eitaa logo
تبلیغ مجازی حجت الاسلام خلیلیان
82 دنبال‌کننده
56.8هزار عکس
36.7هزار ویدیو
493 فایل
تبلیغ در فضای مجازی ماه مبارک رمضان 1342 1400 ه.ش) حجت الاسلام خلیلیان آدرس کانال: @khalilian_tabligh ارتباط با ادمین: Eitaa.ir/Majid_khalilian
مشاهده در ایتا
دانلود
🔻بازخوانی ماجرای آقای سیدکاظم شریعتمداری به بهانه سالروز درگذشتش 🔻شریعتمداری در آینه خاطرات 1⃣🔻 نخست وزیر شاه و عامل سرکوب قیام 15 خرداد نیز در خاطراتش می‌نویسد: «پس از سرکوب ملاها در سال 42، استمزاجی کردم تا ببینم کدام یک از آیت‌الله‌ها حاضر است تا حدودی با ما همکاری کند در پاسخ پیشنهاد کرد علی الحساب معادل هشت هزار دلار به او بدهم و در آینده اگر خبری بود خودش با من تماس خواهد گرفت.» (خاطرات علم، ج۱، ص ۲۴۵) 🔸علاوه برآن در اسناد ساواک در یک یادداشتی در مورد شریعتمداری گفته شده: «شریعتمداری که تبریزی است و در قم اقامت دارد، شخص ناصالحی نیست؛ او را می‌توان محرمانه برای مبارزه با خمینی تقویت کرد و باید آخوند را به جان آخوند انداخت.» (شریعتمداری به روایت اسناد، سند شماره ۴۳) 🔸 اسنادی از این دست نشان می‌دهد که آقای شریعتمداری هر چند در ظاهر خود را با نهضت امام همراه نشان می‌دهد اما از سوی دیگر سعی در حفظ جایگاه خود در نزد حکومت دارد. 2⃣🔻شهید شیخ فضل الله مهدی زاده محلاتی در مصاحبه ای که در سال 61 با مرکز اسناد انقلاب اسلامی انجام داده‌، در رابطه با موضع گیری‌های آقای شریعتمداری می‌گوید: «به نظر من اینها [رژیم شاه] را از همان اول دیده بودند وساخته بودند برای خاطر اینکه او در یک موقعیتی در مقابل امام بایستد و حتی آن روز [سال ۴۲] که امام در قیطریه بودند ما مرتب پیش آقای شریعتمداری می‌رفتیم و به ایشان می‌گفتیم: یک اعلامیه بده، یک مبارزه منفی... ولی حاضر نمی‌شد. دو شب قبل از آزادی امام من در قم به آقای شریعتمداری حمله کردم و گفتم: آقا شما چرا این طور می‌کنید؟ چرا کمک نمی‌کنید؟ یک مجتهد را گرفته‌اند، یک مرجع را این طور محاصره کرده‌اند، مراسم عیدتان را تعطیل می‌کردید! نماز جماعتتان را تعطیل می‌کردید! این‌ها مبارزه منفی است چرا نکردید؟ ایشان در جواب من جملاتی را گفت که خدای من شاهد است من در آنجا ! ایشان گفت: ما دو نفر بودیم که مبارزه می‌کردیم –خودش را هم ردیف امام می‌دانست- در قضیه انجمنهای ایالتی و ولایتی و نیز بعد از آن، ولی در بهره برداری متأسفانه همه بهره ها مال ایشان است! عنوان مال ایشان است. اگردر قم کسی به ایشان جسارت کند مردم تکه تکه‌اش می کنند ولی به من فحش می‌دهند کسی من دفاع نمی‌کند... پس از نظر عنوانی عنوان من زیاد نشده و همان عنوان اول است و اگر پول و سهم امام هم به قم می‌آید سرازیر شده به طرف ایشان، ولی برای ما همان دوستان قبلی که با ما آشنا بودند و پول می‌دادند، همان‌ها هستند و در این مبارزه چیزی به آنها اضافه نشده است!» (خاطرات و مبارزات ، صص ۶۲_۶۳) 3⃣🔻شیخ عبدالحمید باقری بنابی درخاطرات خود می گوید: « آقای میرزا محمود وحدت از روحانیون و واعظان مشهور و مرید آقای شریعتمداری، مرا همراه خود سوار ماشین کرد و به قم برد و هنگام ظهر به منزل آقای شریعتمداری رفتیم. غرض آنها همان بود که بالاخره مرا مستقیماً با خود آقای شریعتمداری مرتبط نمایند! در آن دیدار مسائل و گفتوگوهای مختلفی در حضور آقای شریعتمداری در ارتباط با آذربایجان مطرح گردید. آنچه موجب شگفتی بنده در آن دیدار شد، این بود که مرحوم آقای ضمن صحبت‌هایش به من : «سعی کنید نام آقای خمینی در منابر و محافل دینی خیلی مطرح نگردد.» آقای شریعتمداری این حرف را در حضور آقای وحدت گفت که الان زنده‌اند و در تهران زندگی می‌کنند، اما خطاب اصلی ایشان به بنده بود. این خاطره بر می‌گردد به حدود سال 1356 یا اوایل سال 1357 که طلیعه انقلاب اسلامی آغاز شده بود.» (خاطرات شیخ عبدالحمید بنابی، ص 135) @rozaneebefarda ♨️اخبار داغ روحانیت ♨️ @khabarehowzeh ♨️مروری بر ماجرای وساطت مرحوم فلسفی بین امام و آقای شریعتمداری ۱ 🔻حجت‌الاسلام فلسفی ره از وعاظ شهیر مورد وثوق مراجع و علمای اعلام بود. بعد از پیروزی انقلاب و بالاگرفتن اختلافات جریان شریعتمداری با امام و انقلاب اسلامی، تلاش فراوانی برای اصلاح ذات‌البین انجام داد که این تلاش‌ها با کارشکنی و عدم همکاری آقای شریعتمداری، به شکست انجامید. 🔻در خاطرات ایشان چنین آمده:«بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و پس از آنکه امام به قم تشریف بردند و در منزل کوچکی نزدیک رودخانه ساکن شدند امام در اتاق کوچکی می نشستند و ملاقات های ایشان هم آنجا بود. نماینده پاپ را نیز در همین اتاق پذیرفتند و آن بیانات مشهور را خطاب به او در همین اتاق ایراد نمودند. در آن هنگام من قم بودم یک روز صبح امام به وسیله یکی از دوستان پیغام داد که به فلانی بگویید اینجا بیاید. خدمت ایشان رسیدم امام تنها بود. شروع سخن ایشان گفتگو درباره حزب خلق مسلمان بود. امام فرمودند ما میدانیم که اجانب به خصوص آمریکا با این انقلاب خیلی دشمن هستند و با وسائل گوناگون به آن ضربه میزنند. حالا او
ل کار است که آمده‌اند و حزب درست کرده‌اند. این حزب خلق مسلمان علی التحقیق ریه خارجی دارد. این کلمه خلق را داخل عنوان حزب گذارده‌اند _مثل اینکه کلمه دموکراسی را می‌خواستند داخل نام جمهوری اسلامی ایران کرده و بگویند جمهوری دموکراتیک اسلامی ایران_ خلق مسلمان هم یعنی همین. خلق در فارسی همین توده است. امام افزود اینها می‌خواهند از همین حالا میان مسلمانان زمینه جنگ درست کنند و بگویند حزب جمهوری اسلامی و حزب خلق مسلمان. این قضیه ضربه زدن به انقلاب و پایمال کردن خونهای مسلمانان است. میخواهند این انقلاب را بکوبند و این موفقیت را از بین ببرند و یک چیز دیگر جایش بگذارند که منافع خودشان را تامین کند. بعد امام فرمود مشکل این است که آقای به نام یک آیت‌الله وابستگی خودش را به این حزب اعلام کرده و آن را وابسته به خود معرفی کرده است. یعنی بین این حزب و بین آقای شریعتمداری ارتباط هماهنگی و همرنگی برقرار است. این کار خیلی خطرناک است. ممکن است تمام زحمت ها به هدر برود. اینکه گفتم شما بیایید برای این است که بگویم پیش آقای شریعتمداری بروید و به طور خصوصی از قول من به ایشان بگویید این کار را اجانب کرده‌اند شما که این مطلب را پذیرا شده‌اید یا اگاهید یا نا اگاه مصلحت شما این است که فورا در جراید و رادیو و تلویزیون اعلام کنید که از این حزب برکنار هستید و مسائل آن به هیچ وجه به شما ارتباط ندارد تا حیثیت شما محفوظ باشد. من همان موقع حرکت کردم و به منزل آقای شریعتمداری رفتم و به ایشان که در اتاق دیگری بود پیام دادم که آقا من حرف خصوصی با شما دارم وقتی که آمد پیام امام را به ایشان رساندم؛ اصل پیام این بود که آقای شریعتمداری بنویسد و امضا کند که من به هیچ وجه به این حزب ارتباط ندارم و این حزب نیز به من وابستگی ندارد. وقتی به ایشان پیام را گفتم موضوع را بسیار عجیب تلقی کرد گفت آقا این حزب متعلق به مسلمان‌ها است، من به این حزب بستگی دارم، این را علنا گفته¬ام و همه هم می‌دانند اگر بگویم بستگی ندارم مساوی با از بین رفتن اعتبار و حیثیت من است. آیا من خودم را تحقیر کنم و بگویم وابستگی به این حزب ندارم و آن را نمیشناسم؟ من این کار را نمی¬کنم ایشان این عبارت منفی را خیلی محکم گفت. برگشتم خدمت امام رفتم و گفتم ایشان می گوید حیثیت من در خطر است و اگر انصراف خود را اعلام کنم باید از حیثیت خودم چشم بپوشم و بسیاری از دوستانم را که پایه گذار این حزب بودند از دست بدهم من این کار را نمی کنم. امام اظهار تاسف کردند و گفتند این آقا متوجه قضایا نیست، شما بروید و بگویید حیثیت شما با وابستگی به این حزب از بین خواهد رفت. جدا نشدن از این حزب مقدمه بر باد رفتن حیثیت شماست اما اگر جدا شدید حیثیت شما کاملاً محفوظ می‌‎ماند و در قم آقایی هستید. من به این وسیله با ایشان اتمام حجت می‌کنم. من مجدداً رفتم پیش آقای شریعتمداری و گفتم آقا اینکه شما می‌گویید درست مقابل نظر امام است. شما می‌گویید کناره گرفتن من از این حزب به معنی از دست دادن حیثیت خود است و من هرگز این کار را نمی‌کنم ولی امام می‌فرماید از بین رفتن حیثیت شما بر اثر وابستگی به این حزب است. این حزب خارجی است آن را برای این درست کرده اند که با انقلاب اسلامی مقابله کند انقلاب را بکوبند و اوضاع را برگردانند و آنچه در گذشته بود از جمله سلطه آمریکا تجدید شود. امام ضمنا فرمود بگویید اگر حیثیت شما با اعلام عدم وابستگی به این حزب ضربه بخورد ما شما را حفظ می‌کنیم و جبران خواهیم کرد که کوچکترین ضرری به حیثیت شما وارد نشود.من پیام امام را به ایشان گفتم و بعد هم خودم صحبت کردم گفتم من الان به شما می‌گویم این‌طور که امام می‌فرمایند مقاومت شما خیلی به شما ضربه خواهد زد. @rozaneebefarda ♨️ @khabarehowzeh ♨️مروری بر ماجرای وساطت مرحوم فلسفی بین امام و آقای شریعتمداری ۲ 🔻اما اگر کناره‌گیری کنید و بگویید این حزب مربوط به من نیست و من کاری به این حزب ندارم من الان از طرف خودم می‌گویم و بعد می‎روم به امام هم می‌گویم اگر موافقت ایشان را جلب کردم می‌آیم نتیجه را به شما می‌گویم پیشنهاد من این است که شما استعفا را بنویسید و امضا بکنید. با این کار مقدمه‌ای درست می‌شود و مجلسی در مسجد اعظم می‌گیریم به رادیو و تلویزیون هم می‌گوییم بیایند، آقای گلپایگانی و آقای نجفی هم بیایند، شما هستید، امام هم شرکت می‌کند، در آن مجلس من منبر می‌روم و آن‌طور که شما می‌خواهید صحبت می‌کنم. می‌گویم آیت‌الله شریعتمداری که در انقلاب اسلامی با قلم و قدم خدمات بسیار کرده‌اند اخیراً متوجه شده‌اند که حزب خلق مسلمان مضر است و بر خلاف مصلحت انقلاب اسلامی است. اصلاً انقلاب اسلامی یک حقیقت است و آن حقیقت اسلام است. لذا آیت‌الله شریعتمداری با مشورت امام و مصلحت‌بینی ایشان از حزب خلق مسلمان استعفا کرده و نوشته‌اند که این حزب مربوط به من نیست. در این مجلس هم که امروز