⭕️ عمليات محرم بود. توی نفربرِ بی سیم، نشسته بودیم آقا مهدی، دو سه شب بود نخوابیده بود. داشتیم حرف می زدیم. یک مرتبه دیدم جواب نمی دهد. همان طور نشسته، خوابش برده بود. چیزی نگفتم. پنج شش دقیقه بعد، از خواب پرید. کلافه شده بود. بد جوری. جعفری پرسید «چی شده ؟» جواب نداد. سرش را برگردانده بود طرف پنجره و بیرون را نگاه می کرد. زیر لب گفت «اون بیرون بسیجی ها دارن می جنگن، زخمی می شن، شهید می شن، گرفتم خوابیدم.» یک ساعتی، با کسی حرف نزد.
"شهید مهدی زین الدین"
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
┄┅┅❅🔸🔹🔶🔲🔶🔹🔸❅┅┅┄
@khandehpak
هدایت شده از زندگی از غسالخونه تا برزخ
🔻یک طایفه بیشتر نداریم
🔹نقل است که وقتی متوسلیان و نیروهایش در مریوان مستقر شدند، در بحبوحه زد و خوردها با ضدانقلاب، احمد کنار یکی از خیابانها با عضو بلند پایهای از کومله، جدل میکند.
🔸وقتی متوسلیان از طرف مقابل میپرسد کیست و چه کاره است، پاسخ میشنود که «مگر غیر از کومله حزب دیگری هم داریم؟» متوسلیان تا این جمله را میشنود، سیلی محکمی به عضو کومله که اتفاقاً هیکل تنومندی هم داشت، میزند و نقش زمینش میکند و خطاب به او میگوید «در این شهر فقط یک طایفه داریم؛ جمهوری اسلامی و دیگر هیچ»
🔹تقریباً چهل سالی از آن روزها میگذرد. متوسلیانها طی هشت سال با دشمن-چه رژیم بعث و چه گروهکهای ضد انقلاب- جنگیدند و شهید شدند؛ امثال بهروز بابایی خیابان به خیابان، کوچه به کوچه، خانه به خانه با منافقین تن به تن جنگیدند و شهید شدند؛ نسل سومیها و نسل چهارمیها کیلومترها دور تر از مرز کشور با تکفیریها جنگیدند و شهید شدند.
🔸حالا نه اثری از کومله و رژیم بعث و سازمان مجاهدین خلق مانده و نه خبری از تکفیریها؛ صدام هم حسرت سرنگونی انقلاب اسلامی را با خودش به گور برد.
🔹طی همه این سالها از متوسلیان گرفته تا شهدای مدافع حرمِ دهه هفتادی جنگیدند و شهید شدند تا یک چیز را به دنیا مخابره کنند: در این نقطه از عالم، با همه سختیها، با همه مشکلات، با همه نامردیها و خیانتهای بعضیها، فقط یک طایفه داریم؛ جمهوری اسلامی و دیگر هیچ....
جاویدالاثر حاج احمد متوسلیان
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
@Sedaye_Enghelab https://eitaa.com/joinchat/206700555C6ffd205a92
هدایت شده از اخبار داغ سلبریتی ها
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خواستگارى حضرت زهرا (س)
🌹جلسه اولى كه برای خواستگاری اومدن خونمون بهم گفت: تنها نیومدم
مادرم حضرت زهرا (س) همرام اومدن.
من از كل اون جلسه فقط همين يه جمله شو يادمه.
وقتی رفتن، من فقط گريه مى كردم.
مادرم نگرانم بود و مدام می پرسید: مگه چی بهت گفت که اینجوری گریه مى كنى؟!
گفتم: یادم نیست چی گفت! فقط یادمه که گفت: با مادرش حضرت زهرا (س) اومده جوابم مثبته.
تا اینو گفتم، خانواده هم زدن زیر گريه
من اون شب واقعاً حضور حضرت زهرا (س) رو حس مى كردم
مدام ذکر بی بی رو لباش بود.
مداح نبود ولی همیشه وسط هیأت روضه حضرت زهرا (س) مى خوند.
ارادت قلبی سید به حضرت باعث شد تا سرانجام مثل مادر با اصابت ترکش به پهلو و با پهلوی شکسته به شهادت برسه.
"شهيد سيد اسماعيل سیرت نیا"
✍️ راوی: همسر شهید
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
مگه میشه همه کانالای ایتا باشی کانال رهبر عزیزمون نباشید👇
@khamenei_ir
اخبار داغ سلبریتی ها
┄┅❅📀🖥📀❅┅┅
@BaSELEBRTY