نشون ازصبرزینب داره حرفات
دل دریایی تو پر ز موجه
همیشه رو سپیدی پیش مردم
تویی که نام و یادت توی اوجه...
بعد از مدتها امروز صدایم کرد تا به دیدارش بروم.
هوا سرد بود. مثل همان زمستانی که خبر مردش آمد و خودش نیامد...
لحظه به لحظه دو سال زندگی ام را پیش چشمانم می آورم.
او خندان و مهربان سر جایش نشسته و من پر حرف و سمج پای صحبت های او نشسته ام.
چقدر دلش می خواست با جملات کوتاهش مرا از سر باز کند ولی من محکم گره خورده بودم.
دو سال زندگی ام را گره زده بودم به شصت و چهار سال زندگی او.
زندگی کردن با او مرا فراتر برد از روایت و تاریخ و جنگ و شهادت و شهید مفقودالاثر و شهید گمنام.
یادش را همواره با اندوه نبودنش گرامی می دارم.
#دریا_دل
#همسر_شهید
#نشر_ستاره_ها
https://eitaa.com/khane_8