002074
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺خالـــــه قـــــزی🌺
#خاله‌قزی873 جوابی بهش ندادم و مشغول لباس پوشیدنم شدم _ آبجی چرا قبول کردی؟ پوزخند تلخی روی لبهام
نگاهش کردم، اینبار قاب بی تفاوتیم رو به صورتم زدم تا شاید دست برداره از حرفایی که به قلبم چنگ مینداخت! _ من میدونم که تو هنوز آرش رو دوست داری و تمام تلاشم رو میکنم که این خواستگاره رو یجوری ردش کنم، حالا برو برای هزارمین بار بخاطر داشتن خواهری مثل سارگل از خدا تشکر کردم اما چیزی به زبون نیاوردم و دستم از دستش کشیدم و از اتاق بیرون رفتم... _ همینجاست آقا _ بفرما خانم هزینه تاکسی رو حساب کردم و از ماشین پیاده شدم؛ به طرف آتلیه رفتم و وارد شدم گیسو که سر سیستم نشسته بود با شنیدن صدای باز شدن در، سرش رو بالا آورد و تا منو دید با اخم گفت: _ خوبه گفتم زود بیا، اگه نمیگفتم کِی میومدی؟ بی حوصله در رو پشت سرم بستم و گفتم: _ علیک سلام _ سلام، چرا انقدر دیر اومدی؟ _ چون کار داشتم، چون دستم بند بود، از روی سرخوشی دیر نیومدم که حساب پس میگیری ابروهاش رو بالا انداخت و گفت: _ خب حالا! شلوارم رو تازه خریدم نمیخواد پاره اش کنی حیفه دیگه پول ندارم بخرم _ من چیکار به شلوار تو دارم؟ _ آخه داری مثل سگ پاچمو میگیری چپ چپ نگاهش کردم و همینطور که زیرلب فحشش میدادم به طرف میزم رفتم و پشتش نشستم. _ چته حالا؟ چیشده؟ چرا اعصاب نداری؟ مثلا الان باید با خوشحالی میومدی میگفتی گیسو بدو دیشب رو برام تعریف کن اما خب حیف که شعور نداری یعنی اصلا بویی از شعور نبردی تو! که اینم از شانس گند منه که صمیمی ترین رفیقم گاوی مثل توئه خودکار روی میزم رو به سمتش پرت کردم و گفتم: _ یه دقیقه زبون به دهن بگیر دختر، داری شوهر میکنی و هنوز این اخلاقتو ترک نکردی! _ کدوم اخلاقمو؟ _ که وقتی دهنت باز میشه دیگه نمیشه بستش، انقدر حرف میزنی تا گوش طرف سوت بکشه