eitaa logo
خوان هشتم را من روایت می کنم
247 دنبال‌کننده
188 عکس
12 ویدیو
0 فایل
ومادرحسنک زنی بودسخت جگرآور.چنان شنودم که چون بشنید،جزعی نکردچنان که زنان کنندبلکه بگریست بدرد.چنان که حاضران از درد وی خون گریستند.پس گفت:« بزرگامردا که این پسرم بود» تاریخ بیهقی ومن می گویم: بزرگا زنا که این مادر بود… مریم قربانزاده @Shahrbano_mg
مشاهده در ایتا
دانلود
اینم تنها طلاهای دختر هام 😔😔خدایا ... ما آماده ی شهادت بودیم ولی رحمتت تعلق گرفت به بخشیدن چند قطعه طلای ناچیزمان این اندک ها را از همه ی ما قبول کن ای بخشنده ی مهربان ... منجی مان را بفرست که سخت بی تابیم😭🙏 https://eitaa.com/khane_8
نذر طلا برای جبهه مقاومت هیأت لبیک تا ظهور. مشهد مقدس نهضت ادامه دارد. جهاد ادامه دارد. جنگ ادامه دارد. ما هم ادامه داریم. https://eitaa.com/khane_8
هدیه های دختران بهشتی به جبهه مقاومت. خدا از این دخترها شش تا به حاج آقا بهشتی پور داده. لا حول ولا قوه الا بالله. الان است که حاج خانم سپند دود کند و صدقه بدهد. شش خواهر رشک برانگیز و یک دل و یک زبان. آدم اینها را که می بیند از پدر و مادر خودش شاکی می شود که چرا من یک خواهر دارم! و دلش می خواهد به جمع دخترهایش چند تا خواهر دیگر هم اضافه کند. این دو خواهر و آن یکی یکدانه که دختر فاطمه خانم است دست خیرشان تا آنسوی مرزها هم می رود و برکت و ثوابش به حاج آقا و حاج خانم و مرحوم دامادشان هم می رسد. خانواده ها هنوز هم خانوادگی به حکم ولی امر لبیک می گویند. ما ادامه داریم. ✍ https://eitaa.com/khane_8
آن سفر کرده که صد قافله دل همره اوست هرکجا هست خدایا به سلامت دارش https://eitaa.com/khane_8
💢«هر پرچمی از دست توانای سرداری بیفتد، سردار دیگری آن را برداشته و به میدان آید و با قدرت بیشتر در حفظ پرچم اسلامی به کوشش برخیزد.» سید روح الله الموسوی الخمینی صحیفه امام خمینی » جلد ۱۵ » صفحه ۲۲۶ https://eitaa.com/khane_8
سال ۱۹۶۲ در اردوگاه خان‌یونس به دنیا آمد. خانواده اش سال۱۹۴۸ به باریکه غزه مهاجرت کردند و او از ۲۴ سالگی در غزه زندگی کرد. لیسانس ادبیات عرب را از دانشگاه تازه تاسیس غزه گرفت و با علم کردن پرچم مقاومت ،به عنوان شخصیتی خطرساز برای رژیم جنایتکار ،بارها به زندان افتاد. ۱۹۸۴ شش ماه حبس موقت( و تو چه میدانی حبس موقت یعنی چه؟!). ۱۹۸۵ هشت ماه زندان. چهار مرتبه دیگر بازداشت و محاکمه شد و چهار بار به حبس ابد محکوم شد. چهار سال در زندان انفرادی بود. ۲۲سال پیوسته در زندان بود و رهبری اسرای مقاومت در زندان ها را به عهده داشت تا اینکه در۲۰۱۱ در قرار داد وفدالاحرار آزاد شد. او حالا یک مبارز با تجربه ،مسلط به زبان عبری, آشنا به ساختارها و سازمانهای مخفی و آشکار رژیم و یک رهبر مقاومت بود. چندین اعتصاب غذایی جریان ساز را در زندان ها هدایت کرد:۱۹۹۲,۱۹۹۶,۲۰۰۲,۲۰۰۶. منزلش توسط رژیم جنایتکار در سال های ۱۹۸۸, ۲۰۱۴, ۲۰۲۱ و ۲۰۲۳ کاملا ویران شد. سال۲۰۱۵ نامش در لیست تروریست های آمریکا قرار گرفت و ۵ ملیون دلار برایش جایزه اعلام کردند.‌مبلغی که سال به سال زیادتر شد. ۲۰۱۷ به عنوان جانشین اسماعیل هنیه انتخاب شد. او بنیانگذار شبکه اطلاعاتی مقاومت حماس با نام المجد است . کتاب هایش: ترجمه کتاب شابک در همه جا از عبری، احزاب اسراییل ،حماس تجربه و خطا،المجد در کمین شابک، الشوک و القرنفل. او کتاب خاطراتش را در تاریکی های زندان نوشت .دهها نفر در زندان از آن کپی کردند تا بتوانند آن را از دست جلادان رژیم پنهان کنند. خار و میخک زندگی ۲۲ ساله اوست در زندان. ✍مریم_قربانزاده https://eitaa.com/khane_8
تو چقدر زیبایی دختر! باشکوه مثل مجسمه بانوی مقدس بر فراز کلیسای حریصا! اصیل و مغرور مثل جنگل سدرهای خدا و آن کوهستان که انبوهی از درختان سدر دو هزار ساله اش سینه لبنان را شکافته . تو چقدر زیبایی دختر! زیباتر از معبد بعبلک! سربه زیر مثل آبشار باتارا ! محکم تر از صخره های کبوتر! تو خود لبنانی. خود ضاحیه ای در جنوب. و چه شیرین حرف میزنی وقتی «ج » هایت « ژ» و« ز » می شود . فارسی شیرین ما از زبان تو شیرین تر می شود . گمانم تا چهلم شهادت پدرت چند روزی مانده. کسی از بین ما نه بغض کردنت را دید نه درخشش آب در چشمان رنگی ات را. منتظر ماندن برای اینکه قطره ای از آن «مژه های محشر به پا کن»، بغلتد بیهوده است. چه طور یک دختر می تواند اینقدر زیبا از پدرش بگوید و اشک‌ بگیرد اما خودش لبخند بزند و چانه مقنه اش را مرتب کند و با شور و هیجان روایت کند. به تو گفتم من امشب بیست روایت از حرف هایت می نویسم. خندیدی! گفتی:« من که شیزی نگفتم». برای این عطش دانستن از« ژبهه» و «ژهاد» فقط تو می توانی جرعه جرعه به جان مان آب حیات بریزی. حالا که قبول کردی این راه را با ما بیایی یا قبول کردی ما را به این راه ببری ، بسم الله. این ما و نوشتن ، این تو و پرده خوانی کردن. پرده خوانی کن و صحنه به صحنه ی این پرده پر از حادثه و تاریخ و مقاومت را برای ما نقالی کن. ما دست مان به روایت نوشتن گرم است. قلم خوب به دست مان می چسبد و تا کار تمام نشود زمین نمی گذاریمش. بسم الله. بعونک یا الله. ✍ https://eitaa.com/khane_8
دو ساعت قبل با پدرم صحبت کرده بودم. چند دقیقه حرف زدیم. داشتم العالم می دیدم . دختر عموهایم از لبنان زنگ زدند گفتند :« خوبی؟ پدرت خوب است؟» گفتم:« آره. خوب است. نگران نباشید. الان باهاش صحبت کردم . خوب بود.» یک ساعت هم‌نشد عکس از ماهواره فرستادند برایم. تصویر محلی که پدرم بود. بمب خورده بود. گفتند:« هیچ خبری نیست. معلوم نیست کی زنده مانده کی شهید شده!» پدرم شهید شد. او در جنگ ایران و صدام جنگیده بود. خدا او را نگه داشته بود تا امروز. پدرم می گفت:« وقتی از ایران به لبنان برگشتم در ایست و بازرسی لبنان ،کارت بسیجم را پیدا کردند.‌از بعثی های عراق هم در ایست و بازرسی بودند. کارت را شناختند.‌گفتند از نیروهای خمینی است. ببریدش برای اعدام. قبل از اینکه مرا برای اعدام ببرند گفتم اجازه بدهید دو رکعت نماز بخوانم. نماز خواندم و همان جا خدا یک نفر را فرستاد که باعث نجات من شد.» پدرم در جنگ شما با دشمن تان جنگیده. یک طلبه که برای درس دین آمده بود اما تفنگ به دست گرفته و جنگیده. می توانست بگوید به من ربطی ندارد. من درس حوزه علمیه شیعه می خوانم و بر میگردم لبنان تا از شیعه تبلیغات کنم اما نگفت. رفت جنگید. از همان سال ها دیگر ما پدرمان را ندیدیم. سیر ندیدیم. او مرد جنگ بود اما همیشه عمامه و عبایش را می پوشید. عبادات پدرم شگفت انگیز بود. عبادات نیروهای حزب‌الله شگفت انگیز است. ***اینجا دوستم در گوشم گفت :« از عبادت خانم شهید معنیه و خانم سید حسن نصرالله چیزهایی شنیدم که مبهوت شدم. مثل پارسایان عبادت می کنند. چه عبادت هایی... https://eitaa.com/khane_8