✨#تـمـــام_زنــدگــــے_مــن
✍شـهـید ســیــدطـاهـا ایـمـانــــے
🌹قــسـمـت نــوزدهــم
(دخـتــر من)
پدر و مادرش سراسیمه اومدن … با زحمت لباس کمکم کردن، پوشیدم و رفتیم بیمارستان …
بعد از معانیه … دکتر با لبخند گفت …
– ماه های اول بارداری واقعا مهمه … باید خیلی مراقبش باشید … استرس و ناراحتی اصلا خوب نیست … البته همین شوک و فشار باعث شده زودتر متوجه بارداری بشیم… پس از این فرصت استفاده کنید و …
پدر و مادر متین خیلی خوشحال شدن … اما من، نه … بهتره بگم بیشتر گیج بودم … من عاشق بچه بودم ولی اضافه شدن یه بچه به زندگی ما فقط شرایط رو بدتر می کرد …
حدود ساعت 1 بود که رسیدیم خونه … در رو که باز کردم، متین با صدای بلند گفت …
– وقتی مودبانه میگم فاحشه ای بهت برمی خوره …
جمله اش تمام نشده بود که چشمش به پدر و مادرش افتاد… مثل فنر از جاش
پرید … تمام خوشحالی اون شب پدر و مادرش کور شد … پدرش چند لحظه مکث کرد و محکم زد توی گوشش …
– چند لحظه صبر کردم که عذرخواهی کنی یا حداقل تاسف رو توی صورتت ببینم … تو کی اینقدر وقیح شدی که من نفهمیدم؟ … نون حروم خوردی که به زن پاکدامنت چنین حرفی میزنی؟ …
بعد هم رو کرد به مادر متین …
– خانم برو وسایل آنیتا رو جمع کن … این بی غیرت عرضه نگهداری از این دختر و بچه رو نداره …
مادرش چنان بهت زده شده بود که حتی پلک نمی زد …
– بچه؟ … کدوم بچه؟ …
و با چشم های مبهوتش به من نگاه کرد …
– نوه ی من بدبخت که پسری مثل تو رو بزرگ کردم … به خداوندی خدا … زنت تا امروز عروسم بود … از امروز دخترمه… صورتش سرخ و ورم کرده بود ولی به روی ما نیاورد … و لام تا کام حرف نزد … فکر نکن غریب گیر آوردی … سر به سرش بزاری نفست رو می برم … الان هم می برمش … آدم شدی برگرد دنبالش …
ادامه دارد...
https://eitaa.com/khaneAram_Basir
خانه آرام من(موسسه بصیر)
#همسرانه https://eitaa.com/khaneAram_Basir
#همسرانه
🍃5 افسانه رایج در ازدواج:
از نظر راس هریس مشاور و درمانگر معروف ؛ افسانه هایی در ازدواج رایج است :
۱-تو من را کامل میکنی
۲-تو همسر ایده ال من هستی
۳-تو من را خوشبخت میکنی
۴- تو نیمه گمشده من هستی
۵- من تو را تغییر می دهم
راس هریس میگوید اینها افسانه اند اگر با این تفکرات میخواهید ازدواج کنید، هیچ وقت ازدواج نکنید، چون وقتی واقعیت با انتظارات شما جور در نمی آید دچار سرخوردگی میشوید.
🌹میخواهم به شما بگویم عشق و درد مثل دو روی یک سکه هستند.
عشق را یک گلزار در نظر بگیرید ، حالا که وارد این گلزار شدید چندانتخاب دارید :
۱- شروع کنید با خارهای گلزار گلاویز شدن که انها را از بین ببرید(همسرم را درستش می کنم، تغییرش میدم) که قطعا نمیتوانید همه خارها را از بین ببرید و فقط خودتان را زخمی می کنید، ضمن اینکه از بودن در گلزار هم لذت نمی برید.
۲-گلزار را با خارهایش بپذیرید، شاید یک مقدار خارها اذیتتان کنند، اما در کل، بودن در گلزار میتواند تجربه لذت بخشی برایتان باشد.
🌻🌷🌻🌷
https://eitaa.com/khaneAram_Basir
🌸🌿🌸🌿🌸🌿
#نوجوان
#کار_فرهنگی_را_در_خانواده_جدی_بگیرید.
والدین باید برای ارتقای فرهنگ و ادب فرزندان خود خانه و خانواده را به محیط فرهنگی تبدیل کنند و برای این هدف برنامه ریزی های جدی داشته باشند.
چگونه؟؟؟؟؟؟؟
✅ همگی معلم شوید............
ماهانه کتابی را با توجه به عمده مشکلات موجود بین فرزندان و اعضای خانواده انتخاب کنید و بخش های مختلف کتاب را برای هر یک از اعضا مشخص کنید تا به صورت هفتگی در زمان معین قسمت مربوط به خود را برای سایر اعضا تدریس کند.
👈 یاد دادن هم انگیزه مطالعه را بالا می برد و نیز باعث مطالعه عمیق و دقیق می شود.
کارهایی از قبیل مطالعه ی همگانی، تماشای فیلم های آموزنده و با ارزش، تشکیل جلسات اخلاق خانوادگی
(با حضور اساتید) ،برگزاری جشن ها و عزاداریها در محیط خانواده تاثیر تربیتی بسیار بیشتری نسبت به شرکت در این برنامه ها در بیرون از محیط خانواده دارد.
👈 شما محبوب فرزند خود در پیشرفت اخلاق و فرهنگ باشید.
🌸🌿🌸🌿🌸🌿
https://eitaa.com/khaneAram_Basir
#کودک
#خطای_شناختی_والدین
چون کودک امروز در معرض بانکهای اطلاعاتی متعدد قرار دارد و مثل طوطی همه چیز را ضبط کرده و به والدین انتقال میدهد، پدر و مادر فکر میکنند که قدرت درک کودک نیز بیشتر شده.
پس از او انتظار دارند که مثل بزرگترها رفتار کند و فکر میکنند کودک حرف های آنها را می فهمد و لجبازی میکند در حالی که کودک هنوز به سن رشد ادراکی نرسیده است.
خانه آرام من(موسسه بصیر)
✨#تـمـــام_زنــدگــــے_مــن ✍شـهـید ســیــدطـاهـا ایـمـانــــے 🌹قــسـمـت نــوزدهــم (دخـتــر من)
✨#تـمـــام_زنــدگــــے_مــن
✍شـهـید ســیــدطـاهـا ایـمـانــــے
🌹قــسـمـت بــیـسـتــم
(مــرگ خـامـوش یـک زنـدگــے)
یک ماه و نیم طول کشید تا اومد دنبالم … در ظاهر کلی به پدرش قول داد اما در حیطه عمل، آدم دیگه ای بود …
دیگه رسما به روی من می آورد که ازدواجش با من اشتباه بوده و چقدر ضرر کرده … حق رو به خودش می داد و حتی یه بار هم به این فکر نکرد که چطور من رو بازی داده … چطور با رفتار متظاهرانه اش، من رو فریب داده …
اون تظاهر می کرد که یه مسلمان با اخلاقه … و من، مثل یه احمق، عاشقش شدم و تمام این مدت دوستش داشتم… و همه چیز رو به خاطرش تحمل کردم …
اون روزها، تمام حرف های پدرم جلوی چشمم می اومد … روزی که به من گفت …
– اگر با این پسر ازدواج کردی، دیگه هرگز پیش من برنگرد …
هر لحظه که می گذشت، همه چیز بدتر می شد … دیگه تلاش من هم فایده ای نداشت …
قبلا روابط مشکوکش رو حس کرده بودم ولی هر بار خودم رو سرزنش می کردم که چرا به شوهرم بدگمانم … اما حالا دیگه رسما جلوی من با اونها حرف می زد … می گفت و می خندید و صدای قهقهه اون دخترها از پای تلفن شنیده می شد …
اون شب سر شام، بعد از مدت ها برگشت بهم گفت …
– یه چیزی رو می دونی آنیتا … تو از همه اونها برام عزیزتری… واقعا نمی تونی مثل اونها باشی؟ …
خنده ام گرفت … از شدت غم و اندوه، بلند می خندیدم …
– عزیزترم؟ … خوبه پس من هنوز ملکه این حرم سرام … چیه؟ … دوباره کجا می خوای پز همسر اروپاییت رو بدی؟ …
به کی می خوای زن خوشگل بورت رو پز بدی؟ …
منتظر جوابش نشدم و از سر میز بلند شدم … کمتر از 48 ساعت بعد، پسرم توی هفت ماهگی به دنیا اومد …
ادامه دارد...
https://eitaa.com/khaneAram_Basir
امام على عليه السلام:
هركه از نصيحت سر پيچد، هلاك گردد
مَن خالَفَ النُّصحَ هَلَكَ
غررالحكم حدیث 7743
https://eitaa.com/khaneAram_Basir