اول از سوتی خودم بگم براتون😁
آقا ما رفته بودیم عراق بچه ها گفتند خدا توفیق داده و قرار بریم زیارت آیت الله سیستانی!
ما هم که بسیار خوشحال شدیم گفتیم یا علی مدد ... بریم☺️
وقتی رفتیم در بیت آیت الله سیستانی دیدیم که صف خیلی طولانی هستش و ما باید صبر کنیم تا یه مقدار خلوت بشه و کم کم نوبتمون بشه
بچه ما یواش یواش نوبتمون شد و رفتیم جلو جلو جلو تا من رسیدم به حضرت آیت الله سیستانی
من اون موقع پایه یک حوزه بودم و تازه چند ماه بود که صدام سقوط کرده بود و به خاطر همین خیلی شناخت از حضرت آیت الله سیستانی نداشتم
وای خدا
تا رسیدم به حضرت آیت الله سیستانی زانو زدم و می خواستم دستشون را ببوسم که یهو یادم اومد که باید خودمو معرفی کنم.
من تا اون موقع نمیدونستم آیت الله سیستانی اهل ایران هستند و فارسی بلدند. هول شدم و گفتم: انا محمدرضا حدادپور الجهرمی، انا اهل جهرم، الحوزه المبارکت الجهرمیه😁 🙈
که یهو دیدم آیت الله سیستانی با چشمای گرد یه دست به سرم کشید و گفت: پسرم میخوای فارسی صحبت کنی؟! فکر کنم فارسیت بهتر باشه ها😆🤣😱🙈
آقا منو میگی؟!
آب شدم
آب
😂😂
#سوتی_اقای_حدادپور🤦♀🤦♂
#حدادپور_جهرمی
#کانال_دلنوشته_های_یک_طلبه
http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9
👆👆👆👆