🔴اختصاصی
به مناسبت سالروز شهادت آیتالله سید مصطفی خمینی
روایت کمتر دیده شده شهید آیتالله سیدمصطفی خمینی از قیام پانزده خرداد/1
متن حاضر بخشی از یادداشتهای آیتالله شهید حاج سیدمصطفی خمینی در خصوص قیام 15خرداد1342 است که برای اولینبار در فصلنامه تخصصی پانزده خرداد منتشر شد. این یادداشت برگرفته از نوشتههایی است که مرحوم سیدمصطفی خمینی درباره زندگی حضرات معصومین علیهمالسلام نوشته است و در ضمن آن گریزی به مسائل روز میزدند.
«...شاه خوب فهمید که بعد از خطابه #مدرسه_فیضیه که در روز عاشورای سال ۱۳۸۳ مطابق با ۱۵ خرداد ماه سال ۱۳۴۲ در مقابل دهها هزار نفر جمعیت قم و مسافرین صورت گرفت دیگر نمیتواند زندگی کند و چارگی جز #قیام_مسلحانه علیه ملت نیست و در نتیجه روز ۱۲محرم همان سال [۱۳۴۲ش] قبل از طلوع فجر به منزل شخص ایشان امام خمینی با قوای مسلح حمله کردند و حضرتش را به جانب #تهران و زندان بردند و از اینکه موافقت کنند که نماز صبح [به جا آورد] خودداری کردند.
دنبال این قضیه که من خودم شاهد بودم و در مقابل من ایشان را با فولكسی به درب مریضخانه قم بردند و از آنجا با یک ماشین آخرین سیستم به تهران منتقل نمودند. اهالی شهرستان قم که از خواب بیدار شدند قضیه را فهمیدند و از سوابق ایشان و کارهای آن مرد به مقدار کافی مطلع بودند به منزل ایشان آمدند و من با جمعی از آنان به صحن قم رفتیم و جمعیت تدریجا جمع شدند.
و اين جانب... به فراز منبر رفتم... و روز عجیب بود، روزی بسیار شگفتانگیز بود، هر مردی انگار بهترین عزیز خود را از دست داده بود، هر زنی گویی بهترین جوان ناکام خود را در شعله آتش میدید.
نمی توانم بگویم که چه روزی بود. تمام دكاكين بسته مردم گرسنه هوای گرم تابستان، چنان جمعیت در هم فشرده شدند که من فکر کردم الان ممکن است چند صد نفر تلف شوند. از این رو جمعیت را به خارج صحن سوق دادم که از جهتی از خطر نجات پیدا کنند و از جهتی بر ابهت قضیه افزوده شود و بلکه دست ظالم کوتاه گردد. غافل از آنکه قوای مسلح در نزدیکی قم در کمین جمعیت است.
جمعیت هم که نهایت عصبانیت را دارد و هر چیزی که از مظاهر دولت است او را از بین می بردند تا آنجا که به اتومبیلهای حامل سرباز مسلح حمله بردند و آنان هم که در این موضع دستور داشتند شلیک کنند چنان کردند که شایسته نبود. صدای تیر از طرفی در هوای قم طنین انداز بود. جمعیتهای مختلف از هر گوشه قم به طرف صحن آمده بودند و دستهای هم از #زنان_محترم_قمی که واقعا این نهضت را کمک نمودند و به آن آبرو دادند در میان مردم شاهد شیر بچههای کوچک شیرخوار بودم که روی دست به طرف #آستانه_قدس_معصومی میروند.
ساعتهای متوالی روحانیون قم و #مراجع_تقلید در پایین منبر من بودند و صدای تیر از هر طرف به گوش میرسید. در این اثنا بود که جنازهای بر دوش مردم به نام #سیدحسین_روزنامه فروش وارد صحن شده و به پای منبر آوردند. اعلام قم نمیدانستند که چه باید بکنند بگویند مردم متفرق شوند دیگر بعدا نمیتوانند زندگی کنند از این رو من به خاطرم آمد که مردم را به خاطر جهاتی که در دستم بود، متفرق کنم دعوت عمومی به عمل آوردم از مردم که برای ساعت پنج بعد از ظهر مراجعت کنند به آستانه قدس معصومی و مراجع هم آنجا جمع میشوند تا نصمیم قطعی گرفته شود.
این مطلب را نگارنده به مردم ابلاغ کرده و ضمن چند دقيقه صحبت اعلام داشتم که این موضوع یک مطلب همگانی است. و نظر به اینکه محتاج به تأمل است باید ملت مراجعت کنند. این بود که بعد از مراجعت ملت انتظاميان آستانه را محاصره کردند و نا ده روز قم به صورت یک شهر نيمه ورشکسته و از جنگ فارغ شده در آمده بود. خدای میداند که در روز ششم یا هفتم بود که از کنار شهر قم عبور کردم چشمم افتاد به آن کامیون ها که مورد حمله ملت غیور شهر قم بود. گوئی که اینها از جنگ با متفقين برگشته بودند...(فصلنامه تخصصی پانزده خرداد، ش55، بهار1397)
ادامه دارد👇
#سیدمصطفی_خمینی
#مجتهد_شهید
#شهدا
#علما
بازگشت به فهرست مشاهیر
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
💠 @Khaneh_Emam
روایت کمتر دیده شده شهید آیتالله سیدمصطفی خمینی از قیام پانزده خرداد/2
هم آغاز با این سرو صدا که در قم از اول آفتاب بيدا شده در تهران قریب دو یا سه ساعت بعد از آن بود که صدایی چند صد برابر این صدا به گوش میرسید و همگی با یک جنبش همه جانبه میگفتند: یا مرگ یا خمینی؛ مسلسلهای بیگانگان که از پول این ملت تهیه شده بود به روی این ملت بستند و گفته شد که قریب ۱۵ هزار نفر را در مدت بسیار کوتاهی از بین بردند و مطابق نقل صحیح در میدان سپه توپ میانداختند و خدای می داند که قوای دشمن ملت تا چه حد بی شرمی کرد.
ابتدا دستور شلیک نداشتند و بعد از آنکه دیدند کار ملت بالا گرفته است و در نزدیکی بیسیم رسیدند که دستور زدن به هدف توسط #رئیس_پلیس و قت به نام #سرهنگ_وثيق ابلاغ شد. ولی این دستور همراه با آن بود که به قسمت پایین تنه بزنند. ولی باز خطر نزدیکتر شد از این جهت توسط بیسیم شخص شاه خائن لعنه الله تعالی به شماره ۲۷/۲۵ که رمز مخصوص آن وقت بود، فرمان صادر کردند و مردم بیگناه شهر تهران را به آتش کشیدند. این خبر تا عصر روز پانزدهم خرداد، یعنی دوازدهم محرم به گوش میرسید. فردای آن روز هم صدایی از گوشه و کنار به پا خواست ولی دیری نپایید که باز در هم شکسته شد.
تهران تحقیقا تعطیل بود. اطراف تهران تعطیل بود. از ورامین جماعتی با اسلحه سرد حمله به تهران کردند. در اواسط راه مصادف شدند با قوای مسلح، همگی را کشتند و یکی از دوستان موثق به من که از مشهد در آن ساعت رسیده بود، میگفت گویا تپهای از کشته مردم ساختهاند و از کنار آن مسیر خون جاری به چشم میخورد همراه با این سر و صدا که در #تهران و #قم و #ورامین بود در سایر شهرستانها خصوصا #شیراز که آقای #محلاتی را از آنجا روز شانزدهم گرفتند و در مشهد آقای #قمی را بازداشت کرده بودند نقل شده ولی کشتاری در آنجا به طور مسلم معلوم نگشت.
رادیوهای داخلی و خارجی قصه گرفتاری آقای خمینی را اعلام کردند در نتیجه مراکز شیعهنشین خصوصأ عراق و نجف و کربلا از این قضایا مطلع و جنب و جوشی راه افتاد و فعالیتهایی با دقت و عمل در کار بود که البته پرواضح است که در این مواقف اینگونه کوششها به جایی نمیرسد ایشان را ابتدا به دانشكده افسری و عصر آن روز به قصر و بعد از ۱۹ روز به عشرت آباد نقل دادند.
مراجع قم به تهران آمدند و بعضی از آنان هم در قم بودند و همگی به فعالیت ادامه میدادند که باید آقای خمینی مراجعت کنند آقای خمینی را در حبس و بعد از حبس در محاصره تا دو ماه نگه داشتند و بعد از گذشتن دولت علم و آمدن دولت منصور ایشان را به خاطر این که ملت آسوده نمود و کاری در این فرض نمی توانستند بکنند و فشار جوانان آزادمنش خارج و مسلمانانی که در کشورهای دور و نزدیک زندگی می کردند موجب شد که دوباره ایشان را به قم در تاریکی شب برگردانند.(فصلنامه تخصصی پانزده خرداد، ش55، بهار1397)
#سیدمصطفی_خمینی
#مجتهد_شهید
#شهدا
#علما
بازگشت به فهرست مشاهیر
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
💠 @Khaneh_Emam