#تمنای_وصال
#مهدویت
#جمکران
#حسن_محمودی
📚درباره کتاب:
اگر این سوال در ذهنت است که چگونه میتوانی به امامت نزدیکتر شوی این کتاب را بخوان.(خواسته های امام زمان علیه السلام درتشرفات)
✏برشی از کتاب:
تا حرف من تمام شد صدای همگی آنها بلند شد که « بکشیدش چه حرف هایی می زند »؟ دیدم دیگر چاره ای ندارم فقط گفتم پس حالا که می خواهید مرا بکشید اجازه بدهید وضویی بگیریم و نمازی بخوانم اول قبول نکردند اما با اصرار این پیشنهاد را قبول کردند و برای اینکه احتمال میدادند من وضو گرفتن را بهانه کرده ام برای اینکه در حیاط فریاد کنم و به همسایه ها خبر دهم مرا در حلقه ای از افراد خنجر به دست به حیاط آوردند . من بعد از وضو نماز را شروع کردم و قصد کردم که در سجده ی آخر هفت مرتبه بگویم المستغاث بک یا صاحب الزمان عجل الله با حضور قلب مشغول شدم . در بین نماز بود که در خانه را زدند . آنها مردد بودند که در را باز کنند یا نه . ناگهان در باز شد و سواری وارد شد و پهلوی من آمد و منتظر ماند تا نمازم را تمام کنم ...
@khaneketabkosar
#تمنای_وصال
بــــ☘ـرگے از کتــاب:
✍و اما …
👀 به اطراف نگاه کن بهتر از نگاه های بی تفاوت هر روزت، غرق در نعمت هستی تا کلیه درد نگیری یا سنگی در آن پیدا نشود قدر آن نعمت را نخواهی دانست
🤔اصلا تا به حال به نعمت ابرو که سایه بان چشم است
❗️ می دانی بدون مو چقدر زشت می شوی خوش تیپ!
🧐می دانستی این پاها را اگر خدا نخواهد حرکتی نخواهد داشت وچشم وگوش به لطف اوست که می بیننند و می شنوند ….
💡 می دانم آن قدر که باید، نه به نعمت فکر کرده ای و نه به صاحبش اما بی انصافی نکن
🤔لحظه ای درنگ کن به نعمت هایی که غرق در آنی و غافل از آنها فکر کن بعد ⁉️ببین برای تشکر از صاحب نعمت که بدون منت آنها را به تو ارزانی داشته چه باید کنی؟ چه می توانی بکنی؟ تو که عاجزی حتی از شناخت کوچکترین نعمتش.
❓راستی می دانستی اگر یک کروموزم کم داشتی الان حرف های مرا نمی فهمیدی …
🙏پس بیا سر بر سجده بگذار و بگو خدایا در مقابل نعمت هایت ازمن چه می خواهی؟
💗 تا خدای مهربان جواب دهد بنده من ، یک کلام عاشقانه و یک گفتگوی روزانه که مرا به یاد بیاوری کافی است. نمازت را بخوان تا پیش ملائک به تو مباهات کنم به تو بنده ی جوانم .(صفحه ۳۰)
🌹𖣔اللهم عجل لولیک الفرج𖣔🌹
@khaneketabkosar
#تمنای_وصال
#مهدویت
#جمکران
#حسن_محمودی
📚درباره کتاب:
اگر این سوال در ذهنت است که چگونه میتوانی به امامت نزدیکتر شوی این کتاب را بخوان.(خواسته های امام زمان علیه السلام درتشرفات)
✏برشی از کتاب:
تا حرف من تمام شد صدای همگی آنها بلند شد که « بکشیدش چه حرف هایی می زند »؟ دیدم دیگر چاره ای ندارم فقط گفتم پس حالا که می خواهید مرا بکشید اجازه بدهید وضویی بگیریم و نمازی بخوانم اول قبول نکردند اما با اصرار این پیشنهاد را قبول کردند و برای اینکه احتمال میدادند من وضو گرفتن را بهانه کرده ام برای اینکه در حیاط فریاد کنم و به همسایه ها خبر دهم مرا در حلقه ای از افراد خنجر به دست به حیاط آوردند . من بعد از وضو نماز را شروع کردم و قصد کردم که در سجده ی آخر هفت مرتبه بگویم المستغاث بک یا صاحب الزمان عجل الله با حضور قلب مشغول شدم . در بین نماز بود که در خانه را زدند . آنها مردد بودند که در را باز کنند یا نه . ناگهان در باز شد و سواری وارد شد و پهلوی من آمد و منتظر ماند تا نمازم را تمام کنم ...