eitaa logo
خانه آرام من(موسسه بصیر)
326 دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
270 ویدیو
18 فایل
کانالی ویژه بانوان عزیز آموزش مهارت های همسرداری تربیت فرزند (کودک و نوجوان) هنری سرگرمی ایده های زناشویی و... راه ارتباط با ادمین کانال https://eitaa.com/banoo_basir
مشاهده در ایتا
دانلود
مولاجانم🦋 🤍 🍃در کوی تو به ملک جهانم نیاز نیست 🌸با روی تو،به باغ جنانم نیاز نیست 🍃تنها نشان عاشق تو،بی‌نشانی است 🌸من عاشقم،به نام و نشانم نیاز نیست 🍃از هرچه غیر دوست دگر دل بریده‌ام 🌸جز دیدن امام زمانم نیاز نیست 🌸⃟اللّٰھـُــم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَج⃟🦋 🤲 ━═◇◆♥◆◇═━ https://eitaa.com/khaneAram_Basir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ماهی با دریا خوشه دریا کجاست ؟ حرمت آهو با صحرا خوشه صحرا کجاست ؟ حرمت دل ما یجا خوشه اونجا کجاست ؟ حرمت 🏴شهادت امام رضا علیه السلام تسلیت باد https://eitaa.com/khaneAram_Basir
ا🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 {داستان دنباله داراز سرنوشت واقعی} 🔥فرار از جهنم🔥 : ✍این تازه اولش بود ❤️یه سال دیگه هم همین طور گذشت … کم کم صدای بچه ها در اومد … اونها هم می خواستن مثل کین برن سراغ دزدی مسلحانه، یه عده هم می خواستن برن سراغ پخش مواد … از دزدی های پایین شهر چیز خاصی در نمی اومد … . .💙برادر جاستین توی یکی از باندهای مواد بود … پول خوبی می دادن … قرار شد واسطه دبیرستان ها بشیم … پلیس کمتر به رفت و آمد یه نوجوون بین بچه های دبیرستانی شک می کرد … . .💜همون روز اول به همه مون چند دست لباس جدید و مرتب دادن … و من بعد از چند سال، بالاخره جایی برای خوابیدن پیدا کرده بودم … جایی که نه سرد بود نه گرم … اما حداقل توی روزهای بارونی خیس نمی شدم … . .💛اوایل خیلی خوشم اومده بود اما فشار روانی روز به روز روم بیشتر می شد … کم کم خودم هم کشیده شدم سر مواد … . .بیشترین فروش بین بچه ها مال من بود … خیلی از کارم راضی بودن … قرار شد برم قاطی بالاتری ها … روز اول که پام رو گذاشتم اونجا وحشت همه وجودم رو پر کرد … ❤️ یه مشت آشغال هیکل درشت که همه بدن شون خالکوبی بود و تنها دمخورشون مواد، مشروب و فاحشه ها بودن … اما تازه این اولش بود … . رئیس باند تصمیم گرفت منطقه اش رو گسترش بده … گروه ها با هم درگیر شدن … بی خیال و توجه به مردم … اوایل آروم تر بود … 💙ریختن توی یکی از خونه های ما و همه رو به گلوله بستن … بچه های گروه ما هم باهاشون درگیر شدن … ✍نویسنده 💎کپی با ذکر صلوات...💎 ادامه دارد..... 📚📚📚📚📚📚📚📚
🏴🏴🏴 🚩 همیشه قبل هر حرفی برایت شعر می‌خوانم قبولم کن من آداب زیارت را نمی‌دانم  🚩 نمی دانم چرا اینقدر با من مهربانی تو نمی‌دانم کنارت میزبانم یا که مهمانم 🚩 نگاهم روبروی تو بلاتکلیف می‌ماند که از لبخند لبریزم که از گریه فراوانم  🚩 به دریا می زنم... دریا ضریح توست غرقم کن در این امواج پر شوری که من یک قطره از آنم 🚩 تماشا می‌شوی آیه به آیه در قنوت من تویی شرط و شروط من اگر گاهی مسلمانم 🏴🏴 https://eitaa.com/khaneAram_Basir
💐🌾 برنامه آموزشی موسسه در هفته پایانی مهرماه 🌾💐
خانه آرام من(موسسه بصیر)
ا🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 #داستان_شب {داستان دنباله داراز سرنوشت واقعی} 🔥فرار از جهنم🔥 #قسمت_ششم : ✍این تازه اولش ب
ا🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 {داستان دنباله داراز سرنوشت واقعی}💥 فرار از جهنم💥 :✍ زندان بزرگسالان ❤️هر شب که چشم هام رو می بستم با کوچک ترین صدایی از خواب می پریدم … چشمم که گرم می شد تصویر جنازه ها و مجروح ها میومد جلوی چشم هام … جیغ مردم عادی و اینکه با دیدن ماها فرار می کردن … کم کم خاطرات گذشته و تصویر آدلر و ناتالی هم بهش اضافه می شد … 💚فشار عصبی، ترس، استرس و اضطرابم روز به روز شدیدتر می شد … دیگه طاقت تحمل اون همه فشار رو نداشتم … مشروب و مواد هم فقط تا زمان خمار بودن کمکم می کرد … بعدش همه چیز بدتر می شد … 💛اونقدر حساس شده بودم که اگر کسی فقط بهم نگاه می کرد می خواستم لهش کنم … کم کم دست به اسلحه هم شدم … اوایل فقط تمرینی … بعد حمل سلاح هم برام عادی شد … هر کس دو بار بهم نگاه می کرد اسلحه ام رو در میاوردم … علی الخصوص مواد هم خودش محرک شده بود و شجاعت و اعتماد به نفس کاذب بهم داده بود … 💜 در حد ترسوندن بود اما انگار سلطان اون جنگل شده بودم … . درگیری به حدی رسید که پای پلیس اومد وسط … یه شب ریختن داخل خونه ها و همه رو دستگیر کردن … ❤️دادگاه کلی و گروهی برگزار شد … با وجود اینکه هنوز هفده سالم کامل نشده بود و زیر سن قانونی بودم … مثل یه بزرگسال باهام رفتار می کردن … وکیلم هم تلاشی برای کمک به من یا تخفیف مجازات نکرد … . 💙به ۹ سال حبس محکوم شدم … یه نوجوان زیر ۱۷ سال، توی زندان و بند بزرگسال ها … آدم هایی چند برابر خودم … با انواع و اقسام جرم های … . ✍نویسنده 💎کپی با ذکر صلوات...💎 📚📚📚📚📚📚📚📚
📛 درباره چالش مومو ⭕️چند وقتی هست که در شبکه های اجتماعی چالشی با نام مومو در حال انتشار است ✅لازم است که در این زمینه آگاهی های لازم را داشته باشیم . در این چالش ابتدا مومو به شما پیام میدهد وقتی شما جواب او را دادید ❓❓❓چالش شروع می شود و پیام های وحشتناک و خطرناک ارسال می گردد. 🔹️🔹️🔹️🔹️🔹️🔹️🔹️🔹️🔹️🔹️ اما پلیس فتا اعلام کرده که این کار مجرمان فضای سایبری است و با آنها برخورد خواهد شد . 🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟 اما نکته مهم این است که در فضای سایبری (مجازی)به هر پیامی پاسخ ندهیم زیرا میتواند عواقب جدی برای ما داشته باشد. ❣❣❣❣❣❣❣❣❣ https://eitaa.com/khaneAram_Basir
👨‍👩‍👧‍👦 "تمجیدهای مفید/تمجیدهای غیرمفید"(۱) 🤔🤔🤔 👈بسیاری از والدین دوست دارند با تعریف و تمجید از کودک خود،او را فردی بااعتماد به نفس بالا پرورش دهند.🤗 👈در این جریان تربیتی،خطایی مهم رخ می دهد که دقیقا والدین از این تمجیدها، جواب عکس میگیرند.😲 یکی از آن خطاها،تعریف و تمجید از خود کودک است نه کار او.😯 👈و ثمره ی این روش غلط،فرزندانی مضطرب،خودشیفته،مسئولیت گریز و با اعتماد به نفس پایین می باشد.😢 👈نمونه ای از تمجیدهای مفید و غیر مفید را با هم بخوانیم و تصویری که کودک از خود می سازد را دقت کنید.🤔 👌تمجید مطلوب:از اینکه در ظرف شستن به من کمک کردی ،ازت ممنونم😍 👈نتیجه گیری احتمالی کودک: من خوشحالم که به مادرم کمک کردم.😃 😞تمجید نامطلوب:تو دختر خیلی خوبی هستی.👏 👈نتیجه گیری احتمالی کودک:هروقت به مادرم کمک کنم دختر خوبی هستم .😢 👌"تمجیدهای مطلوب وغیر مطلوب" شما کدامند؟؟؟؟ 🌺🌺🌺🌺 https://eitaa.com/khaneAram_Basir
ا🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 {داستان دنباله داراز سرنوشت واقعی}🔥 فرار از جهنم🔥 : ✍هم سلولی عرب ❤️توی زندان اعتیادم به مواد رو ترک کردم … دیگه جزء هیچ باندی نبودم و از همه جدا افتاده بودم … تنها … وسط آدم هایی که صفت وحشی هم برای بعضی شون کم بود … . 💙هر روزم سخت تر از قبل … کتک زدن و له کردن من، تفریح بعضی هاشون شده بود … به بن بست کامل رسیده بودم … همه جا برام جهنم بود … امیدی جلوم نبود … این ۹ سال هم اگر تموم می شد و زنده مونده بودم؛ کجا رو داشتم که برم؟ … چه کاری بلد بودم؟ … .💚فشار روانی زندان و اون عوضی ها، رفتار وحشیانه پلیس زندان، خاطرات گذشته و تمام اون دردها و زجرها … اولین بار که دست به خودکشی زدم رو خوب یادمه … . ۶ سال از زمان زندانم می گذشت … حدودا ۲۳ سالم شده بود … یکی دو ماهی می شد هم سلولی نداشتم … حس خوبی بود … 💜 تنهایی و سکوت … بدون مزاحم … اگر ساعات هواخوری اجباری نبود ترجیح می دادم همون ساعت ها رو هم توی سلول بمونم … ۲۱ نوامبر، در سلول باز شد و جوان چهل و دو سه ساله ای اومد تو … قد بلند … هیکل نسبتا درشت … پوست تیره … جرم: قتل … اسمش حنیف بود …. ✍نویسنده 💎کپی با ذکر صلوات...💎 📚📚📚📚📚📚
امام رضا علیه‌السلام: منْ فَرَّجَ عَنْ مُؤْمِنٍ فَرَّجَ اَللَّهُ عَنْ قَلْبِهِ يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ هر كه غم و نگرانى مؤمنى را بزدايد خداوند در روز قيامت گره غم از دل او بگشايد الکافي ج2 ص200 https://eitaa.com/khaneAram_Basir
🤲 الهی روزم را ☀️🌈 با نام تو آغاز میکنم 🍃🍁🍂🍃 در انتظار رحمتت نشسته ام 🙇‍♂ 🌷 بدَهی کریمی 🌹 ندهی حکیمی 🌼 بخوانی شاکرم 🌺 بِرانی صابرم 🌻 الهی به امید تو 💐 برای شروع یک روز عالی 🤲 🌺 خدایا_به_امید_تو 🌺 https://eitaa.com/khaneAram_Basir
🍁🌼🍁🌼🍁🌼🍁🌼🍁🌼 🌼 پایه اصلی رنج یا لذت بردن در زندگی است.🌼 🍁 اگر در جهت فرمان ماشین خود تغییر ناچیزی دهید, آیا در جهت حرکت ماشین , تفاوتی احساس خواهید کرد یا خیر؟ البته که حس می کنید. 🌼 چرخش کوچک فرمان می تواند تغییر جهت بزرگی به وجود آورد. 🍁 در مورد تغییراتی که شما در روش زندگی خود ایجاد می کنید نیز این مسئله صدق می کند. 🌼 انتخاب شما ممکن است بسیار کوچک باشد, ولی اگر در راهی که گام برداشته اید ثابت قدم باشید, حتی یک تغییر پنج درصدی هم برای شما تغییری سودمند و قابل توجه خواهد بود. البته توقع معجزه نداشته باشید. برگرفته از کتاب (( همه جاده ها از ما آغاز می شوند)) از انتشارات سایه سخن ترجمه هاله میر هادی 🍁🌼🍁🌼🍁🌼🍁🌼 https://eitaa.com/khaneAram_Basir