eitaa logo
خانه آرام من(موسسه بصیر)
328 دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
270 ویدیو
18 فایل
کانالی ویژه بانوان عزیز آموزش مهارت های همسرداری تربیت فرزند (کودک و نوجوان) هنری سرگرمی ایده های زناشویی و... راه ارتباط با ادمین کانال https://eitaa.com/banoo_basir
مشاهده در ایتا
دانلود
امیرالمؤمنین عليه السلام: بهترين وساطتها اين است كه ميان دو نفر در امر ازدواج وساطت شود، تا سر و سامان بگيرند أفضَلُ الشَّفاعاتِ أن يَشفَعَ بينَ اثنَينِ في نِكاحٍ حتّى يَجمَعَ شَملَهُما ميزان الحكمه جلد5 صفحه87
🔥جنس عصبانیت از آتشه، آتشی که بیرون ریخته بشه، هم خود شخص رو‌می سوزونه هم اطرافیان رو اما وقتی فروخورده بشه، شخصیت رو‌ می پزه و شخص پخته تر میشه #وَالکاٰظِمیٖنَ ٱلغَیظ #صبح_زیباتون_بخیر
🌸🌺🌸🌺🌺🌸🌺🌸 : یکی از دلایلی که باعث عفونت واژن در خانمها میشود،عدم تخلیه ادرار بعد از رابطه ی جنسی است؟ از آنجایی که مجرای جریان ادرار ومنی درآقایون یکی اس لذا تخلیه ادرار بعد از رابطه مانع عفونت واژن در خانما میشه. 🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸 https://eitaa.com/khaneAram_Basir
#کتاب_خوان سرود سرخ انار این کتاب برای خرید و یا امانت در کتابخانه موسسه موجود است.
خانه آرام من(موسسه بصیر)
#کتاب_خوان سرود سرخ انار این کتاب برای خرید و یا امانت در کتابخانه موسسه موجود است.
🌿🍃🌿🍃🍃🍃🌿🍃🌿 این کتاب دربردارنده داستان بلندی است که بر مبنای یکی از ملاقات های افراد با امام زمان(علیه السلام) در 8 قسمت تنظیم شده و اصل این واقعه در کتاب بحارالانوار ثبت شده است که نشان از یاری و کرامت اهل بیت(علیهم السلام) و به ویژه امام زمان(عجل الله تعالی فرجه) به افراد است. این کتاب به بیان داستانی از ماجرای انار و حیله وزیر در استفاده از این میوه برای تخریب شیعه می پردازد و به صورت مفصل داستان انار و گرفتاری شیعیان و یاری امام زمان(عجل الله تعالی فرجه) به آنها را بیان می کند. ✅ گزیده کتاب «شیخ ذاکر مرا مکلف کرده که این حکایت را بنویسم و آن را در نسخه های بسیار تکثیر کرده، به سایر بلاد برای مسلمانان بفرستیم تا همه دریابند که ما توانستیم اجرمان را از عشقی که به ائمه می ورزیم، بگیریم و بدانند که از چه مصیبت عظیمی رهایی یافتیم.  بر تو که می خوانی و می شنوی، نیز واجب است آن را نقل کنی برای دیگری تا این ماجرای عظیم وسعت پیدا کند. آن چنان که خواست بر حقّ امام عصر(عجل الله تعالی فرجه) است، باشد که در روز قیامت راه نجاتی برای همه ما گردد ان شاءالله».  در قسمت پایانی این کتاب نیز آمده است: «حاکم نام دوازده امام شیعه را برد و به ولایت آنها شهادت داد. با شیخ از کاخ حاکم بیرون آمدیم. تا رسیدن به خانه شیخ کلمه ای حرف نزدیم. بازویم را گرفته بود. صورتش آرامش عجیبی داشت و چشمانش برق می زد. گفتم: شک دارم لیاقتش را داشته باشم. خم شد شانه ام را بوسید و گفت: چه کسی لایق تر از تو که هم اهل کتابی، هم خط خوش داری و مهم تر از همه واسطه این فیض عظیمی. گفتم: (سعی می کنم چنان بنویسم که باید...)، دستانم را گرفت و گفت: از حس و حالت بنویس، از لحظه لحظه ای که بر تو رفته. از روز اول تا به الآن. بگذار همه کسانی که حکایت را می خوانند، بفهمند مؤمن واقعی کیست؟». 🌿🍃🌿🍃🌿🍃🌿🍃 https://eitaa.com/khaneAram_Basir
🍀🌸🍀🌸🍀🌸🍀🌸🍀 #️تکنیک_های_رفتار_با_نوجوانان 🌸از موقعیت‌های غیررسمی برای برقراری ارتباط استفاده کنید.  با فرزندان شوخی کنید و به آنان امکان دهید در حد اعتدال با شما شوخی کنند و راحت باشند. 🍀🌸🍀🌸🍀🌸🍀🌸🍀 https://eitaa.com/khaneAram_Basir
💐🍃🌿🌸🍃🌼 🍃🌺🍂 🌿🍂 🌸 ✍ هرچه صوفی بیشتر می گفت مانور درد در وجودم بیشتر میشد حالا دیگر حسابی روی میز خم شده بودم عثمان که میدانست نمیتواند مجبورم کند، از جایش بلند  شد:صوفی یه استراحتی به خودتون بده و رفت، ناراحت و پر غصب صوفی پوزخند زد :اگر به اندازه تمام آدمهای دنیا هم استراحت کنم، خستگیم از بین نمیره با دیدن عکسها مطمئن شدم که دانیال زمانی، عاشقِ این دخترِ شرقی مَآب بود اما چطور توانست چنین بلایی به سرش بیاورد؟ شراکت در عاشقی در مسلک هیچ مردی نیست دانیال که دیگر یک ایرانی زاده بود ایرانی و دستودلبازی در عشق؟ خیلی چیزها فراتر از تصوراتم خودنمایی میکرد دانیال برادر مهربان من، که تا به خاطر دارم، تحمل دیدنِ اشکهای هیچ زنی را نداشت، بعد سر میبرید در اوجِ خباثت و سیاه دلی؟ با هیچ ترفندی نمیتوانستم باور کنم شاید همه این چیزها دروغی بچه گانه باشد عثمان آمد با لیوانی بزرگ و سرامیکی: سارا بیا اینو بخور یه جوشنده ست اونوقتا که خونه ای بود و خوونواده ای هر وقت دل درد میگرفتیم، مادرم اینو میداد به خوردمون همیشه ام جواب میداد یه شیشه ازشو تو کمد لباسام دارم. آخه غذاهای اینجا زیاد بهم نمیسازه بخور حالتو بهتر میکنه عثمان زیادی مهربان بود و شاید هم زیادی ترسو من از کودکی یاد گرفتم که ترسوها مهربان میشوند. 🍃🌸🍃🌸🍃 ✍دستانم از فرط درد بی امان معده میلرزید عثمان فهمید و کمکم کرد جرعه جرعه خوردم به سختی بوی زنجبیل و تیزیِ طعمش زبانم را قلقلک میداد راست میگفت، معده ام کمی آرام شد و باز غُرهای آرام و کم صدای عثمان جایی در زیر گوشم:تمام فکر و ذکرت شده برادری که به خواست خودش رفت حاضرم شرط ببندم که چند ماهه یه وعده، درست و حسابی غذا نخوری اون معده بدبختت به غذا احتیاج داره اینجوری درب و داغون میخوای دنبال برادرت برگردی؟ و چقدر اعصابم را بهم میرخت که حرفهایِ پیرمردانه اش:صوفی ادامه بده صوفی که دست به سینه و ب دقت نگاهمان میکرد، رو به عثمان با لحنی پر کنایه گفت:اجازه هست آقای عثمان؟؟  نفسهای تند و عصبیِ عثمان را کنار گوشم حس میکردم. لبخندِ صوفی چقدر پر کینه بود بعد از اون صبح؛ دیگه برادرتو زیاد میدیدم به خصوص که حالا یکی از مشتری های شبانه ی جهادمم شده بود روزها اسلحه و چاقو به دست با هیبتی خونی شبها هم شیشه به دست، مستِ مست وقتی هم که بعد از کلی تو صف ایستادن و جرو بحث با هم کیشهاش، نوبت به اون میرسید و  به سراغم میومد، غریبه تر از هر مردِ دیگه ای ِمن اونجا بی پناهی رو به معنای واقعی کلمه دیدم و حس کردم کاش هیچ وقت با برادرت آشنا نمیشدم دانیال هیچ گذشته و آینده ای برام نذاشت اون با تموم توانش خارم کرد و من دلیلش رو هیچ وقت نفهمیدم اما اینو خوب میدونم که :خدا و عشق بزرگترین و مضحکترین دروغیه که بشریت گفتن چون حتی اگه یکیشون بود، هیچ کدوم از اون حقارتها رونمیکشیدم صدایش بغض داشت پوزخند روی لبهایش نشست:هه برادرت بدجور اهل نماز بود اونم چه نمازی اول وقت طولانی پر اخلاص تهوع آور احمقانه ابلهانه!راستی بهت گفتم که یه زن داداش نه ساله داری؟ اوه یادم رفت ببخشید یه خوونواده مسیحی رو تو مناطق اشغالی قتل عام کردن و فرمانده واسه دست خوش و تشویق، تنها بازمونده ی اون خوونواده بدخت رو که یه دختر بچه ی ظریف و نحیفه، نه ساله بود رو به عقد برادرت درآورد یادمه بعد از چند روز شنیدم که زیرِ دست و پایِ پر شهوتِ برادرت، جون داد و مُرد تبریک میگم بهت اوه ببخشید، تسلیت هم میگم البته اون بچه خیلی شانس آوردااا.. آخه زیادن دختربچه هایی که اینطور مورد لطف قرار گرفتنو موقعِ به دنیا اومدن نوزاده بی پدرشون از دنیا رفتن یا اینکه موندنو دارن سینه ی نداشت شونو واسه خوراک روزانه تو بچه حرومزاده شون میذارن چی داشت میگفت؟ حالا علاوه بر درد؛ تهوع هم به سلول سلول بدنم هجوم آورده بود... ⏪ ...
امام على عليه السلام: كسى كه عبرت شناس باشد، چنان است كه با گذشتگان زيسته است مَن عَرَفَ العِبرَةَ فَكَأَنَّما عاشَ فِي الأَوَّلينَ تحف العقول صفحه 165 https://eitaa.com/khaneAram_Basir
🌼🌼🍁🍁🌼🌼🍁🍁🌼🌼🍁🍁 #کمی_تفکر توکل به خدا به این معنی نیست که: فقط بنشینید و هیچ تلاشی نکنید 🌼توکل به خدا به این معنی است که: انتظار دریافت بهترین ها را از سوی خداوند داشته باشید ودر عین حال برای دریافت بهترین ها تلاش هم بکنید. 🍁🍁🌼🌼🍁🍁🌼🌼🍁🍁🌼🌼
🌷🌷🌷🌷🌷🌷 ولادت ابو المهدی حضرت امام حسن عسگری علیه السلام بر تنها فرزند دلبندش امام زمان علیه السلام وهمه شیعیان مبارک باد. 🌷🌷🌷🌷🌷 https://eitaa.com/khaneAram_Basir
#همسرانه
خانه آرام من(موسسه بصیر)
#همسرانه
🌸❤🌸❤🌸❤🌸❤🌸 ❌ چیکار کنی که هواتو داشته باشه؟ از همسرتون بخواین که جلوی دیگران به خصوص خانواده خودش حسابی احترامتون رو داشته باشه. مثلا بهش بگین : انقدر دوست دارم جلوی مامانت اینا ازم تعریف کنی، از دست پختم، از کارهام ... یادتون نره این کار که یاد بگیرن احترامتون رو توی جمع خاص داشته باشن، بهتون میوه و چایی (مخصوص شما) تعارف کنن، ازتون تعریف کنن، هواتون رو داشته باشن، مطمئنا پروسه شدیدا زمان بری هست. صبر زیادی میطلبه ❌سعی کنین با الفاضی مثل : انقدر دوست دارم ... انقدر حس خوبی بهم دست میده، انقدر احساس خوشبختی میکنم و.... این جور درخواست ها رو مطرح کنین. تا اونها هم احساس نکنن مجبورن کاری رو انجام بدن. هر بار هم که این کار رو کردن برای اینکه تشویق بشن و دفعه بعدی هم اون کار رو تکرار کنن، از اینکه مثلا جلوی مادرش از شما تعریف کرده به عنوان یه خاطره خوب یاد کنین و از کارش تعریف و تمجید کنین. اینجوری تشویق میشه که کارش رو تکرار کنه❤️ 🌸❤🌸❤🌸❤🌸❤🌸 https://eitaa.com/khaneAram_Basir