eitaa logo
تبلیغ مجازی حجت الاسلام خلیلیان
81 دنبال‌کننده
57.1هزار عکس
37.2هزار ویدیو
495 فایل
تبلیغ در فضای مجازی ماه مبارک رمضان 1342 1400 ه.ش) حجت الاسلام خلیلیان آدرس کانال: @khalilian_tabligh ارتباط با ادمین: Eitaa.ir/Majid_khalilian
مشاهده در ایتا
دانلود
. * و يا اينكه لااقل بايد اينگونه باشند. * خير اين تفكر مسموم از اساس باطل است ، چرا كه اتفاقا نفي قلدر و مقابله با زياده خواهي هاي او از ذهني پويا نشأت ميگيرد. * ذهني كه انقياد طلبي را تحت هر شرايطي نمي پذيرد و الف-با ي انسانيت را تا انتها مشق ميكند. * صاحب اين تفكر ناب نمي تواند متحجر باشد. او عقلاً نمي تواند ضد تكنولوژي متعارف باشد. * (( نكته: توجه مقام معظم رهبري در نهي واردات گوشي هاي لوكس آمريكايي كه انتشار آن ظرف دو روز گذشته توسط ارتش سايبري سابق الذكر در دستور كار قرار گرفته است ، معطوف به جلوگيري از هدر رفت ارز دولتي براي واردات كالاهاي غير ضروري بود و نمي توان آن را به بهره برداري يك شخص در استفاده از آن كالا تعميم داد )). * [1/5،‏ 14:40] مجید خلیلیان: *ارسطو به مردم توصیه کرد :* با دوستانتان بحث سیاسی نکنید؛ سیاست دوستی‌ها را خراب می‌کند. در حالی‌که سیاست‌مداران، راهشان را ادامه می‌دهند، شما دوستانتان را از دست خواهید داد. در ٤٠ سالگی، افراد با تحصیلات کم و زیاد مثل همند. (حتی افراد با تحصیلات کمتر پول بیشتری در می‌آورند)؛ در ٥٠ سالگی، زشت و زیبا مثل همند. (مهم نیست چقدر زیبا باشین. توی این سن چروک‌ها و لک‌های تیره رو نمیشه مخفی کرد)؛ در ٦٠ سالگی، مقام بالا و پایین مثل همند. (بعد از بازنشستگی، حتی یه پادو هم از نگاه کردن به رئیسش اجتناب می‌کنه)؛ در ٧٠ سالگی، خونه‌ بزرگ و کوچک مثل همند. (تحلیل مفاصل، سختی حرکت، فقط یه محیط کوچیک برای نشستن لازمه)؛ در ٨٠ سالگی، پول داشتن و نداشتن مثل همند. (حتی موقعی که بخواین پول خرج کنین، نمی‌دونین کجا خرجش کنین)؛ در ٩٠ سالگی، خواب و بیداری مثل همند. (بعد از بیداری نمیدونين چیکار كنين)؛ 👈 زندگی را آسان بگیرید. هیچ معمایی نیست که بخواهید حلش کنید. در طولانی مدت همه‌ ما مثل هم هستیم. پس تمام فشارهای زندگی را فراموش کنید و ازش لذت ببرید ...! 🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃 🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂 [1/5،‏ 14:40] مجید خلیلیان: انجمن منحوس حجتیه بطور جدی فعال شده با هدف توسعه شیعه سکولار و انگلیسی مراقب باشید !🤔 [1/5،‏ 14:40] مجید خلیلیان: 🛑امروز *رهبر معظم انقلاب* به مدیر مسئول کیهان پیام فرستاده و گفته: *«یادداشت امروز آقای محمد صرفی، یک آفرین دارد».👏* این یادداشت آقای صرفی نویسنده‌ی خوش ذوق، با سواد و بی‌ادعای کیهان، درباره حاج قاسم که توجه رهبری را جلب کرده است ⬇️✒️✒️✒️✒️⬇️ ستاره قاسم در کهکشان راه خمینی(یادداشت روز) ♦️چقدر خوب است که کودکان وقتی به دنیا می‌آیند کسی نمی‌داند سرنوشت چه تقدیری برای آنان رقم زده و تاریخ برای شانه نحیف برخی از این کودکان‌گریان، چه مأموریتی گران‌سنگ تدارک دیده است. آری! اینگونه بود که دست فرعون به‌رغم تمام دست و پا زدن‌هایش، به فرزند عمران و یوکابد نرسید و موسی دودمان طاغوت عصر خود را در نیل بر باد داد. و آن زمانی بود که از چشم دنیااندیشان و ظاهربینان کار مؤمنان به پایان رسیده بود؛ در پیش، امواج خروشان نیل بود و از پس، لشکر جرّار فرعون. اما تقدیر الهی چیز دیگری بود. پس فرمان آمد که ‌ای موسی! عصای خود را بر دریا بزن ... و شد آنچه ناشدنی می‌نمود. ♦️تابستان سال 1953 برای «دوایت آیزنهاور» سی و چهارمین رئیس‌جمهور آمریکا شیرین بود. ماموران سازمان CIA در تهران به فرستادگان و مزدوران بریتانیایی که دیگر کبیر نبود پیوستند و عملیات آژاکس را با موفقیت به سرانجام رساندند. دولت وقت با کودتا سرنگون شد و شاه لرزان و فراری دوباره بر تخت نشست. «آلن دالس» رئیس ‌CIA اگر از آینده چیزی می‌دانست بدون شک پنج سال بعد، تیمی از ماموران خود را بار دیگر راهی ایران می‌کرد اما این بار نه به مقصد تهران بلکه به «قنات‌ملک»، روستایی در دل کویر مرکزی ایران. به خانه ساده و محقر مشهدی حسن.  ♦️اما نه آیزنهاور و دالس می‌دانستند و نه حتی مشهدی حسن و فاطمه که آن کودکی که روز اول فروردین سال 1337 پا به زمین گذاشته و ‌گریه می‌کند، چه آینده‌ای و مأموریتی در پیش دارد. فرزند سوم خانه بود و نامش را گذاشتند قاسم. انتخابی به‌جا و نامی نیکو بود. این طفل شیرخوار و روستازاده گمنام، مأموریت داشت چیزهایی را قسمت کند. از این باب همه ما قاسم هستیم چرا که در زندگی چیزهایی را با دیگران و بین دیگران قسمت می‌کنیم. اما قرار بود او از همه ما و قاسم‌ها، قاسم‌تر باشد.  ♦️دنیا معرکه‌های عجیب و غریب و شگفتی‌های فرامحاسباتی کم ندارد. نقاطی به ظاهر بسیار دور و بی‌ربط در گوشه و کنار کره‌خاکی هستند که هیچ دستگاه محاسباتی و عقل و حتی خیالی نمی‌تواند میان آنها خطی برقرار سازد. وقتی مامور ساواک سال 1342 با ریشخند از آقا روح‌الله پرسید یارانت کجا هستند، آن مرد خدا که دلش از خورشید هم گرم‌تر و چشم‌هایش از برق آسمان گیراتر بود، با دلی آرام و قلبی مطمئن پاسخ داد؛ سربازان من د