#مصائب_شام
خنده بر پاره گریبانی مان می کردند
خنده بر بی سر و سامانی مان می کردند
پشت دروازه ی ساعات معطل بودیم
خوب آماده ی مهمانی مان می کردند
از سر کوچه ی بی عاطفه تا ویرانه
سنگ را راهی پیشانی مان می کردند
هر چه ما آیه و قرآن و دعا می خواندیم
بیشتر شک به مسلمانی مان می کردند
شرم دارم که بگویم به چه شکلی ما را
وارد بزم طرب خوانی مان می کردند
بدترین خاطره آن بود که در آن مدت
مردم روم نگهبانی مان می کردند
هیچ جا امن تر از نیزه ی عباس نبود
تا نظر بر دل حیرانی مان می کردند
علی اکبر لطیفیان
#اخبار_اربعین
#شعر
@khane_madahi_ir
#شعر
ما که قربانیِ عشقیم چو اسماعیلیم
ما در انگیزهیِ نابودیِ اسرائیلیم
راهِ ما راهِ حرم راهِ محرم باشد
غزه امروز فقط خطِ مقدم باشد
و در این لانهی زنبور که دود افتاده
لرزه بَر پیکرهیِ قومِ یهود افتاده
مرگ بر راهِ شما رَسم شما ناخوشها
مرگ بر ریشه و اندیشهی کودک کُشها
حرمله، حرمله امروز شمایید شما
که در اندیشهی تسخیر خدایید شما
میزند آتش اگر باز به خاکسترتان
صاعقه، صاعقه میکوبد اگر بَر سرتان
شوکت حیدری ماست که برپا شده است
محشرِ آخرِ دنیاست که برپا شده است
کارِ نابودیتان اِذنِ ولی میخواهد
نعرهیِ حیدریِ سید علی میخواهد
خانه سست شما خانه ویرانیهاست
کاری نابودیتان، کار سلیمانیهاست
گرچه صد داغ و هزاران غم سنگین داریم
چشم امید به فردای فلسطین داریم
قدس از سیطره کفر رها میگردد
عاقبت حاجت مظلوم روا میگردد
آفتاب از پس این ابر برون میآید
نوبت عاشقی و فصل جنون میآید
قدس آزادترین شهر جهان خواهد شد
نفس باد صبا مشکفشان خواهد شد
خنجر از پشت زدن، حیله و ترفند شماست
قبله اول عشق است که در بند شماست
بهراسید که مهدی ز سفر میآید
صبر ایوبی این قوم به سر میآید
بهراسید از این آه که دامنگیر است
به خود آیید که فردای قیامت دیر است
نحس در طالعتان است که قابیل شوید
حقتان است، گرفتار ابابیل شوید
گرچه ابری است هوا و شبمان تاریک است
اندکی صبر عزیزان که سحر نزدیک است
میرسد جمعه موعود و سواری از راه
هرکه دارد هوس کرببلا بسم الله
#خانه_مداحی
@khane_madahi_ir
@madahi - کربلایی محمدحسن فیضی.mp3
زمان:
حجم:
10.8M
📢 #شعر | #شب_سوم_محرم
📝 بیا ای سر به ویران...
👤 #کربلایی_محمدحسن_فیضی
🏴 #حضرت_رقیه(س)
📌جامعترینبانڪمداحے
@khane_madahi_ir
🏷 #شعر | #شب_جمعه
ای که عالم همه اش از تو توان میگیرد
قلب با بردن اسمت ضربان میگیرد
نمک زندگی ماست اباعبدالله
این چنین زندگی ما هیجان میگیرد
ما نبودیم ، تو بودی ، تو جاویدانی
بذر عشقت به دل پیر و جوان میگیرد
من بیچاره همه دلخوشیم روضه ی توست
زندگی بی غم تو رنگ خزان میگیرد
باز هم بین حسینیه کسی گفت حسین
باز هم روضه ی ما بوی جنان میگیرد
شب جمعه است هوای حرمت را کردم
دختری بین حرم باز زبان میگیرد:
تو پدر جان منی و بغلت سهم من است
پس چرا سهم مرا پای سنان میگیرد
حسرتم ماند که یک بوسه بگیرم ز لبت
جای من بوسه ز تو تیر و کمان میگیرد
🖌 #علی_اکبر_جمشیدی
🔸 #مناجات_اباعبدالله
📌جامعترینبانڪمداحے
@khane_madahi_ir