#اگر_بابا_بمیرد 📚
نوشته ی🖊: #محمدرضا_سرشار
نشر #سوره_مهر
#نوجوان_رمان
#نوجوان
اگه یه مشکل سخت برات پیش بیاد چیکارمی کنی ؟چجوری حلش می کنی؟
میخوای بدونی اسماعیل چیکارکرد؟ با اینکه فکر میکرد کاری ازش برنمیاد اما.... بخون تا کیف کنی.
📜خلاصه کتاب:
داستان پسر نوجوانی که در روستایی زندگی می کند کی خیلی برف باریده و راه های ارتباطی بسته شده و پدرش هم به شدت مریض است او فقط برای خوب شده پدرش دعا می کند تا اینکه می فهمد دعای خالی نتیجه ندارد و باید برای حل مشکل تلاش هم کرد.
✂️برشی از کتاب📖 :
سوز سردی می وزید.قرچ قرچ فشرده شدن برف ها زیر پایمان و هن و هن نفس نفس های مشهدی قاسم, تنها صدایی بود که به گوش می رسید. ناگهان زوزه بلندی سکوت شب راشکست و به دنبالش چند زوزه دیگر....
سر جایمان میخکوب شدیم.وحشت سرتاپایمان را گرفت. مغزمان فلج شد. چندلحظه مثل مجسمه های سنگی ایستادیم وگوش دادیم. مشهدی قاسم با لحنی که آهنگ گریه داشت گفت: تمام شد! ازچیزی که می ترسیدم به سرمان آمد,گله گرگ ها!
@khaneketabkosar
📚 #رمان
📙 #خاطرات_سفیر
✍نویسنده: #نیلوفر_شادمهری
📖انتشارات: #سوره_مهر
🌀معرفی:
شنیدید خانم ها هم باید در فعالیت ها شرکت کنند و در اجتماع نقش موثر داشته باشند…؛ این کتاب را خانم ها👱♀ با لذت بخوانند و ببینند یک دختر جوان چطور می تواند در جامعه پر شور و پر شعور باشد….
داخل و خارج هم ندارد….
همراه دختر داستان شوید در دانشگاه فرانسه…🏢
📝خلاصه:
دختری ایرانی👧 و باهوش که برای دکترا، بورس فرانسه می شود و در خوابگاه، جریاناتِ زیادی برایش اتفاق می افتد. در دانشگاه و خوابگاه، افراد به عنوان یک ایرانی مسلمان، انتظارات زیادی دارند و او را خود ایران و اسلام می دانند که باید به سوالاتشان و تمام اعمال و رفتار مسلمانان و ایرانیان پاسخ دهد! که البته او به خوبی این سوالات را پاسخ می دهد و روشنگری می کند 😊و تعصب بی جا هم نشان نمی دهد و افرادی را با خود همراه می کند و عده ای را به اسلام علاقمند می کند.
جمله حضرت آقا:❤️
کتاب خاطرات سفیر را توصیه کنید که خانم هایتان بخوانند. این کتاب توسط سرکار خانم نیلوفر شادمهری نوشته شده و شامل خاطرات دوران تحصیل ایشان به عنوان دانشجوی ممتاز ایرانی در فرانسه است.
🍀برگی از کتاب:
“هروه” دستش رو آورد جلو که دست بدهد. دکلمه ام رو شروع کردم: 😥ببخشید… خیلی عذر می خوام! من مسلمونم، و با آقایون نمی تونم دست بدم🤝. اصلا قصدم بی احترامی نیست. این یه دستور دینیه؛ من نمی تونم تغییرش بدم؛ باز هم ازتون عذر می خوام. هروه دستش رو یهو کشید عقب و گفت: اوه… که این طور، متوجه شدم.
@khaneketabkosar
هدایت شده از خانه کتاب کوثر
📚 #رمان
📙 #خاطرات_سفیر
✍نویسنده: #نیلوفر_شادمهری
📖انتشارات: #سوره_مهر
🌀معرفی:
شنیدید خانم ها هم باید در فعالیت ها شرکت کنند و در اجتماع نقش موثر داشته باشند…؛ این کتاب را خانم ها👱♀ با لذت بخوانند و ببینند یک دختر جوان چطور می تواند در جامعه پر شور و پر شعور باشد….
داخل و خارج هم ندارد….
همراه دختر داستان شوید در دانشگاه فرانسه…🏢
📝خلاصه:
دختری ایرانی👧 و باهوش که برای دکترا، بورس فرانسه می شود و در خوابگاه، جریاناتِ زیادی برایش اتفاق می افتد. در دانشگاه و خوابگاه، افراد به عنوان یک ایرانی مسلمان، انتظارات زیادی دارند و او را خود ایران و اسلام می دانند که باید به سوالاتشان و تمام اعمال و رفتار مسلمانان و ایرانیان پاسخ دهد! که البته او به خوبی این سوالات را پاسخ می دهد و روشنگری می کند 😊و تعصب بی جا هم نشان نمی دهد و افرادی را با خود همراه می کند و عده ای را به اسلام علاقمند می کند.
جمله حضرت آقا:❤️
کتاب خاطرات سفیر را توصیه کنید که خانم هایتان بخوانند. این کتاب توسط سرکار خانم نیلوفر شادمهری نوشته شده و شامل خاطرات دوران تحصیل ایشان به عنوان دانشجوی ممتاز ایرانی در فرانسه است.
🍀برگی از کتاب:
“هروه” دستش رو آورد جلو که دست بدهد. دکلمه ام رو شروع کردم: 😥ببخشید… خیلی عذر می خوام! من مسلمونم، و با آقایون نمی تونم دست بدم🤝. اصلا قصدم بی احترامی نیست. این یه دستور دینیه؛ من نمی تونم تغییرش بدم؛ باز هم ازتون عذر می خوام. هروه دستش رو یهو کشید عقب و گفت: اوه… که این طور، متوجه شدم.
@khaneketabkosar
📘کتاب: #نرگس
✍️نویسنده: #رحیم_مخدومی
📖انتشارات: #سوره_مهر
🤩 #نوجوان
🔖 #انقلاب
📌معرفی:
قصه ی پسر بچه ای👦🏻 که هم می خواهد قلدری کند 💪و هم نمی تواند محبتش❤️ به خانواده را کنار بگذارد،
هم می خواهد شجاع باشد و هم ترس هایش😖 او را عقب می راند↪️.
هم تنبل است و هم برای نرگس، خواهر نازنینش دنبال راه حلی است تا بتواند دکتری اش را بگیرد. داستان عشق و انقلاب
☘️ برگی از کتاب:
اشکهایم را پاک میکنم و دست میکشم به صورتش. یک طرف صورتش چنان تاول زده که انگار سرخش کردهاند. دوست دارم در این آخرین لحظات، خوب تماشایش کنم؛ اما اشک امانم نمیدهد. دوست دارم مرا بااو تنها بگذارند تا حرفهایم را، که در این چند ماه در دلم جمع کردهام، برایش بگویم؛
اما تابوت را زودی بلند میکنند سر دست و شعار میدهند: «به حق شرف لا اله الا الله…»
╔ ✾" ✾ "✾ ════╗
@khaneketabkosar
╚════ ✾" ✾"
📚کتاب #معلم_فراری (قصه فرماندهان۲)
✍نویسنده: #رحیم_مخدومی
🌀انتشارات: #سوره_مهر
🔖 #دفاع_مقدس
📌معرفی:
دانش آموز اگر از مدرسه فرار کند🏃♂ همه می گویند چه بچه شری.
حالا این کتاب داستان معلم فراری است، چه معلم عجیبی!😳
☘برگی از کتاب:
ابراهیم فقط حرف خودش رامی زد”من باعث شدم سربازها کتک بخورند. حالا هم خودم باید جبرانش کنم. باید شر سرلشکر را از سربچه ها کم کنم)”
😡گروهبان باعصبانیت می گوید:(اوسرلشکر است….توسربازی می فهمی چه می گویی؟))
ابراهیم به شوخی می گوید: ((او سرلشکر است …من هم آشپزم👨🍳. آشی براش بپزم که یک وجب روغن باشد.))
حالا برو قفل آشپزخانه را بازکن🔓 فقط مواظب باش سرنخوری، کف آشپزخانه طوری شده اگر زنجیرچرخ هم به کفشهایت ببندی بازهم سرمی خوری!😃
یونس با احتیاط🚶♂ به طرف در رفته قفل آن را بازمی کند. ابراهیم درحالی که وضومی گیرد می گوید: حالاکف شور را بردار و خودت را مشغول شستن کف آشپزخانه نشان بده. ابراهیم سجاده اش را روی تخت پهن کرده به نماز می ایستد.
🚔ازبیرون صدای ماشین می آید اول ماشین سرلشکر بعد یک جیپ نظامی چماق به دست چلوی ساختمان آشپزخانه می ایستد.
سرلشکر چماق یکی از نظامی ها را گرفته به طرف آشپزخانه راه می افتد. با دیدن آن دو غرولندکنان به طرفشان حمله ور می شود. پدر سوخته های عوضی شماهنوزآدم……هنوزحرف سرلشکرتمام نشده که سرخورده پاهایش در هوامعلق می شود و با کمرو دست به زمین کوبیده می شود. چ
با صدای آه وناله, نظامی ها به آشپزخانه دویده, یکی پس ازدیگری روی سرلشکرمی افتند…..ص۳۱😆
@khaneketabkosar
📘کتاب: #نرگس
✍️نویسنده: #رحیم_مخدومی
📖انتشارات: #سوره_مهر
🤩 #نوجوان
🔖 #انقلاب
📌معرفی:
قصه ی پسر بچه ای👦🏻 که هم می خواهد قلدری کند 💪و هم نمی تواند محبتش❤️ به خانواده را کنار بگذارد،
هم می خواهد شجاع باشد و هم ترس هایش😖 او را عقب می راند↪️.
هم تنبل است و هم برای نرگس، خواهر نازنینش دنبال راه حلی است تا بتواند دکتری اش را بگیرد. داستان عشق و انقلاب
☘️ برگی از کتاب:
اشکهایم را پاک میکنم و دست میکشم به صورتش. یک طرف صورتش چنان تاول زده که انگار سرخش کردهاند. دوست دارم در این آخرین لحظات، خوب تماشایش کنم؛ اما اشک امانم نمیدهد. دوست دارم مرا بااو تنها بگذارند تا حرفهایم را، که در این چند ماه در دلم جمع کردهام، برایش بگویم؛
اما تابوت را زودی بلند میکنند سر دست و شعار میدهند: «به حق شرف لا اله الا الله…»
╔ ✾" ✾ "✾ ════╗
@khaneketabkosar
╚════ ✾" ✾"
#گرگ_سالی
#امیر_حسین_فردی
#جوان_رمان_داستان_بلند
#سوره_مهر
📚معرفی کتاب:
#اسماعیل جوان خوش صورت و #زیبایی که فراری ست به روستای در اطراف تبریز می رسد که در آنجا می خواهند دختر زیبای روستا را به رییس پاسگاه بدهند، و اسماعیل این را تاب نمی آورد.
تعقیب و گریز و لحظات وحشتناکی که برای او پیش می آید، جذابیت و کشش رمان را بالا می برد
@khaneketabkosar
📚 #شنام
🌀 #سوره_مهر
👨 #جوان
🔖 #دفاع_مقدس
بــــ☘ـرگے از کتــاب:
🌓روز و شب در کوه و بیابان، آواره و سرگردان بودیم.
🍃گاهی به روستایی متروکه می رسیدیم و اطراق می کردیم.
بعضی وقت ها هم از صبح تا غروب ما را در درّه ها و گردنه ها و کوه ها می چرخاندند و دوباره به محل سابق باز می گرداندند.
💥نیش غضب آن ها همیشه بر پیکر برادرم پرکار بود.
یک روز رئیس نیروهای کومله با کبکبه و دبدبه مقابل برادرم قرار گرفت و با تمسخر😆 گفت:
🗝_راست میگن پاسدارای خمینی کلید بهشت دارن؟ کلید بهشت تو کجاس؟ نشونم میدی؟
داداش با اقتدار به چشم های او خیره شد و با صلابت گفت:
🔑_بیچاره، کلید بهشت من همون گلوله ایه که از لوله ی تفنگ تو بیرون می آد و قلبم رو می شکافه.
رئیس خشکش زد. هیچ واکنشی نمی توانست نشان دهد.ص ۶۳
╔ ✾" ✾ "✾ ════╗
@khaneketabkosar
╚════ ✾" ✾" ✾
داستان طنز
آبنبات هل دار
درباره کتاب:
بی تعارف عرض می کنم، اگر می خواهید طی خواندن یک داستان شیرین و پرکشش، کلی #بخندید و حالتون خوب شه، «آبنبات هلدار» رو از دست ندید.
قصه شیطنت های یک نوجوان بجنوردی طناز، که شما رو به سال های دهه ۶۰ می بره و صمیمیت و زندگی های ساده و شیرین اون سال ها رو برای شما تصویر می کنه.
چیزی که در زندگی های آپارتمانی و تلگرام زده این روزها، همه ما، و مخصوصا بچه هامون، به اون خیلی احتیاج داریم.
خلاصه اینکه این کتاب، یک پیشنهاد ویژه برای #کتاب_نخوان_ها است برای کتابخوان شدن. چه نوجوان و جوان، چه بزرگسال.
#طنز
#رمان
#سوره_مهر
#مهرداد_صدقی
خانه کتاب کوثر
#شطرنج_با_ماشین_قیامت یک رمان کاملا متفاوت درباره #دفاع_مقدس است. داستان از این قرار است که این رزم
عراقیها به سیستم رادار پیشرفته غربی مجهز شدهاند و او به دنبال آن میگردد. این سیستم رادار همان #ماشین_قیامت است که نویسنده برای یافتن آن با استناد به سه قسمت از کتب مقدس #قرآن، #انجیل و #تورات، فلسفه آفرینش انسان و زندگیاش در آخرت را از دیدگاه یک #بسیجی نوجوان، روسپی زمان #شاه و مهندس بازنشسته پالایشگاه #آبادان، بازخوانی می کند.
#پال_اسپراکمن نایب رئیس مرکز مطالعات دانشگاهی خاورمیانه در دانشگاه راتجرز امریکا این رمان را به #انگلیسی ترجمه کرده است. هم اکنون این رمان در رشته زبان و ادبیات فارسی برخی از دانشگاه های #آمریکا تدریس میشود. گفتنی است این کتاب به زبانهای #عربی و #فرانسه نیز ترجمه شده است.
📚
کتاب حاضر توسط #حبیب_احمدزاده به رشته تحریر درآمده و انتشارات #سوره_مهر آن را به چاپ رسانده است.
.
💠نامههای فهیمه💠
.
🔸نقش زنان در هشت سال دفاع مقدس بسیار عمیق بوده و همچنین در پیروزی #انقلاب_اسلامی_ایران اما چندان از این راز سخن گفته نشدهاست.
🔸کتاب #نامه_های_فهیمه گوشهای از رشادتهای زنان ایران در #دفاع_مقدس را روایت میکند.
🔸کتاب حاضر مجموعهای از نامهها و یادداشتهای مرحوم #فهیمه_بابائیان_پور است که برای همسرش #غلامرضا_صادق_زاده نوشته و همسرش نیز پاسخهایی به او داده است.
🔸این نامهها که به همت #علیرضا_کمری گردآوری شدهاست، حاوی نکات اخلاقی و عرفانی عمیقی است که خواننده را تا پایان داستان پیش میبرد.
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
ناشر: #سوره_مهر
تعداد صفحات: ۱۹۰ صفحه
نوع جلد: شومیز
قطع: رقعی
مخاطب: عمومی
پیشنهاد مرتبط: #فرنگیس
......
🔸#رحیم_مخدومی در کتاب نرگس ماجرای اسماعیلی را شرح میدهد که خواهرش نرگس به دلیل محجبه بودن از #مدرسه اخراج شدهاست. او برای ادامه تحصیل خواهرش به هر دری میزند، اما این تنها دغدغه او نیست. دایی اسماعیل و پدرش دائما در تعقیب و گریز با نیروهای #ساواک هستند، تا اینکه پدرش به زندان می افتد و ...
🔸تلاشهای انقلابی اسماعیل و نرگس را در رمان نوجوانانه نرگس بخوانید.
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
ناشر: #سوره_مهر
تعداد صفحات: ۲۷۱ صفحه
نوع جلد: شومیز
قطع: رقعی
مخاطب: عمومی
پیشنهاد مرتبط: #جشن_از_ما_بهترون
.................