فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از این ننجون فک نمیکردم چنین کاری بربیاد😃👌
کانالهای ما را دنبال کنید👇
@farzandbano
@khandehpak
@menoeslami
@BaSELEBRTY
اولین بار که با هم صحبت کردیم از طریق تلفن بود. سجاد به من گفت : زندگی کردن با یک نظامی سخت است. باید خودتان را برای روزهای سخت و هر اتفاقی در آینده آماده کنید.☝️
من هم در پاسخ به سجاد گفتم : من زندگی حضرت فاطمه (س) را الگوی خودم قرار دادم و دوست دارم و سعی میکنم تا جایی که میتوانم فاطمه گونه زندگی کنم . 😊
وقتی این را گفتم اشک در چشم های سجاد جمع شد و گفت: خوشحالم که این انتخاب را داشتم. ✅
من خودم خیلی کم توقع بودم و شرایط مالی سجاد را درک میکردم. سجاد همان کسی بود که من میخواستم. انسانی مذهبی، خوش اخلاق و اجتماعی. در حقیقت بیشتر با خدا بودنش من را مجذوب کرده بود. اعتقاد داشتم کسی که با خدا باشد میتوان به او اعتماد کرد و تکیهگاه محکمی برای زندگی میشود💔
#همسر_شهید
شهید مدافع حرم سجاد دهقان🌹
@Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺ببخشید خانم میشه یدونه از عکس های شمارو کپی کنم و به چندتا آقا که نمیشناسید بدم؟❗️
😳پیشنهاد میدم حتما این کلیپ رو ببینید، بخصوص بانوان و تا میتوانید منتشر نمایید👆
#پویش_حجاب_فاطمے کانالهای ما را دنبال کنید👇
@farzandbano
@khandehpak
@menoeslami
@BaSELEBRTY
@Modafeaneharaam
هدایت شده از اخبار داغ سلبریتی ها
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ایپدمی دلاری😅😅
#طنز_حسن_ریوندی
اخبار داغ سلبریتی ها
❅ঊঈ✿☀️✿ঈঊ❅
@BaSELEBRTY
کانالهای ما 👇
@farzandbano
@khandehpak
@menoeslami
اتفاق عجیب روی انتن زنده😳
ببین چطور مجریها وحشت زده فرار میکنن😐😳😁
http://eitaa.com/joinchat/10289168Cbe4b57f340
و شوخی با مزه کاربر شیپور با داستان دماوند😁
کانالهای ما را دنبال کنید👇
@farzandbano
@khandehpak
@menoeslami
@BaSELEBRTY
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴شوخی کفاش با امام زمان
#سید_عبدالکریم_پینه_دوز دلسوخته ی امام زمان
🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹
صاحب خونه ها تو این وضعیت بد اقتصادی با مستاجرا راه بیان..
#مهربانی_با_مستاجرین
کانالهای ما را دنبال کنید👇
@farzandbano
@khandehpak
@menoeslami
@BaSELEBRTY
⚠️#بورس_بازی
🔴مردی الاغش را به بازار الاغ فروشان برد تا بفروشد. وقتی به بازار رسید، فریاد زد: این الاغ را میفروشم. شخصی به وی نزدیک شد و گفت: الاغت را چند میفروشی؟ مرد گفت: ۳۰ چوق. شخص گفت: میخرم و پول آنرا داد.
🔺 بعد وسط بازار الاغ فروشان رفت و گفت: آی مردم، و شروع به تعریف از الاغ کرد که مردی از گوشه بازار گفت: این الاغ را ۴۰ چوق میخرم، دیگری گفت: من ۵۰ چوق، مرد دیگری پیشنهاد ۶۰ چوق را داد و دیگری ۷۰ و بعدی ۸۰ !
صاحب پیشین الاغ با خود گفت: الاغی که مردم حاضر باشند ۸۰ چوق بخرند را چرا من نخرم پس دستش را بالا برد و گفت: ۹۰ چوق. شخص گفت: ۹۰ چوق یک، ۹۰ چوق دو، ۹۰ چوق سه... الاغ فروخته شد به این مرد در ازای ۹۰ چوق.
🔚 در این لحظه شخصی، مرد را به کناری کشید و گفت: ای مرد، تو هم فروشنده خوبی بودی و هم خریدار خوبی. از شما چند تا در این منطقه هست؟
مرد گفت: زیادیم.
شخص گفت از کجا آمدهاید؟
🔴 مرد گفت: از بازار بورس ایران 😐
#شانسی
#بورس_بازی
#سود_خواری #ربا
#پول_نباید_کار_کند
کانالهای ما را دنبال کنید👇
@farzandbano
@khandehpak
@menoeslami
@BaSELEBRTY
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺آدرس تک تکتون رو ندارم
🌼تا گل محبت تقدیمتون کنم
🌸پس زحمت بکشید خودتون
🌼از این گل های زیبا بردارید
🌺تقدیم به شما عزیزان باوفا
🌷روز تون گلباران🌷
روز شنبه متعلق به حضرت نورانی ها پیامبر خداست
امروزمان را متبرک کنیم به نام #حضرت_رسول (ص)
امروز سعی کنید هر طبخی انجام میدید با نیت 👈پیامبر ص باشه و هدیه به مادر بزرگوار ایشان حضرت امنه س❤️
آشپزی اسلامی👇
🍔🍧🍎🍰🍗
@menoeslami
طنز جبهه😁
پلنگ صورتی
شب عملیات بود .حاج اسماعیل حق گو به علی مسگری گفت:ببین تیربارچی چه ذکری میگه که اینطور استوار جلوی تیرو ترکش ایستاده و اصلا ترسی به دلش راه نمیده .
نزدیک تیر باچی شد و دید داره با خودش زمزمه میکنه :دِرِن ، دِرِن ، دِرِن ،...(آهنگ پلنگ صورتی!)
😁😁😁
معلوم بود این آدم قبلا ذکرشو گفته که در مقابل دشمن این گونه ،شادمانه مرگ رو به بازی گرفته
کانالهای ما را دنبال کنید👇
@farzandbano
@khandehpak
@menoeslami
@BaSELEBRTY
khaterat jebeh -www.mihb.mihanblog.com.mp3
10.61M
خاطره جبهه 😁
حاج اقا انجوی نژاد
کانالهای ما را دنبال کنید👇
@farzandbano
@khandehpak
@menoeslami
@BaSELEBRTY
سلام لطفا سوتی مو حتما بذارین خب؟😋
یه شب پسر خاله م خانومش نبود اومد خونه ما بعد شام یک کم نشست بعد مامانم گفت خاله رختخوابت اماده هروقت خواستی برو بخواب
اینم بعد نیم ساعت رفت گرفت خوابید
منو داداشام داشتیم فیلم ترسناک نگاه میکردیم تو پذیرایی
برقارو هم خاموش کرده بودیم حسابی بترسیم 😂
لحظات اوووج فیلم بود ک از ترس داشتیم سکته میکردیم دیدیم رو دیوار یه ساایهه بزرگگگگگ ادم افتاد دستاش دراز موهاش سیخ ما که نفسمونو حبس کرده بودیم ازترس که این چیه😰😰
حتی جرات نداشتیم برگردیم پشت سرمونو نگاه کنیم😱
یهو سایه تکون خورد داشت میاومد سمت ما که مثه برق برگشتیم دیدیم پسرخاله مه با موهای فرفریش که پریشون شده بود ،بلند شده بود داشت می اومد طرف ما 😩
من بهش سلام کردم جواب نداد☹️ فک کنم تو خواب داشت راه میرفت باز دیدیدم برگشت به سمت اتاق ماهم باز غرق فیلم شدیم
نمیدونم باز چقد گذشت یهو دیدیم اومد جانماز پهن کرد شروع به نماز خوندن کرد
گفتیم نماز شبه چیه؟
ک نمازش تموم شد گفت بچه ها نماز صبحتون قضا نشه حالا ساعت چنده ،۱ نصف شب😄
ما زدیم زیر خنده ک این چشه فیوز پرونده کلا
یک تنه خودش فیلم شده بود تو ژانر وحشت😆
صبح بهش گفتیم یادش نمیاومد😂
#سوتی_باحال😱🤦♀😅
http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9
👆👆👆👆
256 بفرستید😁
برای اینکه شناسایی نشیم تو مکالمات بی سیم برای هر چیزی یک کد رمز گذاشته بودیم.کد رمز آب هم 256 بود.من هم بی سیم چی بودم .چندین بار با بی سیم اعلام کردم که 256 بفرستید.اما خبری نشد .بازهم اعلام کردم برادرای تدارکات 256تموم شده برامون بفرستید ، اما خبری نمی شد .تشنگی و گرمای هوا امان بچه ها را بریده بود. من هم که کمی عصبانی شده بودم و متوجه نبودم بی سیم رو برداشتم و با عصبانیت گفتم مگه شما متوجه نیستیدبرادرا؟ میگم 256 بفرستید بچه ها از تشنگی مردند😳😂.تا اینو گفتم همه بچه ها زدند زیر خنده 😅😅و گفتند با صفا کد رمز رو که لو دادی.اینجا بود که متوجه اشتباهم شدم و با بچه ها زدیم زیر خنده و همه تشنگی رو یادشون رفت.
کانالهای ما را دنبال کنید👇
@farzandbano
@khandehpak
@menoeslami
@BaSELEBRTY
CQACAgEAAxkDAAELr1BfJSG29NLOEEJarQSq06KemqHT2QACLCEAAmqaugEKWsdssPMd9RoE.mp3
1.71M
🎵داستان شنیدنی #شب_اول_قبر کسی یک بار از دنیا رفت و دوباره زنده شد!
🎤حجتالاسلام #دارستانی
کانالهای ما را دنبال کنید👇
@farzandbano
@khandehpak
@menoeslami
@BaSELEBRTY
روز تشییع محمود بود
در ازدحام جمعیت دیدم جوانی به سمت ما می آید
ظاهر جوان شبیه بچه های مذهبی نبود وقتی فهمید پدر محمود هستم خود را به من رساند شروع به تعریف از محمود کرد😊 و گفت :
من اصلا اهل این برنامه ها (اشاره به تشییع شهید) نیستم و بسیج و شهادت💔 و این نوع مسائل برایم بی مفهوم است
اما وقتی عکس آقا محمود را دیدم خودم را به مراسم رساندم بعد از مکثی ادامه داد :
یک روز به پایگاه کوهستانی رفتم
بچه های بسیج به خاطر ظاهر و تیپم من گرفتند و شروع به کتک زدن کردند
من که از بسیج خوشم نمی آمد با این اتفاق بیزاریم از بسیج چند برابر شد ناگهان دیدم آقا محمود به سمت ما می آید☺️
تا آن زمان ایشان را ندیده بودم فکر میکردم او هم می خواهد به من آزاری برساند
ولی دیدم آقا محمود با عصبانیت با بچه ها صحبت کرد و همه آنها را دعوا کرد و گفت :
چرا این بنده خدا را کتک می زنید؟😢سریع رهایش کنید، رهایم کردند، آقا محمود جلو آمد مرا با مهربانی در آغوش گرفت و بوسید و عذرخواهی کرد و گفت:
این بچه ها را ببخش و مرا با خود به اتاقش برد
از من پذیرایی کرد و باز هم عذرخواهی کرد و به قولی از دلم درآورد😇
یک بار هم در خیابان آقا محمود مرا دید باز مرا در آغوش گرفت و با مهربانی با من رفتار کرد
دیروز که عکس آقا محمود را دیدم فهمیدم که ایشان واقعا لیاقت شهادت را داشته الان هم که اینجا هستم فقط و فقط به خاطر آقا محمود است🤗
راوی:پدرشهید
#مدافعحرم_محمود_نریمانی
#سالروز_شهادت🕊
@Modafeaneharaam
✍خاطره ای از استاد قرائتی
🕌یك سال براى زیارت به مشهد مقدّس رفتم. در حرم با حضرت رضاعلیه السلام قرار گذاشتم كه من یك سال مجّانى براى جوانها واقشار مختلف كلاس برگزار مى كنم و در عوض امام رضاعلیه السلام نیز از خدا بخواهد من در كارم اخلاص داشته باشم. مشغول تدریس شدم، سال داشت سپرى مى شد كه روزى همراه با جمعیّت حاضر در جلسه از مسجد بیرون مى آمدم، طلبه اى كه جلو من راه مى رفت نگاهى به عقب كرد، با آنكه مرا دید ولى به راه خود ادامه داد! من پیش خود گفتم: یا به پشت سر نگاه نكن یا اگر مرا دیدى تعارف كن كه بفرمایید جلو! ناگهان به یاد قرار با امام رضاعلیه السلام افتادم، فهمیدم اخلاص ندارم، خیلى ناراحت شدم. با خود گفتم كه قرآن در مورد اولیاى خدا مى فرماید: «لا نرید منكم جزاءً و لا شكوراً»(انسان 9) آنان نه مزد مى خواهند و نه انتظار تشكر دارند. من كار مجّانى انجام دادم، ولى توقّع داشتم مردم از من احترام كنند! خدمت آیة اللَّه میرزا جواد آقا تهرانى رسیدم و ماجراى خود را تعریف كرده و از ایشان چاره جوئى خواستم. یك وقت دیدم این پیرمرد بزرگوار شروع كرد به گریه كردن، نگران شدم كه باعث اذیّت ایشان نیز شدم، لذا عذرخواهى كرده و علّت را پرسیدم. ایشان فرمود: برو حرم، خدمت امام رضاعلیه السلام و از حضرت تشكّر كن كه الآن فهمیدى مشرك هستى واخلاص ندارى، من از خود مى ترسم كه در آخر عمر با ریش سفید در سنّ نود سالگى مشرك باشم و خود متوجّه نباشم.
کانالهای ما را دنبال کنید👇
@farzandbano
@khandehpak
@menoeslami
@BaSELEBRTY
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🤲یک دعا از ته دل...
✅انشالله دعای خیر همه مستجاب بشه
حتما حتما کلیپ بالا رو ببینید و از ته دل یک آمین بگید🙏
کانالهای ما را دنبال کنید👇
@farzandbano
@khandehpak
@menoeslami
@BaSELEBRTY
خاطره زیارت😅
سفری به مشهد ✈️ برای زیارت امامزاده محمد کرمان رفته بودم . یکی از دوستان را در آنجا دیدم احوالپرسی کردم گفتم کجا بودی گفت: زیارت امامرضا , من هم صورتم را به سمت حرم امازاده کردم و از ته دل گفتم آقا منم زیارت می خواهم . عصر روز بعد برای نماز به مسجد رفتم در آنجا زنی را دیدم که پرسید به زیارت امام رضا میایی . گفت کاروان فردا عصر میرود مشهد من هم با او هماهنگ کردم و به مشهد رفتم دو سه روز زیارت کردم روز آخر رفتم برای خرید رفتم دیدم . تعدادی خانم طبقه بالا بازار رضا می روند .کنجکاوی من گل کرد😯 .پشت سر آنها رفتم دیدم خانم ها توی صف ایستاده اند من هم توی صف ایستادم از خانمها پرسیدم که اینجا چه خبر است . خانمها خندیدند و چیزی نگفتند🤔 و من بیشترکنجکاو شدم !!!صف کم کم جلو می رفت و من هم جلو رفتم .دیدم مردی قد بلند ایستاده جلوی مغازه اش و دسته اسکناس پنج هزارتومانی در دست دارد💵 😲.من هم مجبور شدم توی صف پنج هزار تومان را بگیرم خیلی برای خودم خندیدم😆😆😅 به خانم ها گفتم اینجا پول میدانند!!!! و شما هیچی به من نگفتید😱. گفتن ما هر روز می آییم خرج روزمان را میگیریم. بعد کلی خنده برای کنجکاوی ام به دوستم گفتم من امروز گدایی کردم😆😂 البته آن زمان با پنج هزاری کلی خرید می کردیم و دوستم پول نیاز داشت انرا به دوستم دادم😁🌸🌸🌸🌸🌸🌸
کانالهای ما را دنبال کنید👇
@farzandbano
@khandehpak
@menoeslami
@BaSELEBRTY