🖥 سید عزیز مقاومت
📝 سید مقاومت، یک شخص نبود، یک راه و یک مکتب بود، و این راه همچنان ادامه خواهد یافت. خون شهید سید عباس موسوی بر زمین نماند، خون شهید سید حسن هم بر زمین نخواهد ماند.
📝 رهبر انقلاب، ۱۴۰۳/۰۷/۰۷
🗓 انتشار به مناسبت ایام سالگرد شهادت شهید سیدحسن نصرالله
🖥 ایتا | بله | روبیکا | سروش پلاس
رسانه «ریحانه» را دنبال کنید.
🖥 @khamenei_reyhaneh
🖥 زنها ما را پیروز کردند
📝 اگر زنان در حرکت اجتماعی یک ملتی حضور نداشته باشند، آن حرکت به جائی نخواهد رسید، موفق نخواهد شد. اگر زنان در یک حرکت حضور پیدا بکنند، یک حضور جدی و آگاهانه و از روی بصیرت، آن حرکت به طور مضاعف پیشرفت خواهد کرد. در این حرکت عظیمِ بیداری اسلامی، نقش زنان، یک نقش بی بدیل است و باید ادامه پیدا کند.
📝 زنان هستند که همسران خود را و فرزندان خود را برای حضور در خطرناکترین میدانها و جبههها آماده میکنند و تشجیع میکنند. ما در دوران مبارزه با طاغوت در ایران و همچنین بعد از پیروزی انقلاب تا امروز، برجستگی نقش زنان را به طور واضح و ملموس مشاهده کردیم و دیدیم.
📝رهبر انقلاب، ١٣٩١/٠۴/٢١
🖥 ایتا | بله | روبیکا | سروش پلاس
رسانه «ریحانه» را دنبال کنید.
📲 @khamenei_reyhaneh
ریحانه
🖥 دختر مقاومت
❤️ روایت ریحانه از زنان شهید دوران دفاع مقدس
📝جنگ هنوز شروع نشده بود که خبر حضور چند سرباز رژیم بعث در خرمشهر دهان به دهان چرخید. میگفتند سربازها برای شناسایی آمدهاند و بدون شک بازمیگردند.
قرار شد در مرزها، پستهای نگهبانی برقرار شود. شهناز اولین دختری بود که به نمایندگی زنان دیگر خودش را به فرمانده بسیج رساند و گفت: «روی ما حساب کنید!»
او همان دختری بود که بعد از انقلاب پای پیاده تا روستاهای محروم میرفت و به بچهها درس میداد. دختری که دورههای رزمی و نظامی گذرانده بود، در گروه مبارزه با قاچاق مواد مخدر حاضر شده بود و حتی تعدادی از خانمهای بسیجی را با خود به شلمچه برده بود تا برایشان مانور جنگی برگزار کند.
شهناز را همراه ۴٩ زن دیگر برای تعلیم آموزشهای نظامی به حسینیهاصفهانیها فرستادند تا خاطرشان از تسلط آنها به اسلحه جمع شود، آنها در دست گرفتنِ کلاش، ماهر شده بودند که صدام به خاک ایران تجاوز کرد.
خانوادهی شهناز، مانند بسیاری از خانوادههای دیگر خرمشهر، بار و بندیل بستند تا از شهر بروند، بروند شمال پیش اقوام دورشان! اما او مخالف رفتن بود، پس ماند و زندگیاش تقسیم شد به دو بخش: «امدادگری در بیمارستان و نگهبانی دادن در خیابان»
هشتم مهر ماه، شهناز لباس سفیدی پوشید و خود را به مقرِ دوستانش رساند. همه از رنگ لباس و چهرهی خندانش متعجب شدند. گفت: «وقتی آدم خیلی خوشحاله، بهترین لباسهاش رو میپوشه، من الان چنین حالی دارم.»
بعد هم چادر مشکیاش را به سر انداخت و رفت برای پست دادن. ساعتی که از نگهبانیاش گذشت شلیک خمپارهها اوج گرفت. خمپارهای توی حیاط خانه نبش خیابان نشست. شهناز سوی خانه دوید تا اگر زن و کودکی آسیبدیده به فریادش برسد، اما به مقصد نرسید! ترکش خمپاره مستقیم به قلبش اصابت کرد و بر زمین افتاد.
مادرش خبردار شد و خودش را به پیکر غرق خون دخترش رساند. خرمشهر در حال سقوط بود. سردخانهای وجود نداشت، مادر با دست خود او را غسل داد. قبر را کندند، آب بالا زد. مشما گذاشتند کف قبر و مادر برای اینکه دست نامحرمی تنِ بیجان «شهناز حاجیشاه» را لمس نکند، خودش درون قبر رفت و پیکر دخترش را به خاک سپرد. میان گور، مادر برای آخرین بار کفن را از صورت او کنار زد، صدای لرزانش در قبر پیچید: «شیرم حلالت دخترم!»
📝 فاطمه دولتی، رسانه «ریحانه»؛
💬 مجموعه روایت «با این فرشتهها»
🖥 ایتا | بله | روبیکا | سروش پلاس
رسانه «ریحانه» را دنبال کنید.
📲 @khamenei_reyhaneh
🖥 یک نقش بیبدیل
📝 اگر در جنگی که هشت سال بر ما تحمیل شد، زنان ما، بانوان کشور ما در میدان جنگ، در عرصهی عظیم ملی حضور نمیداشتند، ما در این آزمایش دشوار و پر محنت پیروز نمیشدیم.
📝 زنها، ما را پیروز کردند، مادران شهدا، همسران شهدا، همسران جانبازان، همسران اسرا و آزادگان ما؛ مادران اینها با صبر خود یک فضایی را در یک منطقهی محدودی به وجود آوردند، که آن فضا جوانها را، مردان را، به حضور مصممانه تشویق میکرد؛ و این در سراسر کشور گسترده شد و گسترده بود. نتیجه این شد که فضای کشور ما یکسره فضای مجاهدت شد، فضای فداکاری و گذشت شد؛ گذشت از جان. و پیروز شدیم.
📝 رهبر انقلاب، ۱۳۹۱/۰۴/۲۱
🖥 ایتا | بله | روبیکا | سروش پلاس
رسانه «ریحانه» را دنبال کنید.
📲 @khamenei_reyhaneh
ریحانه
🖥 مجاهدی از شیراز
❤️ روایت ریحانه از زنان شهید دوران دفاع مقدس
📝 همهچیز با یک انتخاب آغاز شد: انتخاب میان آسایش و وظیفه، میان خانه و غربت. «نسرین افضل» میتوانست در مساجد شیراز به کار فرهنگی امن مشغول باشد، اما قلبش او را به سمتی دیگر کشید: به سوی محرومترین و خطرناکترین نقطه ایران؛ مهاباد.
او که تمام روزهای انقلاب، سینه سپر کرده بود تا خاندان پهلوی را مقابل همکلاسیهایش رسوا کند، اینبار میخواست به شمال غرب کشور برود. او میدانست مهاباد، دشمنزیاری و سایر شهر و روستاهای شیراز نیست که بتواند با مردمانش به راحتی وارد گفتوگو شود، برایشان احکام بگوید و مشکلاتشان را حل کند. با اینحال باکی نداشت، او شبیه دختران همسالش فکر نمیکرد، به همینخاطر بدون اینکه به مراسم عروسی و رخت و لباس و آینه و شمعدان فکر کند به خواستگاری یکی از برادران پاسدار پاسخ موافق داد. او در مسجد اباذر مهاباد پای سفره عقد نشست و به مردی «بله» گفت که همسر و همسنگرش بود.
از فردای عروسی، نسرین در مهاباد به تاراج رفته عَلم نهضت دانایی را به دست گرفت. روزها در فرمانداری کار میکرد و مسئول توزیع کوپن بین مردم بود و شبها، در دل تاریکی و سکوت، میان کوچه، پسکوچهها و کورهراهها به زنان شهر نزدیک میشد و آنها را به شرکت در کلاسهای سوادآموزی ترغیب میکرد. سرانجام پس از مدتها تلاش بیوقفه توانست هفت نفر را گرد خود جمع کند، همین تعداد کم برای او گنجی بیکران بود، پس با تمام توان برایشان وقت گذاشت و به آنها آموزش داد.
چهارم دیماه سال ۶۱، نسرین بیمار شد. تن تبدارش نیاز به استراحت داشت، اما وقتی دید همسرش مهیای رفتن به مراسم بزرگداشت یکی از شهدا شده، چادر به سر انداخت و با او همراه شد. دوستانش دورش را گرفتند، جویای احوالش شدند و از او شنیدند: «به زودی میخوام بهتون حلوا بدم.»
دوستانش گمان کردند مثل همیشه با آنها شوخی کرده تا حال و هوایشان را عوض کند، اما ساعتی بعد در راه بازگشت از مسجد میان پیچهای تند جاده صدای تیراندازی بالا گرفت و گلولهی کوردلان ضدانقلاب، سینهی نسرین را درید.
مجاهد ٢٣ سالهی شیرازی در نزدیکی همان مسجدی که در آن عروس شده بود، به آرزویش رسید و با چادرمشکی گلگونش سوی بهشت پر گرفت تا برادر شهیدش را ملاقات کند!
📝 فاطمه دولتی، رسانه «ریحانه»؛
💬 مجموعه روایت «با این فرشتهها»
🖥 ایتا | بله | روبیکا | سروش پلاس
رسانه «ریحانه» را دنبال کنید.
📲 @khamenei_reyhaneh
🖥 نه شرقی، نه غربی!
📝 زن در تعریف غالباً شرقی، همچون عنصری در حاشیه و بینقش در تاریخسازی، و در تعریف غالباً غربی، به مثابهی موجودی که جنسیت او بر انسانیتش میچربد و ابزاری جنسی برای مردان و در خدمت سرمایهداری جدید است، معرفی میشد. شیرزنان انقلاب و دفاع مقدس نشان دادند که الگوی سوم، «زن نه شرقی، نه غربی» است.
📝 زن مسلمان ایرانی تاریخ جدیدی را پیش چشم زنان جهان گشود و ثابت کرد که میتوان زن بود، عفیف بود، محجبه و شریف بود و درعین حال، در متن و مرکز بود. میتوان سنگر خانواده را پاکیزه نگاهداشت و در عرصهی سیاسی و اجتماعی نیز سنگرسازیهای جدید کرد و فتوحات بزرگ به ارمغان آورد. زنانی که اوج احساس و لطف و رحمت زنانه را با روح جهاد و شهادت و مقاومت درآمیختند و مردانهترین میدانها را با شجاعت و اخلاص و فداکاری خود فتح کردند.
🔺 رهبر انقلاب، ١٣٩١/١٢/١۶
🖥 ایتا | بله | روبیکا | سروش پلاس
رسانه «ریحانه» را دنبال کنید.
📲 @khamenei_reyhaneh
ریحانه
🖥 این روایت زندگی من است
❤️ روایتهای زنانه از غزه
📝 من ربیع هستم، سوار ربیع الخزندر. مبتلا به دیابت نوع یک. برای من مرگ مفهومی است ورای آنچه دیگر کودکان تجربه میکنند. هر روز صبح با ترس از خواب بیدار میشوم و هر بار نگرانتر از خودم میپرسم: امروز انسولینی به دستم میرسد یا نه؟
صدای مهیب بمباران روزانه، پسزمینهای نامرئی شده که زندگیام را متوقف کرده. بمبها نه تنها خانه ویران میکنند که جانها را هم میشکافاند. مرگ، شانهبهشانهی من راه میرود و یادم میاندازد که نزدیک بود بمیرم. حالت تهوع همیشگیام بخاطر پانکراسی که نیاز به جراحی دارد سایهی مرگ را روز به روز بر سرم سنگینتر میکند.
قبل از جنگ درمانی بود، داروهایم به دستم میرسید، امیدهایی به آرامی در کنج دلم جا خوش کرده بودند ولی با شروع جنگ هیچچیز دیگری نیست، نه دارویی و نه حتی داروخانهای.
دیگر نه خانوادهای دارم تا کمکم کند و نه ساختاری وجود دارد تا حس امنیت را به قلبم ببخشد. تنها حقیقتی که به وضوح میبینم؛ زندگیام است که بر لبهی پرتگاه ایستاده. من رویای خاصی ندارم جز اینکه دلم میخواهد مانند دیگر بچههای دنیا زندگی کنم. آسوده بازی کنم، مدرسه بروم و شاد باشم. برای رسیدن به این رویا نیاز به کمک دارم. کمک نه فقط برای دارو بلکه فرصتی دوباره برای نفس کشیدن، برای جایی که صدای انفجار نباشد. نگرانی تمام شدن دارو نباشد.
من از نیاز عمیق انسانی به زندگی حرف میزنم. با وجودی که توی دلم ترس دارم، امید کوچکی هم دارم که هنوز خاموش نشده. امیدی که اگر دست حمایتی برسد شاید تبدیل به نوری شود و مرا از مرز مرگ برگرداند.
این روایت زندگی من است، روایت زندگی هزاران کودک دیگری که مانند من جنگ، فقر و نبود امکانات را تاب می آورند. روایتی از تحمل، نیاز و خواستن یک فرصت دوباره.
✍🏻مریم خداوردیفرد، رسانه «ریحانه»؛
💬مجموعه روایت «مینویسم تا صدای غزه باشم»
🖥 ایتا | بله | روبیکا | سروش پلاس
رسانه «ریحانه» را دنبال کنید.
📲 @khamenei_reyhaneh
12.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🖥 در خانواده اجبار معنا ندارد
📝 در خانواده، این جور نیست که شما خیال کنید حالا زن گرفتید، کارها را بریزید سر زن؛ نخیر. خودش داوطلبانه یک کاری را میخواهد انجام بدهد، [عیب ندارد؛] خانهی خودش است، دلش میخواهد یک کاری را انجام بدهد، انجام داده؛ اگر نه، هیچ کس حق ندارد ــ مرد یا غیر مرد ــ او را وادار کند، اجبار کند به اینکه این کار را باید انجام بدهد.
🔺 رهبر انقلاب، ١۴٠١/١٠/١۴
🖥 ایتا | بله | روبیکا | سروش پلاس
رسانه «ریحانه» را دنبال کنید.
📲 @khamenei_reyhaneh