🌻 ۶۵/۴۵ - در طول صحبتهای مهمانان از پشت نمایشگر به آقا توجه میکردم و باید اعتراف کنم که هیچکس جز آقا، اونقدر دقیق و با تمرکز به حرفهای سخنرانان گوش نمیداد.
🎬 ادامه دارد...
▫️مادری به نام لیلی؛ روایت تصویری ریحانه از دیدار فعالان دفاع مقدس و خانوادههای شهدا
❤️ @khamenei_reyhaneh
🌻 ۶۵/۴۶ - بعد از حرفهای سخنرانان، آقا شروع به صحبت کردند و سکوت حسینیه نسبت به قبل محسوستر بود. من توی این لحظهها ،عقبتر رفتم و بچههایی رو دیدم که در سایه آرامش حسینیه، به خواب شیرینی فرو رفته بودند.
🎬 ادامه دارد...
▫️مادری به نام لیلی؛ روایت تصویری ریحانه از دیدار فعالان دفاع مقدس و خانوادههای شهدا
❤️ @khamenei_reyhaneh
🌻 ۶۵/۴۷ - خواب بچهها انگار در بهترین زمان خودش بود که دغدغههای مادری هم باعث نشه این قسمت مهم مراسم از دست بره و مادران با خیال راحت به صحبتهای آقا گوش میدادن.
🎬 ادامه دارد...
▫️مادری به نام لیلی؛ روایت تصویری ریحانه از دیدار فعالان دفاع مقدس و خانوادههای شهدا
❤️ @khamenei_reyhaneh
🌻 ۶۵/۴۸ - یکی از بچههای گروه سرود رو دیدم که گوشهای نشسته بود و با سربند بازی میکرد. جلو رفتم و حرف زدیم. گفت میخواسته با دختر عموش یک سجاده برای آقا گلدوزی کنن اما بهش گفتن که اجازه بردن به بیت رهبری نداره. گفتم اگه یه روز آقا رو از نزدیک دیدی بهش چی میگی؟
گفت از آقا انگشتر میخوام، گفتم آخه انگشتر که اندازه دست شما نمیشه. بلبل زبونی کرد و گفت: اندازه انگشتهای بابام که میشه!
🎬 ادامه دارد...
▫️مادری به نام لیلی؛ روایت تصویری ریحانه از دیدار فعالان دفاع مقدس و خانوادههای شهدا
❤️ @khamenei_reyhaneh
🌻 ۶۵/۴۹ - راستی که علی کوچولو چقدر بزرگ شده بود. پسر شهید حججی رو میگم که عکس پدرش رو دست گرفته.
🎬 ادامه دارد...
▫️مادری به نام لیلی؛ روایت تصویری ریحانه از دیدار فعالان دفاع مقدس و خانوادههای شهدا
❤️ @khamenei_reyhaneh
🌻 ۶۵/۵۰ - فکر میکنم این نوزاد، کوچکترین مهمان دیدار امروز بود که پیچیده در چفیهای، روی زیلوهای حسینیه به خوابی عمیق رفته بود.
🎬 ادامه دارد...
▫️مادری به نام لیلی؛ روایت تصویری ریحانه از دیدار فعالان دفاع مقدس و خانوادههای شهدا
❤️ @khamenei_reyhaneh
🌻 ۶۵/۵۱ - از انتهای حسینیه براتون بگم. اجرای سرود پیش آقا اونقدر هیجان داره که دخترها نتونستن انرژیشون رو کنترل کنن و یواشکی و ریزریز میخندیدن.
🎬 ادامه دارد...
▫️مادری به نام لیلی؛ روایت تصویری ریحانه از دیدار فعالان دفاع مقدس و خانوادههای شهدا
❤️ @khamenei_reyhaneh
🌻 ۶۵/۵۲ - در صحبتهای امروز آقا به خاکریز مهمی در دفاع از وطن اشاره کردند:
«این کارهای جاریای که دارد انجام میگیرد ــ که حالا گزارش بعضیهایش را دادند ــ خوب است، [ولی] اینها باید صد برابر بشود؛ ما توانش را داریم، آدمش را داریم، استعدادش را داریم. میتوانیم کار هنری بکنیم، میتوانیم فیلمهای خوب بسازیم، میتوانیم کتابهای خوب بنویسیم، میتوانیم رمانهای حاکی از حوادث بسازیم؛ میتوانیم...
کارهای فراوان هنری باید انجام بگیرد؛ هر کسی به نحوی که توانایی دارد.»
🎬 ادامه دارد...
▫️مادری به نام لیلی؛ روایت تصویری ریحانه از دیدار فعالان دفاع مقدس و خانوادههای شهدا
❤️ @khamenei_reyhaneh
🌻 ۶۵/۵۳ - شاید به نظر بیاد که این جلسه مخاطبین بزرگسال داره اما بچههایی هم بودن که حتی از فاصله دور به صحبتهای آقا خوب توجه میکردن.
🎬 ادامه دارد...
▫️مادری به نام لیلی؛ روایت تصویری ریحانه از دیدار فعالان دفاع مقدس و خانوادههای شهدا
❤️ @khamenei_reyhaneh
🌻 ۶۵/۵۴ - این توجه یکطرفه نبود و نگاه مهربانانه و پدرانه آقا به مهمانان، کاملاً حس میشد.
🎬 ادامه دارد...
▫️مادری به نام لیلی؛ روایت تصویری ریحانه از دیدار فعالان دفاع مقدس و خانوادههای شهدا
❤️ @khamenei_reyhaneh
🌻 ۶۵/۵۵ - وقتی انتهای حسینیه بودم مادری تسبیح به دست، صلوات میفرستاد، چند لحظهای کنارش نشستم و پرسیدم اسمتون چیه؟
گفت: امالبنین...
سالهای جنگ اهواز زندگی میکرد و همسرش در رفت و آمد به خطمقدم بود. گفتم چیزی یادتون میاد از اون دوران؟
- یادآوری خاطرات سخته اما یادم هست یکبار که همسرم از خط برگشته بود، خواهش کردم یک عکس دو نفری یادگاری بگیریم، ولی بخاطر شرایط هیچ وقت نشد...
🎬 ادامه دارد...
▫️مادری به نام لیلی؛ روایت تصویری ریحانه از دیدار فعالان دفاع مقدس و خانوادههای شهدا
❤️ @khamenei_reyhaneh
🌻 ۶۵/۵۶ - وقتی خواستم از کنار امالبنین خانم بروم، گفت: من تازه مکه بودم، این تسبیح رو از اونجا سوغاتی آوردم، میخوام بدمش به تو که من رو یاد کنی! و من غرق محبت مادرانه زنی شدم که حتی تعلقی به تسبیح تبرکیاش هم نداشت...
🎬 ادامه دارد...
▫️مادری به نام لیلی؛ روایت تصویری ریحانه از دیدار فعالان دفاع مقدس و خانوادههای شهدا
❤️ @khamenei_reyhaneh