کانال اطلاع رسانی خانه آوند
بعد مشفق جیبی چه دستاوردی دارم⁉️
توی اون لحظههای سخت.😣
توی اون موقعیتهایی که بُریدی و دیگه ذهنت کار نمیکنه.😞
مشفق جیبی رو در میاری.
نگاهش میکنی.
✅بهت یادآوری میکنه که توی این موقعیتها چیکارکنی.
گفتنش راحته ولی در لحظههای پرفشار سخته که بتونی با خودت شفقت داشته باشی.
👈 این اون چیزیه که در دوره مشفق جیبی تمرینش میکنی.
که چطور همیشه همراهش داشته باشی.
آدرس آوند در بله
https://ble.ir/khaneavand
آدرس آوند در ایتا
https://eitaa.com/khaneavand
آلای ۶ ماهه رو روی پام نگه داشتم تا به محض اینکه غان و غون کرد، تکونش بدم. جابهجا شدم، انگشتای پام رو یه تکون ریز دادم تا شاید گزگز پاهام تموم بشه.
از اول محرم میخواستم یه دعا بخونم اما وسطش هزار تا کار پیش اومد.
برای آوای پنج سالهم کلی رنگ انگشتی و کاسه، بشقاب توی حمام ردیف کرده بودم که تا آلا خوابه یه زیارت عاشورا بخونم. تا اومدم مفاتیح رو باز کنم، آوا سرش رو از حمام بیرون کرد و با نق و ناله گفت: «مامان همهی کفهایی که درست کردم ریخت... مامان! مامان!»😬
آلا کش و قوسی به خودش داد، تند تند تکونش دادم: «هیسسسس هیسسس🤫! باشه صبر کن اومدم.»
آوا با صدای بلندتر گفت:« چی گفتی؟ مامان چی؟»
از دهن اژدهای درونم دود میزد بیرون... آلا با گریه بیدار شد، با صدای بلند گفتم: «دِ صبر کن دیگه بچه! مگه نگفتم میخوام آجی رو بخوابونم.»
کلافه بودم😔 اما دیگه ادامه ندادم. ناراحت بودم که توی این محرم نه دعای درست درمون خوندم نه یه روضهی شش دانگ شرکت کردم.
تقویم رو باز کردم که ببینم چند محرمه و من چقدر کم توفیقم که چشمم به حدیث پایین صفحه افتاد و دلم قلبی شد و چشمام اشکی!🥹
قربون بزرگواریتون برم من آقا! که مادری کردنم رو برام عبادت در نظر گرفتید.
پایین تقویم نوشته بود:
امام حسین فرمودند: «خوش اخلاقی عبادت است.»
آدرس آوند در بله
https://ble.ir/khaneavand
آدرس آوند در ایتا
https://eitaa.com/khaneavand
مشفق جیبی چه راهکاری برای مامانها داره ⁉️
وقتی تو دنیای مادری داری احساسات ناخوشایند زیادی تجربه میکنی چیکار میکنی؟
وقتی از همه جهت تو فشار و تقلایی چی؟
تو شرایط سخت مادری حواست به ماسک خودت هست مامان جان‼️‼️
تو شرایط پرواز اضطراری اول ماسک خودت رو باید بزنی یا ماسک فرزندتو❓❓
ما قراره در دوره مشفق جیبی یاد بگیریم چجوری تو شرایط اضطرار اول ماسک خودمون رو بزنیم تا بتونیم به دیگران و فرزندانمان کمک کنیم.
چیزی تا شروع دوره مشفق جیبی نمونده، فرصت ثبتنام رو از دست نده :
https://khane-avand.com/course/moshfegh/
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 بشنویم از خانم افشاری در دوره مشفق جیبی 🔴
اول ماسک خودتو بزن
بعد ماسک فرزندتو !
چیزی تا شروع دوره مشفق جیبی نمونده، فرصت ثبتنام رو از دست نده :
https://khane-avand.com/course/moshfegh/
کانال اطلاع رسانی خانه آوند
سه تا پیمونه شیر ریختم و شیشه رو تکون دادم🍼.
زیرچشمی نگاهی کرد و گفت: «خوش به حالت! خودتو راحت کردی، بچهی شیرخشکی آویزون مادر نیست.»
خندیدم😊! اگه مریم ۶ ماه پیش بودم دلم پیج میخورد و قلبم توی دهنم میاومد. گفتم: «آره خب! راحتیهای خودشو داره، ولی خب تو هم لازم نیست نصفهشب توی خواب و بیداری پاشی شیر درست کنی🍼.»
دست بردار نبود «حالا تا کی شیر خودتو خورد؟»
شیر رو پشت دستم ریختم «اصلاً نخورد😔.»
بینیشو چین داد و صداشو نازک کرد و رو به دخترم دینا گفت: «جوجوی طفلکم، در عوض تپلی شدی💪!»
از صدای گروم گروم قلبم فهمیدم هنوز مثل شش ماه پیش میتونم سر این موضوع داغ کنم😣. آب دهانمو قورت دادم و گفتم: «احیانا نمیخوای بگی که بچهی شیرخشکی همهش پُفه😩؟»
پُقی زد زیر خنده و با چشمهای گرد نگاهم کرد «وا از کجا فهمیدی😉؟ ترسیدم ناراحت بشی.»
این دفعه من پِق زدم زیر خنده «واقعا ترسیدی؟»
دینا رو بغل گرفتم، سرش رو روی قلبم گذاشتم و به چشماش نگاه کردم😍 و برای خودم، فقط برای آرامش خودم بلند مرور کردم.
«من عاشق شیر🍼 دادن بودم و هستم ولی بستریِ طولانیِ بعد از زایمان، زردی و داروها💉💊 اجازه نداد بهت شیر بدم عزیز مامان.
من تلاش کردم، اما نشد😔، تا مدتها با هربار شیرخشک🍼 درست کردن حس میکردم دارم بهت زهر میدم اما از یه جایی به خودم اومدم... من نباید بذارم یه عمر این فکر من رو آزار بده که: برات کم گذاشتم. چون تو بیشتر از هرچیزی به آرامش من نیاز داری❤️.»
دینا هورت هورت شیرش🍼 رو میخورد و با چشماش عشق و اشتیاقم رو میمکید😍.
#هفته جهانی شیر مادر
خانه آوند
آدرس آوند در بله
https://ble.ir/khaneavand
آدرس آوند در ایتا
https://eitaa.com/khaneavand
چند دقیقهای از جام جُم نخوردم تا مطمئن بشم خوابش عمیق شده، حلزونوار تنم رو روی زمین سُر دادم تا دم در. تا از ذهنم گذشت «آخیییش بالاخره خوابید» صدای نالانش بلند شد😏.
_ تنم میخاره مامان، نرو😔
_ میخوای پیش من بخوابی؟
عروسک خرگوشی رو محکمتر بغل کرد🧸 و با بغض گفت:
_ اینجوری همهش یادم میافته بابا نیست.
این روزها حال و هوای خودم هم مثل یاسمنه،
دلم بهانه میگیره، کاش میشد منم مثل یاسی پا بکوبم، از همه چیز ایراد بگیرم و گوله گوله اشک بریزم.
آخه ما هرسال، در عمود ۱۳۹۳، به سال عقدمون، قرار زیارت عاشورا داشتیم تا زندگیمون رو بیمه کنیم، اما حالا من موندم و جوشهای ریز و درشت آبلهمرغون دخترک و بیقراری😢.
چقدر نقش مادر قوی و مسلط رو بازی کنم؟
نفسم رو بیرون دادم و گفتم:
_ یاسی من پیشت میشینم، دعا میخونم تو هم چشماتو ببنید.
سیل اشکهام که جاری شد، سدِ بغضم که شکست😭😭، انگار سبک شدم.
بابی انت و امی ...
خانه آوند
آدرس آوند در بله
https://ble.ir/khaneavand
آدرس آوند در ایتا
https://eitaa.com/khaneavand
#این_روایت_واقعیت_دارد
_بعد از چند سال، راهی مشهد شدیم. تا رسیدیم فلکهی آب و خورشید گنبد درخشید، گفتم: سلاله هرچی دوست داری از بابارضاجان بخواه!
ریز خندید و گفت: کبوتر میخوام🕊.
دست خودم نیست، هر جونوری میبینم تنم مور مور میشه؛ ولی مدتیه سلاله اعصاب منو نوک میزنه که کبوتر🕊 میخوام.
کاغذیش رو ساختیم، مجسمهش رو خریدم، با گِل درست کردیم... دو روز آروم بود اما وقتی میفهمید که سرکار رفته، بال بال میزد که کبوتر 🕊 بخریم.
دلم بهم ریخت؛ عجب حرفی زدم! چرا گفتم هرچی بخوای؟ مِنمن کردم و گفتم: چه خوب! تو حرم کلی پرنده 🕊هست، دونه میخریم، براشون بپاش.
دستم رو شده بود براش، گفت: یکی میخوام واسه خودم، میخوام بغلش کنم.
وارد حرم که شدیم، دلهره داشتم که باور بچهم به امام رضا کم بشه. تو فکرهای خودم بودم که یهو صدای پرزدن شنیدم. سلاله چند قدم از ما فاصله گرفت و زانو زد.
یه کبوتر 🕊به سیمبرق بالای صحن برخورد کرده بود و افتاد زمین و حالا توی بغل سلاله بود.
چشمم به گنبد افتاد🥹، از کمی باور خودم شرمنده شدم. من باید دلهرهی خودم رو داشته باشم نه سلاله_
آدرس آوند در بله
https://ble.ir/khaneavand
آدرس آوند در ایتا
https://eitaa.com/khaneavand
⁉️رفاقت با ترس؟؟؟
⁉️مگه با ترس هم باید رفیق شد؟
مگه داریم؟! مگه میشه؟!
بــــــله❗️
در پس ذهن🧠 همه ما 👩 یه عالمه ترسهای مختلف وجود داره که خیلی وقتها مانع حرکت ما میشه.
اما‼️‼️
رفیق مانع حرکت نمیشه؛ جریان زندگی در کنار رفیق، روون پیش میره.
ما در این نشست میخوایم ببینیم چطور باوجود همه ترسها، روونی زندگیمون رو حفظ کنیم⁉️
و درحالی که میترسیم، منفعل و بدون عملکرد نباشیم‼️
چطور عملکردی داشته باشیم که از اون راضی باشیم⁉️
📆زمان: شنبه ۲۴ شهریور
⏰ساعت: ۱۶ تا ۱۸
💻 آنلاین در پلتفرم زوم
👩🏫 تسهیلگر: خانم دکتر سوده خرمیان و خانم هیوا ربوبی
💰هزینه نشست: ۲۰۰ هزارتومان
💯 با تخفیف به مناسبت اعیاد ماه ربیع: ۱۵۰هزارتومان
🌐 لینک ثبتنام:
https://survey.porsline.ir/s/oqSCtNM
آدرس ما در بله
https://ble.ir/khaneavand
آدرس ما در ایتا
https://eitaa.com/khaneavand
کانال اطلاع رسانی خانه آوند
⁉️رفاقت با ترس؟؟؟ ⁉️مگه با ترس هم باید رفیق شد؟ مگه داریم؟! مگه میشه؟! بــــــله❗️ در پس ذهن🧠 همه
_مهر گواهینامهم هنوز خشک نشده؛ هم خوشحالم که بعد کلی استرس و تلاش، بالاخره میتونم پشت فرمون بشینم🚗، هم میترسم😬.
اگه تصادف کنم چی⁉️ اگه دخترم توی ماشین باشه چی⁉️
اگه طوریش بشه چکار کنم⁉️
آخه نمیشه هم که رانندگی نکنم...
چقدر پول کرایه ماشین بدم یا از همسرم بخوام ما رو برسونه⁉️
چقدر کلاسها و دورهمیها رو نرفتم چون دور بوده درصورتی که ماشینمون توی پارکینگ خاک میخورده😔...
چارهای ندارم باید بشینم پشت فرمون🚗 ولی اینقدر میترسم که پشت فرمون همهچی رو قاطی میکنم، شاید اگه یکم صبر کنم، ترسم کمتر بشه...
شما این نوع ترس رو تجربه کردین؟
در این شرایط چکارکردین؟ رانندگی رو کنار گذاشتید؟ از ترستون عبور کردین؟ یا منتظرشدین تا ترستون کمتر بشه و بعد رانندگی کنین؟
اگه به طور کامل رانندگی رو کنار گذاشتین، در طولانی مدت این ترس چه اثری روی زندگی شما گذاشته؟
اگه از ترستون عبور کردین، چطوری تونستین این کار رو بکنین_ ؟
اگر شما هم این نوع ترسها رو تجربه میکنین، ازتون دعوت می کنیم در نشست رفاقت با ترس همراه ما باشین
📆زمان: شنبه ۲۴ شهریور
⏰ساعت: ۱۶ تا ۱۸
💻 آنلاین در پلتفرم زوم
👩🏫 تسهیلگر: خانم دکتر سوده خرمیان و خانم هیوا ربوبی
💰هزینه نشست: ۲۰۰ هزارتومان
💯 با تخفیف به مناسبت اعیاد ماه ربیع: ۱۵۰هزارتومان
🌐 لینک ثبتنام:
https://survey.porsline.ir/s/oqSCtNM
آدرس ما در بله
https://ble.ir/khaneavand
آدرس ما در ایتا
https://eitaa.com/khaneavand
_دخترم امروز ۵ ماهه شد👩👧. یه ماه دیگه باید دوباره برگردم سر کار
این دو ماه همهش دارم دنبال مهدهایی میگردم که بتونم دخترم رو بذارم اونجا🤷♀.
ولی از طرفی میترسم مهد، اونم توی این سن به بچهم آسیب بزنه.
شاید بشه یکی دو روزش رو بذارم پیش مامان و بابا. ولی اونا هم سنی ازشون گذشته، ممکنه توی رودروایسی قبول کنن ولی اذیت بشن😔.
شاید اگه پرستار بگیرم براش بهتر باشه. ولی از کجا پرستار مطمئن پیدا کنم؟
نکنه یه وقت پرستارش خوب نباشه؟
نمیدونم اینکه مجبورم برم سرکار چه تاثیری روی رابطهی من و دخترم میذاره؟ نکنه ضربه بخوره و احساس ناامنی کنه؟
شما هم توی چنین موقعیتی بودین⁉️
آیا با وجود همهی این ترسها، تونستید تصمیم بگیرید⁉️
سالهای بعد از این تصمیم راضی بودین یا ناراضی⁉️
آیا نسخهای واحد برای مواجهه با این ترسهای مشترک وجود داره_ ⁉️
چقدر توی زندگیتون با این نوع ترسها همراه بودید و سر دوراهی موندین؟ مشتاقیم در کنار هم از شما در نشست رفاقت باترس بشنویم
📆زمان: شنبه ۲۴ شهریور
⏰ساعت: ۱۶ تا ۱۸
💻 آنلاین در پلتفرم زوم
👩🏫 تسهیلگر: خانم دکتر سوده خرمیان و خانم هیوا ربوبی
💰هزینه نشست: ۲۰۰ هزارتومان
💯 با تخفیف به مناسبت اعیاد ماه ربیع: ۱۵۰هزارتومان
🌐 لینک ثبتنام:
https://survey.porsline.ir/s/oqSCtNM
آدرس ما در بله
https://ble.ir/khaneavand
آدرس ما در ایتا
https://eitaa.com/khaneavand