فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سوتی در برنامه زنده علی ضیا
کادو بوس میگیرم از حاجی😅 🙈
http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 سوتی عجیب نماینده مجلس
وقتی نماینده مجلس همکار را به جای همسر اشتباه گرفت!
http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خطرناکترین سوتی های نظامی در جنگ😨🙊
http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚫️استاد رائفی پور
🔺پشت پرده کلیپ ساختگی علیه گشت ارشاد
نوچه های مسیح علینژاد و سوتی هاشون از زبان استاد رائفی پور😁
#رسوایی_پولی_نژاد
http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9
🔴وقتی از اکانتهای فیک و جعلی اسرائیلی حرف میزنیم دقیقا منظورمان همین اکانت بالاست...
👈جوجه سرباز صهیونیستی
تازه فارسی یاد گرفته
اومده جنگ روانی ایجاد کنه
بیچاره نمیدونه
دیروز ایران ماه شعبان بوده
و هنوز ماه رمضان آغاز نشده
که روزه خواری ممنوع باشه
سوتی داده😝
هنوز املاش هم خوب
نیست بدبخت
کلمات رو غلط نوشته
نوشته خوارکی 😝 می خوارم 😝
http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سوتی رو انتن زنده خبر😁
http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚠️سوتی جدید شبکه منوتو
🔹مجری: سلام آقای منصور نظرتون راجع به تحریم صنایع فلزی ایران چیه؟
🔹کارشناس: چون ترامپ در ونزوئلا شکست خورده و ...
🔹مجری: ببخشید وقتمون تموم شد. 😐😒
•┈••✾••┈•
💠 #رهبران_شیعه
http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9
هدایت شده از پیامها زیاده واقعا..فقط میتونم قسمتی رو بخونم..پیامی مهم ولازم باشه توی کانال پاسخ خواهم داد..عذرخواه
تئاتری که در محضر رهبری اجرا شد
نظر خیلی عرفانی حضرت اقادرباره این تئاتر😍👆
ارزش بالای کار هنری از نظر رهبری👇
http://eitaa.com/joinchat/10289168Cbe4b57f340
http://eitaa.com/joinchat/10289168Cbe4b57f340
4_5794123118112933136.mp3
3.3M
قدیم مدیما⏰
وقتی میخواستن دلبری کنن
یا ابراز دلتنگی کن 😭💔
اینطوری نامه می نوشتن 😎
#رادیو_مرسی
http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9
✨🌸🍃🌼🌸🍃🌼🌸🍃🌼
🌸🍃🌼🌸🍃🌼
🍃🌼
🌸
✨ #داستان_شب ✨
ایمیل از دیار باقی ...
مردی به سفر می رود و به محض ورود به اتاق هتل، متوجه می شود که هتل به کامپیوتر مجهز است. تصمیم می گیرد به همسرش ایمیل بزند. نامه را می نویسد اما در تایپ آدرس دچار اشتباه می شود و بدون این که متوجه شود نامه را می فرستد.
در این ضمن در گوشه ای دیگر از این کره خاکی، زنی که تازه از مراسم خاک سپاری همسرش به خانه باز گشته بود با این فکر که شاید تسلیتی از دوستان یا آشنایان داشته باشد به سراغ کامپیوتر می رود تا ایمیل های خود را چک کند؛ اما پس از خواندن اولین نامه غش می کند و بر زمین می افتد. پسر او با هول و هراس به سمت اتاق مادرش می رود و مادرش را نقش بر زمین می بیند و در همان حال چشمش به صفحه مانیتور می افتد
گیرنده: همسر عزیزم
موضوع: من رسیدم
می دونم که از گرفتن این نامه حسابی غافلگیر شدی. راستش آنها اینجا کامپیوتر دارند و هر کس به این جا میاد می تونه برای عزیزانش نامه بفرسته. من همین الآن رسیدم و همه چیز را چک کردم. همه چیز برای ورود تو رو به راهه. فردا می بینمت. امیدوارم سفر تو هم مثل سفر من بی خطر باشه. وای چه قدر این جا جهنمه !
😂😁😁😁
http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9
تصوير "عايشه خانم يوشی" از همسران سوگلی "ناصرالدين شاه قاجار"
متن يكي از نامه هاي "ناصرالدين شاه قاجار" به " عايشه خانم يوشی" چنين است:
" عايشه خانم جانم ، شنيده ام غصه مي خوري به خدا قسم يك موي كثيف تو را به هزار نفر آدم اجنبي نمي دهم ، اگر بدانی چقدر محبت به تو دارم هرگز غصه نمی خوری ، اين دفعه اين طور اتفاق افتاد تو را به سرِ من به جانِ من ، قسم مي دهم غصه نخور ، آسوده خاطر باش والله از براي اين كه تو غصه مي خوري اوقات ندارم
جواب نامه خوب بنويس من آسوده بشوم ، يك انگشتر الماس برليان براي تو فرستادم ؛ از حاجي سرور بگير ، تو عايشه جانِ من هستی، تو را به يک دنيا برابر نمیكنم."
سال ۱۲۷۳ تهران
شانس عایشه خانم جانم آرزوست 😁
http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9
👆👆👆
نامه ای منسوب به امیرکبیر خطاب به ناصرالدین شاه
قربانت شوم
الساعه که در ایوان منزل با همشیره همایونی به شکستن لبه نان مشغولم خبر رسید که شاهزاده موثقالدوله حاکم قم را که به جرم رشاء و ارتشاء معزول کرده بودم به توصیه عمه خود ابقاء فرموده و سخن هزل بر زبان راندهاید. فرستادم او را تحتالحفظ به تهران بیاورند تا اعلیحضرت بدانند که اداره امور مملکت با توصیه عمه و خاله نمیشود.
زیاده جسارت است. تقی
http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9
4_5812259497988588415.mp3
2.2M
قلم به دست گرفته ام
خدا خدا بنویسم
بخاطر دل خود ، نامه ای جدا بنویسم
اگر چه اشک ندامت امان نمی دهد اما... خداکند بتوانم که نامه را بنویسم
پیشوار شب قدر💕
http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9
✨🌸🍃🌼🌸🍃🌼🌸🍃🌼
🌸🍃🌼🌸🍃🌼
🍃🌼
🌸
#داستان_شب
😛داستانِ مرخصیِ تازه عروس😝
بخونید قشنگهههه😄
همسر يکي از فرماندههانِ پاسگاه،
که به تازگي ازدواج کرده،و چندين ماه از زندگيشان،دور از شهر و بستگان،
در منطقهی خدمتِ همسرش ميگذشت،
بدجوري دلتنگِ خانوادهی پدرياش شده بود...
او چندين بار از شوهرش درخواست ميکندکه براي ديدنِ پدر و مادرش،
به شهرشان، به اتفاقِ هم،
يا به تنهايي مسافرت کند،
ولي شوهرش،هربار، به بهانهاي از زير بارِ موضوع شانه خالي ميکرد...
زن که در اين مدت،
با چگونهگيِ برخوردِ مامورانِ زير دستِ شوهرش و مکاتبهی آنها برايِ گرفتنِ مرخصي و سایر امورِ اداری،
کم و بيش آشنا شده بود،
به فکر ميافتد که حالا که همسرش به خواستهی وي اهميت نميدهد،
او هم بهصورتِ مکتوب،
و همانندِ سایرِماموران،
براي رفتن و ديدار با خانوادهاش،
درخواست مرخصي بکند.
پس دست به کار شده و
در کاغذي،
درخواستِ کتبيای، به اين شرح،
خطاب به همسرش مينويسد:
از :سمیرا
به :جناب آقای حسن . . . فرماندهی محترم پاسگاه . . .
موضوع : درخواستِ مرخصی
احتراما به استحضار می رساند که
اينجانب سمیراهمسرِ حضرتعالي،
که مدت چندين ماه است،
پس از ازدواج با شما،
دور از خانواده و بستگانِ خود هستم،
حال که شما بهدليلِ مشغلهی بيش از حد،
فرصتِ سفر و ديدار با بستگان را نداريد،
بدينوسيله از شما تقاضا دارم که با مرخصيِ اينجانب،
به مدتِ 15 روز،براي مسافرت و ديدنِ پدر و مادر واقوام، موافقت فرمایيد....
با احترام همسر دلبند شما سمیرا.
و نامه را در پوشهی مکاتباتِ همسرش ميگذارد...
چند وقت بعد،جوابِ نامه، به اين مضمون به دستاش رسید:
سرکار خانم سمیرا همسر عزیز من
عطف به درخواستِ مرخصيِ سرکارِ عالي،
جهت سفر، برايِ ديدار با اقوام،
بدینوسیله اعلام میدارد،
با درخواستِ شما،
به شرطِ تعیينِ جانشين، موافقت ميشود....
فرماندهی پاسگاه . . .😜😂
🌸🍃🌼🌸🍃🌼
http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9
نزدیک عملیات بود
می دانستم دختردار شده
یک روز دیدم سرِ پاکت نامه از جیبش زده بیرون
گفتم : این چیه؟
گفت : عکس دخترمه
گفتم : بده ببینمش
گفت: خودم هنوز ندیده مش
گفتم : چرا؟
گفت: الان موقع عملیاته ، می ترسم مهر پدر و فرزندی کار دستم بده ، باشه بعد...
شهید مهدی زین الدین
http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این نامه رو #لیلا فقط بخونه...
📽 ویدئو کلیپی از لحظات دراماتیک فیلم #به_وقت_شام با صدای مازیار فلاحی
🌿 تقدیم به شهدای #مدافع_حرم
http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9
💢 ناصرالدین شاه قاجار در ماه مبارک رمضان نامه ای به مرجع تقلید آن زمان
میرزای شیرازی به اين مضمون نوشت :
من وقتی روزه میگیرم از شدت گرسنگی
و تشنگی عصبانی میشوم و ناخود آگاه
دستور به قتل افراد بی گناه میدهم لذا
جواز روزه نگرفتن مرا صادر بفرماييد!
آیت الله میرزای شیرازی
در جواب ناصرالدین شاه نوشت:
بسمه تعالی
حکم خدا قابل تغییر نیست لکن حاکم
قابل تغییر است اگر نمیتوانی به
اعصابت مسلط شوی از مسند حکومت
پایین بیا تا شخص با ایمانی در جایگاه
تو قرار گیرد و خون مؤمنین
بیهوده ریخته نشود.
♦️ اینم حکایت برخی مسئولین هستش
یکی نیست بهشون بگه اگه نمیتونید
مشکل مردم رو حل کنید جای خودتون رو به یکی دیگه بدید که چاره ساز
باشه نه مشکل ساز.
http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
واقعا اعصاب نداره😂
با صندوق نامه چکار داری؟
بعد میگن ایرانیا عصبین
http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9
✨🌸🍃🌼🌸🍃🌼🌸🍃🌼
🌸🍃🌼🌸🍃🌼
🍃🌼
🌸
✨ #داستان_شب ✨
مرد ثروتمندی که زن و فرزند نداشت، به پایان زندگی اش رسیده بود.کاغذ و قلمی برداشت تا وصیت نامه ی خود را بنویسد.
او نوشت:
« تمام اموالم را برای خواهر می گذارم نه برای برادر زاده ام هرگز به خیاط هیچ برای فقیران »
اما اجل به او فرصت نداد تا نوشته اش را کامل و ان را نقطه گذاری کند. پس تکلیف آن همه ثروت چه می شد؟
برادرزاده ی او تصمیم گرفت وصیت نامه را این گونه تغییر دهد:
« تمام اموالم را برای خواهرم می گذارم؟ نه! برای برادرزاده ام. هرگز به خیاط. هیچ برای فقیران.»
خواهر او که موافق نبود، آن را این گونه نقطه گذاری کرد:
« تمام اموالم را برای خواهرم می گذارم.نه برای برادرزاده ام. هرگز به خیاط. هیچ برای فقیران.»
خیاط مخصوصش هم یک کپی از وصیت نامه را پیدا کرد و ان را روش خودش نقطه گذاری کرد:
« تمام اموالم را برای خواهرم می گذارم؟ نه! برای برادرزاده ام؟ هرگز!به خیاط. هیچ برای فقیران.»
پس از شنیدن این ماجرا، فقیران شهر همگی جمع شدن تا آنها هم نظر خود را اعلام کنند:
« تمام اموالم را برای خواهرم می گذارم؟ نه! برای برادرزاده ام؟ هرگز! به خیاط؟ هیچ! برای فقیران.»
💢 نتیجه: به واقع زندگی نیز چنین است. خداوند نسخه ای از هستی و زندگی به ما می دهد که در آن هیچ نقطه و ویرگولی نیست و ما باید با عملکرد و روش خودمان آن را نقطه گذاری کنیم و بخوانیم.
از زمان تولد تا مرگ، تمام نقطه گذاری ها دست ماست. به خاطر داشته باشیم که فارغ از هرگونه باور و تفکری به هستی و زندگی، از علامت تعجب تولد تا علامت سوال مرگ، همه چیز بستگی به روش نقطه گذاری ما دارد.
http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9
🌷🌼🌺🌸🌺🌼🌷
#عاشقانه_های_شهدا
#شهید_مدافع_حرم
#مصطفی_صدرزاده
یک اتفاق عجیب در تدفین فرمانده مدافع حرم: «میدانم زندهای! با تو زندگی میکنم مصطفی»
خیلیها نمیتوانند درک کنند و حتی شاید برایشان خنده دار باشد اما من حضور مصطفی را حس میکنم
قابل گفتن نیست. شاید خیلیها نتوانند این موضوع را درک کنند. حتی شاید برای برخی خندهدار باشد اما من حضور مصطفی را حس میکنم. خودش این را به من نشان داد؛ این موضوع را با بسته شدن چشمها و دهانش در ثانیههای آخری که مراسم تدفین و تلقین تمام شده بود، به من نشان داد.
نهایتا یک روز بعد از فوت انسان خون بدن دلمه میشود. اصلا زنده نیست که بخواهد خونریزی داشته باشد ولی مصطفی بعد از 7 یا 8 روز خونریزی داشت؛ مجبور شدند که دوباره غسل و کفن کنند. با آب گرم غسل دادند که پیکرش برای دیدن فاطمه مهیا شود. اولین باری که فاطمه پدرش را دید خیلی به چهرهاش حساس شد چون داخل دهانش پنبه بود. خواست خدا این بود که دوباره خونریزی کند و پیکر دوباره شسته شود تا بتوانند پنبهها را خارج کنند و مهیای دیدن فاطمه شود.
وقتی خانواده شهید صابری از زمان شهادت آقا مهدی تعریف میکردند، گفتند که چون مقداری بیتابی کردند دیگر نتوانستند تا ثانیههای آخر کنار شهیدشان باشند و او را ببینند. همه اینها در ذهن من بود. همان اول به خودم گفتم که اگر الان ضعف نشان دهم، این آخرین باری خواهد بود که چهره خاکی مصطفی را نشانم میدهند اما مقاومت کردم تا در مراسم تشییع و تدفین هم بتوانم کنار پیکر مصطفایم بمانم.
سعی کردم که خیلی محکم باشم.وقتی که میخواستند مصطفی را داخل خانه ابدیش بگذارند، من همانجا کنار قبر نشستم و بلند نشدم. از همان ثانیه داخل را نگاه کردم و تمام مراحل خاکسپاری مصطفی را دیدم.
یک اتفاق عجیب در آخرین لحظه: «میخواستی نشانم دهی که شهدا زندهاند؟ همه اینها را میدانم. من با تو زندگی میکنم مصطفی»
همیشه به من میگفت که او را از زیر قرآن رد کنم. تصمیم گرفتم تا برای آخرین بار او را از زیر قرآن رد کنم. وقتی تربت امام حسین(علیه السلام) را در قبر گذاشتند و پرچم گنبد حضرت را روی مصطفی انداختند، قرآنم را درآوردم و به عموی مصطفی که داخل قبر بود دادم. گفتم که این قرآن را روی صورت مصطفی بگذارند و بردارند. به محض اینکه قرآن را روی صورت مصطفی گذاشتند، شاید به اندازه دو یا سه دقیقه نشده بود که دهان و چشم مصطفی بسته شد. همانجا گفتم: «میخواستی در آخرین لحظه، "عند ربهم یرزقون" بودنت را نشانم دهی و بگویی که شهدا زنده هستند؟ همه اینها را میدانم. من با تو زندگی میکنم مصطفی».
تسنیم: پیکر مصطفی را بوسیدید؟
خیلی.
تسنیم: آخرین باری که مصطفی را بوسیدید چیزی هم به او سپردید؟
بله. تربیت بچه ها را سپردم. قرار بود که با هم بچهها را تربیت کنیم. از این به بعد هم باهم تربیتشان میکنیم.
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9