#همسر_شهید:
او به شدت بر مسئله تبعیت از ولایت فقیه تعصب داشت، حافظ کل قرآن بود و نماز اول وقتش ترک نمی شد📿، او در کارهای خانه بسیار به من کمک می کرد و اعتقاد داشت این مسئله باعث ریزش گناهانم می شود، بسیار ساده زیست بود و به فقرا کمک می کرد👌، از سوی دیگر در رشته های ورزشی مانند غریق نجات، شنا، راپل ، صخره نوردی، چتربازی و جودو تبحر داشت.
این اواخر در نمازهای شبش بسیار گریه می کرد و در قنوت هایش می خواند که "الهم الرزقنی شهاده الحسین یوم الورود و ثبت لی قدم صدق عندک مع الحسین و اصحاب الحسین الذین بذلو مهجهم دون الحسین (ع) 😭💔
♦️خاطره زمان تحویل سال 95: ابوالفضل 11 اسفند ماه به سوریه رفت و تحویل سال با من تماس گرفت، در ایام عید که به من زنگ می زد از او پرسیدم شما هم آنجا عید دیدنی رفتید که گفت بله کلی هم از داعشیها پذیرایی کردیم😊سه روز قبل از شهادتش نیز با من تماس گرفت و به او گفتم دلم برایت تنگ شده و ابوالفضل با مهربانی پاسخ داد که خانم تو در قدم هایی که من برمی دارم شریک هستی🌹
شهید مدافع حرم ابوالفضل راه چمنی🌸
#سالروز_شهادت🕊
شادی و نکات مومنانه👇
http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9
👆👆👆👆
اولین بار که با هم صحبت کردیم از طریق تلفن بود. سجاد به من گفت : زندگی کردن با یک نظامی سخت است. باید خودتان را برای روزهای سخت و هر اتفاقی در آینده آماده کنید.☝️
من هم در پاسخ به سجاد گفتم : من زندگی حضرت فاطمه (س) را الگوی خودم قرار دادم و دوست دارم و سعی میکنم تا جایی که میتوانم فاطمه گونه زندگی کنم . 😊
وقتی این را گفتم اشک در چشم های سجاد جمع شد و گفت: خوشحالم که این انتخاب را داشتم. ✅
من خودم خیلی کم توقع بودم و شرایط مالی سجاد را درک میکردم. سجاد همان کسی بود که من میخواستم. انسانی مذهبی، خوش اخلاق و اجتماعی. در حقیقت بیشتر با خدا بودنش من را مجذوب کرده بود. اعتقاد داشتم کسی که با خدا باشد میتوان به او اعتماد کرد و تکیهگاه محکمی برای زندگی میشود💔
#همسر_شهید
شهید مدافع حرم سجاد دهقان🌹
@Modafeaneharaam
#همسفرانه❤
بنده دو روز قبل از شهادت باهاشون صحبت کردم
و از اونجایی که ایشون همیشه دل منو قرص میکردن که برمیگردن
من اصلا احتمال شهادت رو نمیدادم
البته میدونستم یه روز شهید میشن
ولے فکر نمیکردم به این زودی باشه!!
یکے از اقوام 4شنبه شبــ با پدرم تماس گرفتن
و خبر شهادت رو دادن
دیگه برادرمم متوجه شد و به مادرم گفت
ولے به من چیزی نگفتن من صبح بلند شدم یه کم متوجه جو سنگین خونه شدم
ولے اصلا به فکرم نمیرفت
حالم یه مقدار بد بود تا خود سرڪار صلوات میفرستادم و و برای همسرم حدیث کسا میخوندم
نزدیک ساعت 9 بود پدرشوهرم تماس گرفت با من
و گفت میگن روح الله زخمی شده
دیگه من سریع گوشے رو قطع کردم
با پدرم تماس گرفتم پدرم گفتن مجروح شده
داریم هی بهش میگیم بیا عقب
ولے قبول نمیکنه
پدرم گفتن شما مرخصے بگیر من الان میام دنبالت
من بازم باورم نمیشد
دیگه برادرم اومد دنبالم
بازم تا خونه بهم نگفت
دیگه توی پارگینگ خونه که رفتم همه فامیل اونجا بودن مادرم بغلم کرد و گفت روح الله ت شهید شد
و خیلے سخت بود اون لحظه....
#همسر_شهید
#شهید_روح_الله_قربانی
┄┅┅❅🔸🔹🔶🔲🔶🔹🔸❅┅┅┄
@khandehpak