eitaa logo
شادی و نکات مومنانه
63.3هزار دنبال‌کننده
11.8هزار عکس
22.4هزار ویدیو
329 فایل
در صورت رضایت فاتحه برای #مادر_بنده و همه اموات مومنین بفرستید لطفا @Yaasnabi   @BaSELEBRTY @zendegiitv4 @menoeslami @jazabbb @shiriniyeh @mazehaa @cakekhaneh @farzandbano @T_ASHPAZE @didanii @sotikodak تبلیغات @momenaneHhh
مشاهده در ایتا
دانلود
خواستگارم که الان همسرم هست...اول روز ماه رمضان اومده بودن خواستگاری ... بعد که همه چیز اوکی شد گفتن شیرینی بیارین .... خواستگارم که الان شوهرمه😂😂😂😂گفت شیرینی نیس زولیبا بامیه اس...ابجیمم نیاورد...گفت زشته😆😆😆 اونا که رفتن اوردیم باز کردیم دیدیم شیرینیه بهش گفتم گفت شوخی کردم ابجیت زود باور کرد.کی واسه خواستگاری زولیبا میاره اخع😁🤦‍♂ 💠💠💠💠💠💠💠 https://eitaa.com/joinchat/4077715504Cb8c9a9d5d2
سلام ما با شوهری همه حرفامونو زده بودیم ،خلاصه با خانوادم رفتیم خونشون که بیشتر اشنا بشیم ...رفتیم تو اتاقشون یکم صحبت کردیم. ایشون یهو یه انگشتر گرفتند رو به روم وگفتند اینو دستتون کنید ببینید اندازست، منم دستم کردم وخیلی خوشحال برگشتیم خونمون, یهو پیام داد ،پریدم رو گوشی که یهو شکه شدم 😳😳پیام حاوی این مطلب بود :دخترخانم محترم، همسر اینده ی عزیز، ناراحت نشو ولی اون حلقه ی زن برادرم بود من فقط میخواستم ببینم سایز دستتون چیه برا انگشتر نامزدی ...اگه میشه انگشتر اون بنده خدا رو فردا بیام بگیرم خودم یکی برات میخرم 😬😬.منووو میگی انقدر جیغ زدم و تو سرخودم زدم که مامانو وخواهرم فکر کردن کسی طوری شده ....ابروم ترکیده بودا ...البته بعد بهم گفت به جاریم گفته یادش رفته ازم بگیره 😂😂😂😂 💠💠💠💠💠💠💠 https://eitaa.com/joinchat/4077715504Cb8c9a9d5d2
سلام سلام یگانه هستم😘😘 ظاهرا موضوع خواستگارای عجیب و غریب برای همه پیش اومده😁😁 منم کلی ازاین خواستگارا داشتم😊😊 یکیشون چندبار زنگ میزدن که برای فردا قرار بذارن بیان، فردا که میشد صبحش زنگ میزدن کنسل میکردن😐😐 تا بالاخره یه غروب جمعه که تازه از بیرون اومده بودیم و همه خسته و کوفته بودیم زنگ زدن که شب میاییم😏😏 شب شد و نیومدن....ما تا ساعت یازده و نیم شامم نخوردیم که نکنه یهو اینا سربرسن...داداشم طفلک شام نخورده خواب رفت...ماهم دیگه گفتیم تا الان نیومدن دیگه نمیان...غذا رو اوردیم و خوردیم و رختخوابا پهن شد و همه خوابیدن😴😴😴 یهو ساعت ۱۲ونیم زنگ واحدمون رو زدن😨😨😨 بله،،،خواهر اقای داماد تشریف اورده بودن برای خواستگاری😐😑😐😑 حالا منم لباس عوض کرده بودم که بخوابم...بابا و خواهرم و داداشم وسط سالن خواب😄😄😄 اون بیچاره همونجا جلوی در که وارد شد نشست و گفت فقط چون زنگ زده بودم اومدم که دوباره شرمنده نشم🙄🙄 خلاصه یه لیوان اب هویج خورد و رفت... فردا ظهرش زنگ زد که من از دخترتون برای داداشم گفتم، میگه باید همینو برام بگیرید😬😬😬 نظرشم این بوده که چون دختری که ساعت ۱۲ شب میاد جلو خواستگار شیله پیله نداره😎😎 حالا جواب من بخاطر یه سری مسائل منفی بود ولی حدود دو سال هرماه اینا زنگ میزدن که داداشمون هیچ جا باهامون نمیاد خواستگاری😄😄 امیدوارم هرجاهستن خوشبخت باشن 💠💠💠💠💠💠💠 https://eitaa.com/joinchat/4077715504Cb8c9a9d5d2
پسر عمه ی من تعریف میکرد که وقتی پارسال واسه اربعین همه مردای خونواده رفته بودن اونجا تو خونه ی یه عراقی ساکن میشن شوهر عمه ی من میخواد از صاحبخونه بپرسه ازدواج کردی نمیدونسته چجور باید بگه این بابای منم رو به عراقیه👴 میگه لی لی لی لی😆😆 بعد دستاش و به شکل رقص تکون میده💃💃💃 پسر عمم میگه که عراقیه که اصلا کپ کرده بود اینطور 😳وایساده بود و بابام و نگاه میکرد اینورم عموهام و شوهر عمم و پسر عمه هام غش کرده بودن از خنده😂😂😂 💠💠💠💠💠💠💠 https://eitaa.com/joinchat/4077715504Cb8c9a9d5d2