eitaa logo
خانه آرام من(موسسه بصیر)
326 دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
270 ویدیو
18 فایل
کانالی ویژه بانوان عزیز آموزش مهارت های همسرداری تربیت فرزند (کودک و نوجوان) هنری سرگرمی ایده های زناشویی و... راه ارتباط با ادمین کانال https://eitaa.com/banoo_basir
مشاهده در ایتا
دانلود
•┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈• 🍃فقدان ارتباط مناسب🍃 💥شایع ترین عامل ایجاد مشکل جنسی بین زوجین 👈 نبود ارتباط درست باهمدیگر است.💥 💡بسیاری از زوجین هیچ گونه ارتباط کلامی، روانی وجسمی برای بیان وابراز نیازها ، تمایلات واحساسات جنسی خودندارند.😢 🤵مردان👈 آستانه تحمل کمی دربرابر انتقاداز نحوه عملکرد جنسی خوددارندو 🙍‍♀زنان👈 ازصحبت کردن ونشان دادن احساسات جنسی واقعی خود خجالت میکشند. ✅این ویژگی های روان شناختی ارتباط بازو راحت بین زوجین را مختل میکنند. •┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈• https://eitaa.com/khaneAram_Basir
خانه آرام من(موسسه بصیر)
🌊🔥🌊 #کنترل_خشم5 #نوجوان #گام_چهارم 4⃣ تنفس ✅نوجوان عزیز نفس عمیق بکشید با این روش احساساتتان را
🌊🔥🌊 5⃣ ابتدا فکر کنید و بعد واکنش نشان دهید. ✅نوجوان عزیز طبق مراحل قبل، وقتی خاموشی و تنفس را تمرین کردید و پس از کنترل احساسات و رسیدن به آرامش، به موقعیت خود فکر کنید و به اصل موضوعی که شما را به دردسر انداخته است، بپردازید. این ارزیابی به شما امکان می‌دهد که به مسائل نگاهی منطقی داشته باشید. فکر آرام و آسوده به شما کمک می‌کند، خوب و بد را از هم تشخیص دهید و از بدتر شدن کارها به دلیل عصبانیت جلوگیری کنید. ادامه دارد... https://eitaa.com/khaneAram_Basir
❤️🌾❤️🌾❤️🌾❤️ اولین کارگاه به صورت آنلاین ⁉️چگونه ازدواج بدون شکست داشته باشیم؟؟؟ ⁉️ملاک های و معیارهای انتخاب همسر کدامند؟؟؟ ⁉️چه سوالاتی روا در جلسه خواستگاری بپرسم؟؟؟ : ده جلسه آموزشی یک ساعته سرکار خانم کرمی کارشناس ارشد روانشناسی تربیتی مدرس و مشاور حوزه نوجوان و جوان راههای ارتباطی جهت ثبت نام و کسب اطلاعات بیشتر https://eitaa.com/khaneAram_Basir @khanearam_basir @KhaneArame_Basir basir_kashan 0913 0101 880 ☎️ شماره تماس با موسسه 55467742_ 55451273 ❤️🍃❤️🍃❤️🍃❤️
🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸 کارگاه آموزشی خودآگاهی تکمیلی بزرگسالان از عناوین 🔸خودآگاهی رفتار ( چگونه اعتماد به نفس و عزت خود را تقویت کنم؟ ) 🔹خودآگاهی مصنوعی ( آیا میشود در اوج مشکلات به مرحله رضایت رسید ؟؟ ) 🔸خودآگاهی هیجانی ( خشم ، اضطراب ، استرس ، عصبانیت ) خود را چگونه کنترل کنم ؟؟؟ دوره ۱۵ ساعته در قالب ۱۰ جلسه حضوری فقط ۱۰۰ هزارتومان : ۹۹/۱۰/۱۶ خانم سرلک خانم رمضانعلی زاده جهت ثبت نام و اطلاعات بیشتر تماس بگیرید. 55467742 55451273 09130101880 🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹
🙇‍♀💛🙇‍♀💛🙇‍♀💛🙇‍♀ اون شب تا سر حد مرگ کتک خوردم ... بی حال افتاده بودم کف خونه ... مادرم سعی می کرد جلوی پدرم رو بگیره اما فایده نداشت ... نعره می کشید و من رو می زد ... اصلا یادم نمیاد چی می گفت ... چند روز بعد، مادر علی تماس گرفت ... اما مادرم به خاطر فشارهای پدرم ... دست و پا شکسته بهشون فهموند که جواب ما عوض شده و منفیه ... مادر علی هم هر چی اصرار کرد تا علتش رو بفهمه فقط یه جواب بود ... شرمنده، نظر دخترم عوض شده ... چند روز بعد دوباره زنگ زد ... من وقتی جواب رو به پسرم گفتم، ازم خواست علت رو بپرسم و با دخترتون حرف بزنم ... علی گفت: دختر شما آدمی نیست که همین طوری روی هوا یه حرفی بزنه و پشیمون بشه ... تا با خودش صحبت نکنم و جواب و علت رو از دهن خودش نشنوم فایده نداره ... بالاخره مادرم کم آورد ... اون شب با ترس و لرز، همه چیز رو به پدرم گفت ... اون هم عین همیشه عصبانی شد ... - بیخود کردن ... چه حقی دارن می خوان با خودش حرف بزنن؟ ... بعد هم بلند داد زد ... هانیه ... این دفعه که زنگ زدن، خودت میای با زبون خوش و محترمانه جواب رد میدی ... ادب؟ احترام؟ ... تو از ادب فقط نگران حرف و حدیث مردمی... این رو ته دلم گفتم و از جا بلند شدم ... به زحمت دستم رو به دیوار گرفتم و لنگ زنان رفتم توی حال ... - یه شرط دارم ... باید بزاری برگردم مدرسه ... با شنیدن این جمله چشماش پرید ... می دونستم چه بلایی سرم میاد اما این آخرین شانس من بود ... اون شب وقتی به حال اومدم ... تمام شب خوابم نبرد ... هم درد، هم فکرهای مختلف ... روی همه چیز فکر کردم ... یاس و خلا بزرگی رو درونم حس می کردم ... برای اولین بار کم آورده بودم ... اشک، قطره قطره از چشم هام می اومد و کنترلی برای نگهداشتن شون نداشتم ... بالاخره خوابم برد اما قبلش یه تصمیم مهم گرفته بودم ... به چهره نجیب علی نمی خورد اهل زدن باشه ... از طرفی این جمله اش درست بود ... من هیچ وقت بدون فکری و تصمیم های احساسی نمی گرفتم ... حداقل تنها کسی بود که یه جمله درست در مورد من گفته بود ... و توی این مدت کوتاه، بیشتر از بقیه، من رو شناخته بود ... با خودم گفتم، زندگی با یه طلبه هر چقدر هم سخت و وحشتناک باشه از این زندگی بهتره ... اما چطور می تونستم پدرم رو راضی کنم ؟ ... چند روز تمام روش فکر کردم تا تنها راهکار رو پیدا کردم ... یه روز که مادرم خونه نبود به هوای احوال پرسی به همه دوست ها، همسایه ها و اقوام زنگ زدم ... و غیر مستقیم حرف رو کشیدم سمتی که می خواستم و در نهایت… - وای یعنی شما جدی خبر نداشتید؟ ... ما اون شب شیرینی خوردیم ... بله، داماد طلبه است ... خیلی پسر خوبیه ... کمتر از دو ساعت بعد، سر و کله پدرم پیدا شد ... وقتی مادرم برگشت، من بی هوش روی زمین افتاده بودم ... اما خیلی زود خطبه عقد من و علی خونده شد ... البته در اولین زمانی که کبودی های صورت و بدنم خوب شد... فکر کنم نزدیک دو ماه بعد ... 👈ادامه دارد...
🌼🌺🌼🌺🌼🌺🌼🌺🌼🌺 💐💐 حقایقی مهم در ازدواج💐💐 💐 شما نمیتوانید فردی را مجبور کنید تا شما را دوست داشته باشد و هیچ کس توانایی خوشبخت ساختن صد در صد شما را ندارد. 💐 هر چه میخواهید تلاش کنید، شما هیچگاه قادر نخواهید بود شریک خود را تغییر دهید، البته اگر شما خود را تغییر دهید، ممکن است شریک شما نیز تغییر کند. 💐 اشخاص با اشخاص ازدواج نمیکنند، بلکه آنها با توهمات و خیالپردازیهای خودشان ازدواج میکنند. (جمله معروف بعد از ازدواج من فکر می کردم این ویژگی رو داره حالا می فهمم که من اشتباه فکر می کردم) 💐 یک ازدواج حقیقی درست از نقطه ای آغاز میگردد که توهمات پایان می یابند. چالش یک ازدواج آن است که کشف کنیم با چه کسی ازدواج کرده ایم. 💐 عشق, یکی از دلایلی است که ما شریک خود را بر میگزینیم. (برخی اوقات مهمترین دلیل نمیباشد) 💐 به احتمال زیاد، خصلتها و صفات موجود در شریکتان که دیوانه وار خشم شما را برمی انگیزند، همان صفاتی هستند که در ابتدای آشنایی , شما را مجذوب شریکتان کرده بوده اند. 💐 موفقیت زمانی در یک ازدواج حاصل میگردد که هر کدام از ما به این واقعیت پی ببریم که نیازهای شریکمان حداقل به اهمیت نیازهای خودمان میباشد. 🌷🌻🌷🌻🌷🌻🌷🌻🌷🌻 https://eitaa.com/khaneAram_Basir
⭐️💥⭐️💥⭐️💥 عادت‌های مضر که منجر به خراب شدن رابطه شما با فرزندتون میشه: تنبیه انتقاد سرزنش گله کردن غرزدن تهدید حواسمون به رفتارهامون باشه هیچ چیزی به اندازه رابطه خوب با فرزندمون بهمون کمک نمیکنه.😍 ⭐️💥⭐️💥⭐️💥 https://eitaa.com/khaneAram_Basir
خانه آرام من(موسسه بصیر)
🌊🔥🌊 #کنترل_خشم6 #نوجوان #گام_پنجم 5⃣ ابتدا فکر کنید و بعد واکنش نشان دهید. ✅نوجوان عزیز طبق مرا
🌊🔥🌊 6⃣ آرام صحبت کرده، در صورت لزوم عذر خواهی کنید. ✅نوجوان عزیز پس از بررسی شرایط، شما می‌توانید بحث را در کمال آرامش و خونسردی ادامه دهید. برای برقراری ارتباط بهتر و موثرتر بیشتر از حس لامسه استفاده کنید و از اشاره‌های غیرضروری با دست که سبب تحریک و بروز سوءتفاهم می‌شود، بپرهیزید. از سرزنش کردن مخاطب بپرهیزید و با صدای آرام و شمرده حرف بزنید و در صورت بروز عصبانیت و بلند شدن صدایتان عذرخواهی کنید. این شش مرحله آسان و کاربردی فرآیند کنترل عصبانیت است که با به کار بستن آن در زمان بروز عصبانیت به مرور زمان متوجه خواهید شد، عصبانیت شما کم شده است. پایان 🌾🌼🌾🌼🌾🌼🌾 https://eitaa.com/khaneAram_Basir
پدرم که از داماد طلبه اش متنفر بود ... بر خلاف داماد قبلی، یه مراسم عقدکنان فوق ساده برگزار کرد ... با 10 نفر از بزرگ های فامیل دو طرف، رفتیم محضر ... بعد هم که یه عصرانه مختصر ... منحصر به چای و شیرینی ... هر چند مورد استقبال علی قرار گرفت ... اما آرزوی هر دختری یه جشن آبرومند بود و من بدجور دلخور ... هم هرگز به ازدواج فکر نمی کردم، هم چنین مراسمی ... هر کسی خبر ازدواج ما رو می شنید شوکه می شد ... همه بهم می گفتن ... هانیه تو یه احمقی ... خواهرت که زن یه افسر متجدد شاهنشاهی شد به این روز افتاد ... تو که زن یه طلبه بی پول شدی دیگه می خوای چه کار کنی؟... هم بدبخت میشی هم بی پول ... به روزگار بدتری از خواهرت مبتلا میشی ... دیگه رنگ نور خورشید رو هم نمی بینی ... گاهی اوقات که به حرف هاشون فکر می کردم ته دلم می لرزید ... گاهی هم پشیمون می شدم ... اما بعدش به خودم می گفتم دیگه دیر شده ... من جایی برای برگشت نداشتم... از طرفی هم اون روزها طلاق به شدت کم بود ... رسم بود با لباس سفید می رفتی و با کفن برمی گشتی ... حنی اگر در فلاکت مطلق زندگی می کردی ... باید همون جا می مردی ... واقعا همین طور بود ... اون روز می خواستیم برای خرید عروسی و جهیزیه بریم بیرون ... مادرم با ترس و لرز زنگ زد به پدرم تا برای بیرون رفتن اجازه بگیره ... اونم با عصبانیت داد زده بود ... از شوهرش بپرس ... و قطع کرده بود ... به هزار سعی و مکافات و نصف روز تلاش ... بالاخره تونست علی رو پیدا کنه ... صداش بدجور می لرزید با نگرانی تمام گفت: سلام علی آقا ... می خواستیم برای خرید جهیزیه بریم بیرون ... امکان داره تشریف بیارید؟ ... - شرمنده مادرجان، کاش زودتر اطلاع می دادید ... من الان بدجور درگیرم و نمی تونم بیام ... هر چند، ماشاء الله خود هانیه خانم خوش سلیقه است ... فکر می کنم موارد اصلی رو با نظر خودش بخرید بالاخره خونه حیطه ایشونه ... اگر کمک هم خواستید بگید ... هر کاری که مردونه بود، به روی چشم ... فقط لطفا طلبگی باشه ... اشرافیش نکنید ... مادرم با چشم های گرد و متعجب بهم نگاه می کرد ... اشاره کردم چی میگه ؟ ... از شوک که در اومد، جلوی دهنی گوشی رو گرفت و گفت ... میگه با سلیقه خودت بخر، هر چی می خوای دوباره خودش رو کنترل کرد ... این بار با شجاعت بیشتری گفت ... علی آقا، پس اگر اجازه بدید من و هانیه با هم میریم... البته زنگ زدم به چند تا آقا که همراه مون بیان ولی هیچ کدوم وقت نداشتن ... تا عروسی هم وقت کمه و ... بعد کلی تشکر،گوشی رو قطع کرد ... هنگ کرده بود ... چند بار تکانش دادم ... مامان چی شد؟ ... چی گفت؟ ... بالاخره به خودش اومد ... گفت خودتون برید ... دو تا خانم عاقل و بزرگ که لازم نیست برای هر چیز ساده ای اجازه بگیرن ... و ... برای اولین بار واقعا ازش خوشم اومد ... تمام خریدها رو خودمون تنها رفتیم ... فقط خریدهای بزرگ همراه مون بود ... برعکس پدرم، نظر می داد و نظرش رو تحمیل نمی کرد ... حتی اگر از چیزی خوشش نمی اومد اصرار نمی کرد و می گفت ... شما باید راحت باشی ... باورم نمی شد یه روز یه نفر به راحتی من فکر کنه ... یه مراسم ساده ... یه جهیزیه ساده ... یه شام ساده ... حدود 60 نفر مهمون ... پدرم بعد از خونده شدن خطبه عقد و دادن امضاش رفت ... برای عروسی نموند ... ولی من برای اولین بار خوشحال بودم... علی جوان آرام، شوخ طبع و مهربانی بود ... 👈ادامه دارد…
امام على عليه السلام: هيچ ستمگرى را نديدم همانند حسود كه چنين به ستمديده شبيه باشد؛ نفسْ نفس‏ زنان، با دلى سرگشته و اندوهى پيوسته تحف العقول، ص 216 https://eitaa.com/khaneAram_Basir
🍁آدمهای منفی به پیچ و خم جاده می اندیشند و آدمهای مثبت به زیبایی های آن هر دو به مقصد می رسند اما یکی با حسرت و دیگری با لذت 🍁سلام صبح بخیر ،دلتون شاد https://eitaa.com/khaneAram_Basir