#پ_بهروزی
(مامان #محمد سه سال و هشت ماهه و #علی یک سال و هفت ماهه)
یادش بخیر...
سالهای پیش دهه اول محرم برای بچهها یه دهه خاطرهانگیز بود.
هر شب بساط ددر رفتن جور بود. تو هیئت هم کلی بچه میاومد و حسابی تو سر و کله هم میزدن. آخرشم محمد نذری رو قبل از رسیدن به خونه ميخورد و میخوابيد.
وسط بازی گاهی مياومد و تو تاریکی منو پیدا میکرد. مينشست تو بغلم، با تعجب نگاهم ميکرد و با دستاش اشکامو پاک میکرد.
-مامان چرا گریه میکنی?😥😢
روزاي اولی که کرونا اومد هیچ کس فکر نميکرد آنقدر موندگار باشه.
کمکم زمزمههاشو شنیدیم که رفتنی نیست و باید باهاش بسازیم.😔
از همون موقع اولین اضطرابی که تو دلمون اومد این بود:
نکنه تا محرم باشه😳
نکنه اربعین رو بگیره ازمون😳😰
این روزها درحالی داریم به ماه محرم نزدیک میشیم که کرونا حسابی جا خوش کرده و انگار نميدونه ما کل سال با انرژی همون هیئت رفتنا و اشک ريختنا روزگار ميگذرونديم😐😥
این وسط ما مادرها شرایط متفاوتتری هم داریم، چون علاوه بر خودمون، حفظ سلامت بچه ها هم دغدغهمونه.
قبلا خیلی لازم نبود فکر کنيم. اما این کرونا باعث شده مجبور بشیم سلولهای خاکستری رو بیشتر به کار بگیریم و برای هر کاری چاره جدید بیاندیشیم.
بیاید زیر همین پست یه بارش فکری مادرانه راه بندازيم.
امسال محرم چیکار کنیم?
چه جوري حال و هوای بچهها رو امام حسینی کنیم?!
چجوری به بچهها نشون بدیم که ما تو هیچ قالبی نميگنجيم و هیئت باشه یا نباشه، بريم یا نريم، بازم وظیفهمونو پیدا میکنیم و انجام میدیم?
مامانهای خوش فکر رو هم صدا کنید تا بیان پیشنهاداشونو بگن بهمون.😉
چند روز بیشتر تا محرم نمونده ها😓
#روزنوشت_های_مادری
#محرم
#کرونا
#کودکان_حسینی
#مادران_شریف_ایران_زمین
🍀🍀🍀
کانال مادران شریف ایران زمین
@madaran_sharif
هدایت شده از مادران شریف ایران زمین
#پ_شکوری
(مامان #عباس ۲سال و ۱۰ماهه و #فاطمه ۱سال و ۴ماهه)
یادمه بعد به دنیا اومدن عباس تا چندین ماه کتاب خاصی نخوندم. به جز یکی دو تا داستان و رمان.
اونم نصفه موند آخرش.😢
شرایط جدیدی بود برام و فکر میکردم دیگه با بچهی کوچیک نمیشه کتاب خوند.
البته عباس هم تقریبا شبا بد میخوابید و تا نیمههای شب بیدار بود و منم حسابی بدخواب و بیخواب شده بودم و تو وقتای آزاد فقط به خواب فکر میکردم.😅🙈
شاید ۵ یا ۶ ماهی به همین منوال گذشت
ولی حس بدی داشتم از اینکه نتونستم تو این مدت کتاب بخونم!
حس میکردم دیگه از دوران دانشجویی و کتابخوانی به کلی فاصله گرفتم و ناراحت بودم برای خودم...😓
تا اینکه یه سری اتفاق خوب توی زندگیم افتاد.
از طریق دوستام با چندتا دورهی مطالعاتی آشنا شدم.
اولش فکر میکردم که اینم احتمالا مثل بقیهی کتابای بعد تولد عباس، قراره نصفه و نیمه ول بشه وسط راه.🤭
ولی خداروشکر سختگیری مسئولین دورهها به قدر کافی بود و انگیزهم رو برای ادامهش بیشتر میکرد.
روزی حدود ۲۰ دقیقه مطالعه بود فقط.
البته گاهی عقب میموندم از برنامه و آخر هفتهها یا توی تعطیلات جبران میکردم.
بعد یک سال دیدم که به همین بهونه، کلی کتاب خوب خوندم.
کتابایی که همیشه دوست داشتم بخونم ولی انگیزهی کافی براش نداشتم و فکر میکردم با بچه نمیشه اینهمه کتاب خوند.
خلاصه راهش رو پیدا کردم👌🏻
اگر بخوام یه مجموعه کتاب که بهش علاقه و نیاز دارم رو بخونم، باید دنبال یک دورهی مطالعاتی باشم.😁
دورههای رسمی یا حتی دورههای دوستانه.
که مثلا با پنج نفر از دوستای پایه قرار بذاریم و روزانه یه مقدار مشخصی از کتاب رو بخونیم و به هم گزارش بدیم از مطالعاتمون.
بعد از یه مدت هم آدم عادت میکنه به منظم و روزانه کتاب خوندن.
یعنی حتی میشه تکنفره هم یه کتاب رو با برنامهی منظم روزانه یک ربع، در عرض کمتر از یک ماه تموم کرد.
و این خیلییی حس خوبی میتونه داشته باشه برای یک مامان.😍
حس رشد،
حس پویایی،
حس افزایش معلومات و دانش،
و...
احوالات کتابخونی شما چطوره مامانا؟
قبل مامان شدن بیشتر کتاب میخوندید یا بعد از مامان شدن کتابخونتر شدید؟😇
ترجیح میدید تکی کتاب بخونید یا جمعی؟
تا حالا دورههای مطالعاتی رو تجربه کردید؟
چیا خوندید؟
دورههایی که شرکت کردید رو به ماهم معرفی کنید.
پ.ن: کتابای توی عکس بخشی از کتابهای دورههای مطالعاتی هست که تونستم شرکت کنم.😍
#کتابخوانی
#دوره_مطالعاتی
#روزنوشت_های_مادری
#مادران_شریف_ایران_زمین
🍀🍀🍀
کانال مادران شریف ایران زمین
@madaran_sharif