eitaa logo
خانه کتاب کوثر
86 دنبال‌کننده
985 عکس
324 ویدیو
65 فایل
پیشنهادات و انتقادات خود را با مادرمیان بگذارید. ادمین @yaaghelatolarabs
مشاهده در ایتا
دانلود
ادامه نقد کتاب دوریان گری👇👇👇👇👇💥💥💥 و “دوریان” جوانی که با وسوسه “هنری” تمام دارایی اش که نجابتش بوده را به مرور از دست می دهد. این کتاب به صراحت نقد فلسفه غرب است به زبان داستان. آنچه در تمدن اروپایی پا گرفت، رشد کرد و در ظاهر برای انسان هایش را آورد اما هیچ کس نخواست تا کثافت‌ها و رذالت‌ها و بی‌شرفی‌های دور از این لذت را هم ببیند و به دیگران با صداقت نشان دهد. در جای جای داستان نویسنده با صراحت افکار فرهنگشان (فرهنگ انگلیسی) را به صحنه می آورد و نتیجه آن را به خواننده نشان می دهد. “بازیل” تصویر دوریان را می کشد؛ تصویری بسیار زیبا و “دوریان” آرزو می کند به جای آنکه خودش پیر شود و گذر زمان بر چهره زیبایش اثر منفی بگذارد، تصویر نقاشی شده‌اش پیر شود و دعایش اجابت می شود. اما نه به این صورت که تنها تصویرش با گذشت زمان پیر شود؛ بلکه هر عمل هوس‌آلود و گناهی که دوریان انجام می دهد بر ظاهرش در نقاشی هم اثر می گذارد. دوریان زیباست و نقاشی اش هر روز زشت‌تر می شود. در حقیقت نویسنده دارد نشان می دهد که گناهان بر سیرت و صورت انسان اثر می گذارد و زشت و زیبایی واقعی را می سازد و علنی می کند. دوریان وحشت زده نقاشی‌اش را پنهان می کند و آخر سر نقاش را هم می کشد و جسدش را پودر می کند، غافل از آنکه خودش و عملش هنوز زنده هستند و هر انسانی اسیر عملش است. انسان غرب‌زده، خدا را حذف کرد تا راحت باشد، لذت را کسی برایش مخدوش نکرد اما حواسش نبود که اسیر خودش است نه دستورات خدا. آنچه که لذت ها را برایش بی‌اثر و کم می کند کارهای خودش است نه محبت‌های خدا. و این طور شد که از داشته‌‌هایش دست کشید و با لب و لوچه‌ای آویزان به سراغ نداشته‌های حرام رفت و قطعا سرانجام همه ی آنها همین است که در رمان به تصویر کشیده شده است. دوریان گری برای فرار از تصویر خودش آن را پاره می‌کند ولی در حقیقت خودش را که سالهاست باطنا مرده، ظاهرا هم می‌کشد. این نتیجه امروزش نبود، دستاورد روزهای گناهش بود.  بهر حال این کتاب را نه یک بار که بارها بخوانید و در آنچه غرب خودش هم نقدش می‌کند تفکر کنید. @khaneketabkosar
ادامه نقد کتاب دوریان گری👇👇👇👇👇💥💥💥 و “دوریان” جوانی که با وسوسه “هنری” تمام دارایی اش که نجابتش بوده را به مرور از دست می دهد. این کتاب به صراحت نقد فلسفه غرب است به زبان داستان. آنچه در تمدن اروپایی پا گرفت، رشد کرد و در ظاهر برای انسان هایش را آورد اما هیچ کس نخواست تا کثافت‌ها و رذالت‌ها و بی‌شرفی‌های دور از این لذت را هم ببیند و به دیگران با صداقت نشان دهد. در جای جای داستان نویسنده با صراحت افکار فرهنگشان (فرهنگ انگلیسی) را به صحنه می آورد و نتیجه آن را به خواننده نشان می دهد. “بازیل” تصویر دوریان را می کشد؛ تصویری بسیار زیبا و “دوریان” آرزو می کند به جای آنکه خودش پیر شود و گذر زمان بر چهره زیبایش اثر منفی بگذارد، تصویر نقاشی شده‌اش پیر شود و دعایش اجابت می شود. اما نه به این صورت که تنها تصویرش با گذشت زمان پیر شود؛ بلکه هر عمل هوس‌آلود و گناهی که دوریان انجام می دهد بر ظاهرش در نقاشی هم اثر می گذارد. دوریان زیباست و نقاشی اش هر روز زشت‌تر می شود. در حقیقت نویسنده دارد نشان می دهد که گناهان بر سیرت و صورت انسان اثر می گذارد و زشت و زیبایی واقعی را می سازد و علنی می کند. دوریان وحشت زده نقاشی‌اش را پنهان می کند و آخر سر نقاش را هم می کشد و جسدش را پودر می کند، غافل از آنکه خودش و عملش هنوز زنده هستند و هر انسانی اسیر عملش است. انسان غرب‌زده، خدا را حذف کرد تا راحت باشد، لذت را کسی برایش مخدوش نکرد اما حواسش نبود که اسیر خودش است نه دستورات خدا. آنچه که لذت ها را برایش بی‌اثر و کم می کند کارهای خودش است نه محبت‌های خدا. و این طور شد که از داشته‌‌هایش دست کشید و با لب و لوچه‌ای آویزان به سراغ نداشته‌های حرام رفت و قطعا سرانجام همه ی آنها همین است که در رمان به تصویر کشیده شده است. دوریان گری برای فرار از تصویر خودش آن را پاره می‌کند ولی در حقیقت خودش را که سالهاست باطنا مرده، ظاهرا هم می‌کشد. این نتیجه امروزش نبود، دستاورد روزهای گناهش بود.  بهر حال این کتاب را نه یک بار که بارها بخوانید و در آنچه غرب خودش هم نقدش می‌کند تفکر کنید.