eitaa logo
خانه شاد آسمانی
2.2هزار دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
3.6هزار ویدیو
32 فایل
💓حال خوب💓هدیه کانال ماست برای شما🫵 جدیدترین خبرها و تحلیل ها 📝 📍سوالات شرعی، اعتقادی 📍مشاوره تربیتی ، خانواده 📍از زندگی لذت ببریم اختلافات چرا؟ 💠 حجه الاسلام دکتر سیدرضا فقیهی پاسخ می دهد💠💯 📮 💢تبلیغات پذیرفته می‌شود💢
مشاهده در ایتا
دانلود
8.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌷 شهید محمد حسن نظر نژاد، بعد از اون همه زخم و جراحت از جنگ هشت ساله و حضور مستمر در جبهه، در سال ۷۵ با عنوان فرمانده لشکر ۵ نصر، در ماموریتی که برای بازدید به ارتفاعات کفارستان عزیمت کرده بود، بر اثر فشار هوا با تنگی نفس مواجه میشن و بعد از سالها مجاهدت، به یاران شهیدش پیوند میخوره، روحش شاد، فاتحه ای نثارش کنیم ‌ مْ 🌹 ────❀─❀──❀─❀── ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/2878079525Cb0d77a2f78 روبیکا👇 https://rubika.ir/khaneh_shad_asemany تبیین فقیهی👇 https://eitaa.com/tabyyn ────❀─❀──❀─❀──
🍂 🔻  بابا نظر _ ۱۳۴ شهید محمدحسن نظر نژاد تدوین: مصطفی رحیمی                                 •┈••✾❀○❀✾••┈• 🔘 در سوم تیر ۱۳۶۸ به ایران بازگشتم. ساعت یک بامداد وارد فرودگاه مهرآباد تهران شدیم. شهر تهران را سیاه پوش دیدم. به هرکس که نگاه می‌کردم چهره غم زده ای داشت. دلم به شدت گرفته بود و لذت در وطن بودن را احساس نمی کردم. از این به بعد پر است از خاطرات تلخی که بعد از برگشتن از جنگ در خراسان داشتیم. هیچ وقت به ذهن ما خطور نکرده بود که اوضاع و احوال چنین خواهد شد. وقتی برگشتیم، دویست تا سیصد هزار نفر رزمنده از جان گذشته یکباره در این جامعه به امان [خلق] خدا رها شدند. 🔘 مسؤولین سپاه تهران از خود من بیش از ده مورد مدرک خواسته‌اند. در حالی که من ۲۳ آبان ۱۳۵۹ به جبهه رفته‌ام و سوم فروردین ۱۳۷۰ برگشته‌ام. اگر حضور در کردستان و گنبد هم حساب شود، قریب به ۱۴۰ ماه می‌شود. 🔘 به دلیل مجروحیت، یک سال برای من استراحت زده بودند؛ اما آقای قاآنی و حاج باقر قالیباف هیچ وقت نگذاشتند در خانه استراحت کنم. خودم هم اعتقادم این بود که در جبهه زودتر خوب می‌شوم. فوراً به جبهه برمی‌گشتم و در محل خدمتم حاضر می‌شدم. من، تاریخ زنده بچه‌های سپاه و بسیج خراسان در جبهه و جنگ هستم. با این حال، بعضی وقت‌ها دلم می‌خواهد از غصه بترکد. می‌خواهم منفجر شوم. وقتی می‌خواستند مدال‌های افتخار بدهند، فهمیدم اصلاً از من و شهید شریفی و شهید علیمردانی صحبتی به میان نیاورده‌اند. هر چند که مدال افتخار یک نشانه بیشتر نباشد. 🔘 خجالت می‌کشم بگویم، اما بدانید که از سال ۱۳۶۲ با زنم هیچ فرقی ندارم؛ چشمم کور شده، گوشم کر شده، ستون فقراتم شکسته و قفسه سینه‌ام از دو قسمت متلاشی است. مقداری از ماهیچه دست‌های چپ و راستم از بین رفته است و بیش از ۱۶۰ تیر و ترکش خورده‌ام که هنوز تعدادی از آنها را به یادگار دارم. ترکش روی پرده مغزم هشدار همیشه من است. خاطرات و گفته‌هایم به پایان رسید. باشد که آیندگان خود قضاوت کنند. به نام خداوند بخشنده مهربان، ای رسول ما، بگو من پناه. نشر همراه با لینک کانال خاطرات رزمندگان دفاع مقدس @defae_moghadas  👈عضو شوید ────❀─❀──❀─❀── ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/2878079525Cb0d77a2f78 روبیکا👇 https://rubika.ir/khaneh_shad_asemany تبیین فقیهی👇 https://eitaa.com/tabyyn ────❀─❀──❀─❀──