#کفاشی_که_کفش_امام_زمان_راتعمیر_نکرد
عبدالكريم كفاش ؛ پيرمرد كفاشي بود كه وجود امام زمان هر هفته به مغازه او مي آمدند
روزي از او سوال كردند كه اگر يك هفته نيايم چه مي كني ؟ عرضه داشت : آقا قطعا دق مي كنم .
آقا فرمودند : اگر غير از اين بود نمي آمدم
روزی امام زمان در مغازه عبدالکریم کفاش نشسته بودن که رو میکنند به عبدالکریم و میگویند:
عبدالکریم کفش های منو ببین نیاز به وصله دارن
عبدالکریم جواب میدن:آقا به روی چشم اما اجازه بدهید اول سفارش های مردم رو تموم کنم بعد به کفش های شما برسم(البته چون آقا امر نكرده بودند اين جواب را داد)
امام زمان برای بار دوم می فرمایند:عبدالکریم کفش های من نیاز به وصله دارن برام بدوزش
بازم هم عبدالکریم همان پاسخ را میدهند.
برای بار سوم امام زمان می فرمایند عبدالکریم کفش های منو برام بدوز
این بار عبدالکریم کفاش از جایش برمیخیزد و به جلوی آقا میره و آقا رو بغل میکنه و محکم فشار میده و میگه آقاجان قربونت برم من که گفتم چشم اما اگه بار دیگه بگین همینجوری که تو بغلم گرفتمت داد میزنم آی مردم بیاین که امام زمان اینجاست.
امام زمان(عجل الله تعالي فرجه الشريف) می فرمایند عبدالکریم اگه اینطوری نبودی هرگز به سراغت نمی اومدیم...
📚منبع:کتاب روزنه هایی از عالم غیب
✍نویسنده:آیت اللَّه سید محسن خرازی
.
┄┅┅❅🔻◽️🔻🔵🔻◽️🔻❅┅┅┄
@khandehpak
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلطان غم چشم و چراغم مادر😭
┈••✾•🌿🌸🌿•✾••┈
🌸🍃 کانال تربیتی همسران خوب
http://eitaa.com/joinchat/3451518976C471922bdf6
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 داستان شنیدنی رزمنده جوان
┄┅┅❅🔻◽️🔻🔵🔻◽️🔻❅┅┅┄
@khandehpak
خیلی سال پیش که دوم راهنمایی بودم امتحان عربی داشتیم منم متنفر بودم از عربی راضی به مرگ بودم اما حس خوندن این درسو نداشتم از قضا معلم عربیمونم توجه خاصی به من داشت سر امتحان با خیال راحت کتاب باز کرده بودم داشتم معنی لغت هارو مینوشتم مطمئن هم بودم دبیرمون نمیبینه چون توی کیفم باز کرده بودم کتابو، که یهو معلممون گفت فلانی پاشو پنجره رو باز کن هوا گرمه ...
منم انقد هول شدم که کتابمو گرفتم دستم با همون پنجره رو باز کردم 😥😥😂😂
معلممونم دید ولی خدا رو شکر به روم نیاورد خودم بعدا فهمیدم چه دست گلی به آب دادم🤦♀
┄┅┅❅👧▪️😍▪️👶❅┅┅┄
@sotikodak
دلیل خبر فوت مهناز افشار و ریحانه پارسا بازیگر فیلمپدر👇
http://eitaa.com/joinchat/10289168Cbe4b57f340
اول ازدواجمون برا وام ازدواج رفتیم بانک
گفتن بیا...
همه کارکناشون میخندیدن😕
رفتم جلو گفتم مشکلی پیش اومده؟
گفت نه یه چیزی دیدیم بی سابقه تو تاریخ کاریمون 😂
گفتم چی
نشونم داد اسم و فامیلمو زده بودم بعدش زده بود فرزند:
بجای اسم بابام زده بودم فرزند اول خانواده 🙈
وای فقط از بانک رفتم بیرون تا یک هفته نمیرفتم بانک
شوهرم چقدر خندید بهم هنوزم میگه بیا فرزند اول😁
مرده گفت مگه به فرزند اولا وام میدیم ما😂😂
┄┅┅❅👧▪️😍▪️👶❅┅┅┄
@sotikodak
ی باررفتم مغازه داداشم سوپرمارکت داره
خودش رف جایی کارداش من جاش بودم
ی پسره اومد اب معدنی بگیره خورده نداشتم
نمیدونم چرا بقیه پولشو ی سیگاردادم دستش😑
اونم گف ببخشید اهلش نیسم
خیلییی بد ضایع شدم
😂😂 خاک بر سرمم😁🤦♀
┄┅┅❅👧▪️😍▪️👶❅┅┅┄
@sotikodak
هدایت شده از تبلیغات گسترده پایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به این فیلم #فکر نکنید😰 👆
🌕 کودکان مشاهده نکنند🔞
🤔دیدن ادامه ماجرا اینجا ضربه بزنید.🖥
مشاهده اصل ماجرا لینک زیر 👇
https://eitaa.com/joinchat/4188274736Cc6e3f318a0
این بشر واقعا تندخوان است؟🤔
بله
خیر
هدایت شده از تبلیغات شادی و نکات مومنانه
🧐🧐
🧛🏻♂چرا حجاب، برای زنان اجباری شده؟
👨🏼⚕فایده علمی حجاب🔞
Ⓜ️دلیل علمی حجاب
🧛🏼♀چرا خلوت با نامحرم، حرام شده؟
👩🏼⚕علت از دید پزشکی🔬🔞
🌕تاثیر مخربش بر بدن🌡
این کانال عالی را از دست ندید👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/2061369427Cc5c0894323
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تحقیقاستادرائفیپوربرروی
موسیقیهاییکهبرعکسشونمیکنن
معنیهایشیطانپرستیمیده..‼️
#شدیداپیشنهادی
┄┅┅❅🔻◽️🔻🔵🔻◽️🔻❅┅┅┄
@khandehpak
الان وانتیه داشت رد میشد. با همون صدای جذاب و خش دارش میگفت:
پیاز دارم
گوجه دادم
خیار دارم
سیب زمینی دارم
بعد برگشت عقب وانتش و نگاه کرد، گفت:
نه سیب زمینی ندارم، ببخشید🤩😄
بعد زد تو سر بغلیش گفت: خاک توسرت، سیب زمینی ها کو؟🤩😄😂
┄┅┅❅🔻◽️🔻🔵🔻◽️🔻❅┅┅┄
@khandehpak
@tanzist
همچین میگه سوغاتی اصفهان پولکیه،
انگار بقیه جاها مجانیه😒😅😐😄😂
┄┅┅❅🔻◽️🔻🔵🔻◽️🔻❅┅┅┄
@khandehpak
@tanzist
+آجی تازگیا نمایشگاه صنایع دستی رفتی؟🤔یا تور ایران گردی رفتی وبه من نگفتی😜
-نه،چطور؟😅
+آخه خونت پرشده از صنایع دستی
ازآشپزخونه تا اتاق خوابت 😍
-عه مگه بهت نگفته بودم عضو کانال صنایع دستی سلمان شدم☺️
+یعنی همه ی اینا روازاون کانال گرفتی؟😳اینا که هرکدوم مال یه شهره
-باورت نمیشه بیا خودت نگاه کن
https://eitaa.com/joinchat/2130575491C538c7e21ac
-تازه حراجی هم داره😃 تخفیفای عیدانه ومناسبتی هم داره😍
شادی و نکات مومنانه
+آجی تازگیا نمایشگاه صنایع دستی رفتی؟🤔یا تور ایران گردی رفتی وبه من نگفتی😜 -نه،چطور؟😅 +آخه خونت پرشد
عجب کارای زیبایی الان زدن کانال
جون میده برای شب یلدا😍😁
هدایت شده از ارشیوووو سلبریتی
27.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠روایت بانویی که مرگ را تجربه کرد، زنده شد و به کار خیر پرداخت
▪️این قسمت: دست گیر
▫️تجربه گر: خانم جلیلیان
┄┅┅❅🔻◽️🔻🔵🔻◽️🔻❅┅┅┄
@khandehpak
امروز کنار اتوبان این آقای پلیس رو دیدم که خیلی خاکی آستین بالا زد و به این خانواده کمک کرد.
شیر مادر و نان پدر حلالت قهرمان
🔗 دایی مسود
┄┅┅❅🔻◽️🔻🔵🔻◽️🔻❅┅┅┄
@khandehpak
شادی و نکات مومنانه
🔴سرگذشت ارواح در عالم برزخ(قسمت ۴) 💠همان طور که به راه خویش می رفتیم، صدای وحشتناکی، توجه مرا به خ
🔴سرگذشت ارواح در عالم برزخ(قسمت ۵)
◾️پس از مدتی به عبور گاه باریکی رسیدیم که دو طرف آن را پرتگاههای هولناکی احاطه کرده بودند.
🌹 نیک که گویا منتظر سوال من بود، رو به من کرد و گفت: این پرتگاههای وحشت آور، "درههای ارتداد"هستند که برای رسیدن به کف آن به حساب دنیا، سالها راه است.
🔥در کف آن هم، کورههایی از آتش قرار دارد که نمایی از آتش جهنم است و انسانهایی که درون آن جای گرفتهاند تا قیامت، در عذاب الهی گرفتار خواهند ماند.
⚡️چنان وحشتی به من روی آورد که ناخواسته بر جای نشستم.
در این میان فریادی دره را فرا گرفت. با وحشت صورتم را برگرداندم.
☄شخصی را دیدم که در حال سقوط به ته دره بود. در میان جیغ و فریادهایش که دلم را به لرزه درآورده بود، فریاد شادی گناهش را میشنیدم.
✨نیک که مانند من نظاره گر این صحنه بود، گفت: بیچاره تا اینجا را به سلامت گذراند، اما تا بر پا شدن قیامت، در ته دره خواهد ماند.
🍃با تعجب پرسیدم: چرا؟ گفت: او پس از سالها دین داری، مرتد شده بود. (ارتداد در اسلام به معنی برگشتن از دین اسلام به دین دیگری میباشد)
💥از آن پس در راه رفتن بیشتر دقت میکردم و از ترس سقوط، پای خود را بر جای پای نیک مینهادم. هر چند گه گاه پایم میلغزید، اما سرانجام به سلامت، آن راه صعب و دشوار را پشت سر گذاشتیم.
❄️نیک همچنان به پیش میرفت و من مشتاقانه، اما با دلهره بسیار در پی او در حرکت بودم. وقتی به یک دو راهی رسیدیم، نیک پا به سمت راست نهاد.
⛔️اما ناگهان دست سیاه بزرگی، جلو دهان و چشمهایم را گرفت و به واسطه بوی متعفنی که از او متصاعد بود، دریافتم که این، همان گناه است.
♨️سعی کردم آن دست سیاه و پشم آلود را کنار بزنم و چون موفق شدم با هیکل زشت گناه روبرو گردیدم. وحشت زده خواستم فرار کنم و خود را به نیک برسانم، اما گناه دستانم را محکم گرفت و گفت: مگر قرارت را فراموش کردی؟
❗️با وحشتی که در وجودم بود گفتم: کدام قرار؟! گفت: همانکه در دنیا همراه من میشدی خود قراری بود بین من و تو برای اینکه اینجا هم با هم باشیم.
❎گفتم: من اصلا تو را نمیشناختم. گفت: تو مرا خوب میشناختی اما قیافهام را نمیدیدی، حالا که قوه بیناییات وسیع شده است مرا مشاهده میکنی.
🔆گفتم: خب حالا چه میخواهی؟!
گفت: من از آغاز سفر تا اینجا سایه به سایه دنبالت آمدم، در پرتگاه ارتداد تلاش بسیار کردم که خود را به تو برسانم، اما موفق نشدم.
▪️با عجله گفتم: مگر آنجا از من چه میخواستی.
گفت: میخواستم از آن دره عبورت دهم. با ناراحتی تمام فریاد کشیدم: یعنی میخواستی تا قیامت مرا زمین گیر کنی؟
🔘گفت: نه! میخواستم تو را زودتر به مقصد برسانم، اما مهم نیست، در عوض اکنون یک راه انحرافی آسان میشناسم که هیچ کس از وجود آن آگاه نیست.
🔷گفتم: حتی نیک؟! گفت: مطمئن باش اگر میدانست از این مسیر سخت تو را راهنمایی نمیکرد. دریک لحظه به یاد نیک افتادم که جلوتر از من رفته بود و فکر میکند من به دنبال او در حرکتم. دلم گرفت و به اصرار از گناه خواستم که مرا رها کند.
⚫️ اما این بار در حالیکه چشمانش از عصبانیت چون دو کاسه خون شده بود، با تهدید گفت: یا با من میآیی، یا به اجبار تو را به همان مسیری که آمدی باز میگردانم...🔥
✍ادامه دارد..
📗کتاب سرگذشت ارواح در برزخ/اصغر بهمنی.
با تایید عده ای از علمای حوزه علمیه قم
┄┅┅❅🔻◽️🔻🔵🔻◽️🔻❅┅┅┄
@khandehpak
یه دفعه با مادربزرگم رفتیم بیرون بعد یه آقایی داشت از این قرآن کوچیکا جلو مردم میگرفت فروشی بود من نمیدونم چرا فکر کردم مجانیه🤦♀ جلو من که آورد گرفتم و بدو بدو داشتم میرفتم برسم به مادربزرگم که داد زد خانوم پولشو نمیدی مادربزرگمم برگشت گفت عه عه بده بهش پولیه یعنی فقط میخواستم آب شم از خجالت میگفتم زمین دهن وا کنه برم توش😣😣
یه بارم با مادرشوهرم رفته بودیم پارچه بخره بعد اقای فروشنده به مادرشوهرم گفت خانم قدتون همینه منظورش این بود که کفش پاشنه دار نمیخوایید بپوشید اخه قدش کوتاهه منم اصلا فکر نکردم گفتم نه نصفش زیر زمینه😢
#مهین
┄┅┅❅👧▪️😍▪️👶❅┅┅┄
@sotikodak
هدایت شده از سوتی،طنز،دیدنی ها
سلام
یبار مادربزرگم خونمون بود برا نماز صبح یکی هی منو تکون میداد هیچی هم نمیگفت😕
منم فکر کردم خواهرمه گفتم گمشو😐
مادربزرگم بود🤦♀
گفت خودت گمشو پاشو نمازبخون😅😅
┄┅┅❅👧▪️😍▪️👶❅┅┅┄
@sotikodak
هدایت شده از سوتی،طنز،دیدنی ها
این سوتی الان خواهرمه😀
داشت آشپزی میکرد کمک احتیاج داشت
داد میزد بیا اینجا من دو تا دست ندارما ..!!!!!!
😅😅😅😅
┄┅┅❅🔻◽️🔻🔵🔻◽️🔻❅┅┅┄
@khandehpak
مرگ آنلاین زن 40ساله 😱
خانم آشپزی که داشت برای دنبال کنندگانش آنلاین آشپزی میکرد سکته کرد و فوت کرد😰
خیلی صحنه وحشتناکی بود😨
http://eitaa.com/joinchat/10289168Cbe4b57f340
مرگهای روی آنتن زنده تلویزیون در این کانال👆
مردی که تو حرم امام حسین ع جلو دوربین فوت کرد خیلی ناراحت کننده س😢