📚،معرفی کتاب «خاطرات سفیر»📚
شنیدید خانم ها هم باید در فعالیت ها شرکت کنند و در اجتماع نقش موثر داشته باشند...؛ این کتاب را خانم ها با لذت بخوانند و ببینند یک دختر جوان چطور می تواند در جامعه پر شور و پر شعور در جامعه باشد....داخل و خارج هم ندارد
همراه دختر داستان شوید در دانشگاه فرانسه...
💯کتابی که رهبر معظم انقلاب توصیه کردند خانمها بخوانند.💯
♻️جذاب و مناسب برای دختران نوجوان و جوان، و همه خانمها در تمامی سنین.♻️
✏مولف : نیلوفر شادمهری
ناشر کتاب : سوره مهر
تعداد صفحات : 224
این اثر بخشی از مجموعه خاطرات نویسنده از دوران دانشجویی اش در کشور فرانسه به عنوان یک مسلمان ایرانی است.
این کتاب شامل خاطراتی است که ابتدا در وبلاگی به همین نام «سفیر» توسط نویسنده نوشته شده و سپس به مرور بر آن خاطرات افزوده شده است.
نویسنده می گوید: آن زمانی که من شروع به مکتوب کردن این خاطرات کردم تعدادی از دانشجویان را می دیدم که همان اتفاقاتی که برای من پیش آمده برای بعضی از این ها نیز افتاده بود. اینها در برخورد با این اتفاقات واکنش های خوبی بروز نداده بودند. زیرا در آنجا با پوشش و حجاب خانم ها برخورد خوبی ندارند از این رو تصمیم گرفتم خاطراتم را که بخشی از آن مربوط به برخورد با این گونه رفتارها بود را مکتوب کنم تا از این طریق آموزشی نیز داده باشم.
گزیده کتاب:
و من شدم «ایران»! من باید پاسخگوی همه نقاط قوت و ضعف ایران می بودم. انگار من مسئول همه شرایط و وقایع بودم . چاره ای نبود و البته از این ناچاری ناراضی هم نبودم. من ناخواسته واسطه انتقال بخشی از اطلاعات شده بودم
@khaneketabkosar
#ارسالی_مخاطبین
#خاطرات_کتابخوانی
تق...تق...
🏠صدای در خونه بود..
.
همسایه بود...
🍲دم در نذری آورده بودن،یه کاسه ی بزگ شله زرد....
کاسه رو گرفتم و آوردم تا بشورمش...
شستم و خواستم که برم دم در تا کاسه رو پس بدم،یهو به فکرم رسید که کاسه رو خالی پس ندم...🤔
📚 خیلی زود رفتم سمت کتابخانه ام...
إإإإ...بذار ببینم... آهان..
📘کتاب#امام_من
اون رو گذاشتم داخل کاسه و رفتم دم در و کاسه رو پس دادم
همسایه مون انقدر از این هدیه ی زیبا خوشش اومده بود که کلی تشکر کرد...🌹
****
امام رضا (علیه السلام):
خدایا...(در زمینه ی خدمت و یاری رسانی به امام زمان)،شخص دیگری را جایگزین ما نکن،که این تبدیل هرچند بر تو آسان است ولی بر ما بسی گران خواهد بود.
💓اللهم عجل لولیک الفرج💓
@khaneketabkosar
✅ #نگذاریم غدیر فراموش شود
✅ #اگر غدیر فراموش نمیشد ،عاشورا اتفاق نمی افتاد❗️
🔴یکی از کارهای معاویه لعنة الله در بدنام کردن امیرالمومنین علی(علیه السلام) این بود که در شام به بچه های شامی «بره »هدیه میکرد و میگفت این بره از جانب معاویه است
🔴زمانی که بچه های شامی با بره ی خودشون انس میگرفتند و بزرگتر میشدند،عمال وکارگزاران معاویه آن بره رو که گوسفند شده بود از بچه ها میگرفتند و میگفتند این کار از جانب علی است و ما به فرمان علی این گوسفند رو از شما میگیریم
.
🔴در واقع با همین حیله ها کینه حضرت علی(علیه السلام) و بچه های حضرت علی(علیه السلام) رو در دل مردم شامی کاشت تا جاییکه بعد از واقعه کربلا و اسارت اهل بیت،وقتی از امام سجاد پرسیدند سخت ترین لحظات اسارت برای شما کجا بود؟ ایشون سه بار فرمودند:الشام الشام الشام...
🔴دشمنان اهل بیت(علیهم السلام) برای دشمنی آن حضرت نقشه ها کشیده اند و خرج ها کرده اند. حال از خود بپرسیم ما به عنوان محب اهل بیت(علیهم السلام) برای ایجاد حب در کودکان و نوجوانان و جوانانمان چه کردیم و چقدر خرج کردیم؟
@khaneketabkosar
#نعمتی_متفاوت
با ابراهیم سوار موتور بودیم.کنار جاده چشممان به پیرمردی افتاد که همراه خانواده اش آنجا مانده بود.
ابراهیم جیب هایش را گشت ولی چیزی پیدا نکرد. به من گفت امیر چیزی داری به اینها بدهیم دست در جیبم کردم چیزی نبود. گفت دوباره بگرد باز هم گشتم گفتم چیزی نیست.
سوار موتور شدیم و حرکت کردیم راه دور بود. از آینه موتور دیدم ابراهیم گریه می کند گفتم چرا گریه می کنی؟
گفت ما نتوانستیم به یک انسان محتاج کمک کنیم.
گفتم خب پول نداشتیم
گفت: میدونم ولی دلم برایش سوخت. توفیق نداشتیم.
این رفتار ابراهیم مرا یاد این حدیث از امام حسین علیه السلام انداخت:
🌺حوائج مردم به شما از نعمت های خدا برای شماست، در ادای آن کوتاهی نکنید چرا که این نعمت گذراست🌺
📖گزیده ای ازکتاب #سلام_بر_ابراهیم (خاطرات عارف پهلوان #شهید_ابراهیم_هادی ) ص ۱۸۲
@khaneketabkosar
خانه کتاب کوثر
✅ #نگذاریم غدیر فراموش شود ✅ #اگر غدیر فراموش نمیشد ،عاشورا اتفاق نمی افتاد❗️ 🔴یکی از کارهای معا
بی تفاوتی ما در این زمانه چندان فرقی با بی تفاوتی مردم عصر امیرالمومنین علیه السلام نخواهد داشت... پس مراقب باشیم با بی تفاوتی خودمان شامل این فراز از زیارت عاشورا نشویم که:
اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد و آل محمد و آخر تابع له علی ذلک...
منتظر نذورات عزیزان برای عید غدیر برای افزایش محبت امیرالمومنین علیه السلام در دل کودکان و نوجوانان و جوانان شهرمان هستیم... یاعلی
#دانایی_نذری_بدهیم
خانه کتاب کوثر
👈📣 پیشنهادات و ایده های نو عید غدیر 1⃣پشت نویسی ماشینها از حکمتهای کوتاه حضرت علی(ع) 2⃣پخش شیری
🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸ادامه 👇
✅راهکارهای پیشنهادی زیر، اندکی از راهکارهای فراوان تبلیغ
برای عیـــــــــــــــــــد غدیـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــر است:
1- یک دانش آموز می تواند با توزیع یک پاکت شکلات مبلّغ غدیر باشد.
2- یک دانش آموز می تواند با تزئین کلاس مدرسه اش مبلّغ غدیر باشد.
3- یک راننده تاکسی می تواند با پذیرایی شکلات در ماشینش مبلّغ غدیر باشد.
4- یک مادر بزرگ می تواند با گفتن قصه های غدیری برای نوه هایش مبلّغ غدیر باشد.
5- یک امام جماعت مسجد می تواند با صحبت پیرامون غدیر مبلّغ غدیر باشد.
6- یک نمازگزار مسجد می تواند با پذیرایی از نمازگزاران مبلّغ غدیر باشد.
7- یک مادر می تواند با آماده کردن بهترین لباس های فرزندانش در غدیر مبلّغ غدیر باشد.
8- یک مادر می تواند با پختن غذای مورد علاقه فرزندانش در غدیر مبلّغ غدیر باشد.
9- یک مادر می تواند با پخش سرودهای شاد در ایام غدیر مبلّغ غدیر باشد.
10- یک مادر می تواند با گذشتن از خطاهای فرزندش به مناسب غدیر مبلّغ غدیر باشد.
11- یک پدر می تواند با تهیه هدیه برای فرزندانش مبلّغ غدیر باشد.
12- یک پدر بزرگ می تواند با ارسال پیام برای نوه هایش مبلّغ غدیر باشد.
13- یک مادربزرگ می تواند با دادن نذری در ایام غدیر مبلّغ غدیر باشد.
14- یک کاسب می تواند با تخفیف ویژه در ایام غدیر مبلّغ غدیر باشد.
15- یک دانشجو می تواند با هدیه کتاب و سی دی مرتبط با غدیر به اساتید و دوستان و نزدیکانش مبلّغ غدیر باشد.
16- یک معلم می تواند با برگزاری مسابقات مرتبط با غدیر در کلاسش مبلّغ غدیر باشد.
17- یک مدیرِ مدرسه می تواند با مسابقه تزئینات بین کلاس ها مبلّغ غدیر باشد.
18- یک پدر می تواند با تهیه هدیه برای فرزندانش در روز غدیر مبلّغ غدیر باشد.
19- یک دانش آموز می تواند با تهیه روزنامه دیواری با موضوع غدیر مبلّغ غدیر باشد.
20- یک دانش آموزمی تواند با آماده کردن دکلمه و قرائت در مجالس مبلّغ غدیر باشد.
21- یک استادِ دانشگاه می تواند با اختصاص دادن بخشی از کلاسش به غدیر مبلّغ غدیر باشد.
22- یک هیأت می تواند با برگزاری مراسم جشن با شکوه مبلّغ غدیر باشد.
23- یک هیأت می تواند با دیدار از سالمندان و اهداء هدیه مبلّغ غدیر باشد.
24- یک هیأت می تواند با ایجاد ایستگاه صلواتی مبلّغ غدیر باشد.
25- یک خانواده می تواند با دیدار از اقوام و سادات مبلّغ غدیر باشد.
26- یک پدر می تواند با خرید لباسِ نو برای خانواده اش مبلّغ غدیر باشد.
27- یک دانش آموز می تواند با اجرای مصاحبه با موضوع غدیر مبلّغ غدیر باشد.
28- یک فرد می تواند با عیدی روز غدیر به رفتگر محله اش مبلّغ غدیر باشد.
29- یک فرد می تواند با دادن هدیه به همسایگان محله اش مبلّغ غدیر باشد.
30- یک فرد می تواند با پخش یک جعبه شیرینی میان همسایه ها مبلغ غدیر باشد.
31- یک فرد می تواند با تزئین ماشینِ خود در ایام غدیر مبلّغ غدیر باشد.
32- یک فرد می تواند با تزئین درب منزل یا آپارتمان خود مبلّغ غدیر باشد.
33- یک فرد می تواند با دیدار از بیماران در بیمارستان در روز غدیر مبلّغ غدیر باشد.
34- یک فرد می تواند با ترویج آداب غدیر مبلّغ غدیر باشد.
35- یک فرد می تواند تهیه و گردآوری جدول با موضوع غدیر مبلّغ غدیر باشد.
36- یک فرد می تواند با طراحی کارت پستال با موضوع غدیر و پیام آن مبلّغ غدیر باشد.
37- یک فرد می تواند با ترویج فرهنگ عیدی دادن میان اقوام مبلّغ غدیر باشد.
38- یک مادر می تواند با پخش سرودهای غدیری در منزل مبلّغ غدیر باشد.
39- یک فرد می تواند با یک لبخند و شادباش غدیر مبلّغ غدیر باشد.
40- یک فرد می تواند با خواندن خطبه برادری میان دوستانش مبلّغ غدیر باشد.
... و هزار تا کار دیگه که مجال گفتنش نیست.
@khaneketabkosar
🌵
#تلنگر
پیشـــــنھاد بنده خصوصاً بہ جوان ها این است ڪہ اگر خواستید تمرین خودتان را براے یڪ ادب و سبڪ زندگےِ درست، شروع ڪنید روے این رفتارِ خودتان برنامه ریزے ڪنید،
💚از خواب بیدار شدن!!
این تمرین را از همین فردا شروع ڪنید!
این تمرین را به هموطنان ارمنے و زرتشتے خودم هم پیشـــــنھاد مے دهم.
بیدار شدن از خواب، در موقع اذانِ مســـــلمانها و حتی نیم ســـــاعت قبل از آن، براے نشاط روز و براے هوشـــــمندے و سلامتے لازم است.
یڪ متخصص، در یڪے از رشتہ های پزشـــــڪے، میگفت: "در تمام جھـــــان، متخصصان این رشـــــتہ، مے دانند ڪہ سلامتے بدن بہ ســـــحرخیزے است؛ این واقعیت را پیـــــامبر اسلام (ص) فرموده است و علوم تجربے هم تأییدش ڪرده است... لذا ڪسے ڪہ دین اسلام را هم قبول نداشـــــتہ باشد، به خاطر ســـــلامتے خودش لازم است سحر از خواب بیدار شود.....
#پناهیان
@khaneketabkosar
کتاب #رسول_مولتان
" روایتی از زندگی سردار فرهنگی، شهید سید محمدعلی رحیمی به روایت همسر شهید مریم قاسمی زهد"
وحید یامین پور:
خواندن این کتاب برای همه کسانی که مدعی کار فرهنگی هستند واجب است.
خانه کتاب کوثر
کتاب #رسول_مولتان " روایتی از زندگی سردار فرهنگی، شهید سید محمدعلی رحیمی به روایت همسر شهید مریم قا
👆👆👆
#رسول مولتان
گردآورنده: زینب عرفانیان
محتوای کتاب از زبان خانم مریم قاسمی زهد بیان می شود و به حق ایشان از امانتی که از شهید بزرگوار سیدمحمدعلی رحیمی در دل و جانشان داشتند جانانه دفاع و به درستی بیان کردند.
سیر کتاب از آشنایی و سپس ازدواج و کار فرهنگی در ایران، هندوستان، افغانستان و مولتان پاکستان و شهادت شهید رحیمی را در برمی گیرد و نوع بیان و روابط مذهبی و دینی حاکم بر زندگی هیجده ساله این زوج در واقع در واقع انعکاس یک نوع سبک زندگی اسلامی را مطرح می کند.
رسول مولتان، به واقع «مقتل مولتان» است، بیان مظلومیت ها و محرومیت شیعیان در خارج از ایران و مظلومیت مضاعف تر برای افرادی چون شهید رحیمی ها که در نقطه اوج گمنامی و تهمت های داخلی و تهدیدهای خارجی فی سبیل الله برای اعتلای الله جانفشانی کرده اند و همسر بزرگوار این شهید زینب گونه از راه و هدف شهید دفاع کرده است و این اثر هم در راستای بیان اهداف راه شهید و ادامه این راه بیان شده است.
@khaneketabkosar
حکایتی زیبا 🕊
قصابی که به معنای واقعی مرد بود و ملقب شد به جوانمرد قصاب 💐
عبدالحسین کیانی 32 سال پیش در این دنیا نفس میکشید و از نظر انسانی و اخلاقی فرد ممتازی بود و خود را مطیع دستگاه سید الشهدا علیه السلام دانسته و واقعا زیبا امتحان خود را پس داد
همیشه با وضو می رفت مغازه. هر گاه از او می پرسند: « عبدالحسین! چه خبر از وضع بازار؟ کسب و کار چطوره؟» او فقط میگفت الحمدلله … ما از خدا راضی هستیم، او از ما راضی باشد… »
همیشه بیشتر از وزنه ای که توی کفه ترازو بود گوشت میگذاشت ، و می داد دست مشتری. همیشه کفه گوشت به کفه آن طرفی می چربید . هیچ کس کفه های ترازوی عبدالحسین را مساوی ندیده بود. همیشه سمت گوشت سنگین تر بود
هیچ وقت کسی نمیدید عبدالحسین پولی را که از مشتری هایش می گیرد، بشمارد. پول را که می گیرد، بدون اینکه حتی نگاهش کند، می انداخت توی دخل. این عادت همیشگی اش بود.
اگر مشتری مبلغ ناچیزی گوشت میخواست عبدالحسین دریغ نمی کرد. می گفت: «برای هر مقدار پول، سنگ ترازویی هست» و البته همه می دانند که او همیشه بیشتر از حق مشتری گوشت می گذاشت توی ترازو. اصلاً گاهی اوقات که مشتری را می شناسد، نمی گذارد مشتری مبلغی را که گوشت می خواهد به زبان بیاورد. مقداری گوشت می پیچد توی کاغذ و می داد دستش.
مشتری هایش را می شناخت. آنهایی که وضع مادی خوبی نداشتند یا حدس می زند که نیازمند باشند یا اینکه عائله سنگینی دارند را دو برابر پولشان گوشت می داد. اصلاً گوشت را نمی گذاشت توی ترازو که طرف متوجه بشود داستان چیست.
گاهی اوقات برای اینکه بقیه مشتری ها متوجه نشوند، وانمود می کند که پول گرفته است. گاهی هم پول را می گیرد و کنار گوشت، توی روزنامه، دوباره برمیگرداند به مشتری. گاهی هم پول را می گرفت و دستش را می برد سمت دخل و دوباره همان پول را می دهد دست مشتری و می گوید:«بفرما. مابقی پولت را بگیر». می خواست عزت نفس مشتری های نیازمندش را نشکند. عبدالحسین سال های سال اینگونه رفتار کرد.
فردی یکی دوبار از رو به روی مغازه رد می شود که عبدالحسین صدایش می زند و می گوید:
«تو گوشت می خوای اما پول نداری و خدا به دلت انداخته که این مغازه نسیه هم گوشت می ده… مرد انگار که کسی حرف دلش را زده باشد، گره های پیشانی اش باز می شود و می گوید: «خدا خیرت بدهد یک ماهه گوشت نخوردیم. میشه نیم کیلو گوشت بدی و این انگشتر عقیق رو هم بزاری گرو بمونه تا پولشو بدم؟» عبدالحسین بدون اینکه او را بشناسد، تکه ی بزرگی گوشت می پیچد توی کاغذ و انگشتر را هم می گذارد توی دست مرد. «اینو بزار دستت، برا نماز ثواب داره. هر وقت داشتی، پولشو بده»
مرد لبخند زنان گوشت را می گیرد و می رود. عبدالحسین زیر لب می گوید: «خدایا! امیدوارم که هیچ وقت برا دادن پول گوشت نیاد، اینطوری گفتم فکر نکنه بهش صدقه دادم و خجالت بکشد».
او فردی وارسته بود و خوب بلد بود در عاشقی قمار کند
پیرزنی می آید درب مغازه و صدا می زند: « عبدالحسین! مادر! این گوشت رو از فلانی خریدم، گوشت خوبی بهم داده؟» عبدالحسین گوشت را ورانداز می کند. یک تکه گوشت از لاشه آویزان در مغازه جدا می کند و می گذارد روی گوشت پیرزن و می گوید:« آره مادر! حالا دیگه گوشت خوبی شد». عادت همیشگی عبدالحسین همین است. هم دل مشتری را نمی شکند و هم دروغ نمی گوید. تازه این بماند که عصبانی شود و بگوید چرا از من خرید نکردی؟
معمولاً با گفتن نام قصاب، تصویر یک آدم خشن در ذهن ها نقش می بندد. اما عبدالحسین تنها جایی خشمگین می شد که برای خدا بود
همسر رئیس شهربانی آمده بود داخل مغازه اش و می گوید: «از این گوشت به من بده». عبدالحسین می گوید:«برو بیرون! مثل بقیه، سرنوبت… می گوید: «من زن رئیس شهربانی ام» و عبدالحسین که به معنای واقعی بجز خدا از هیچ کس نمی ترسد، پاسخ می دهد:«زن رئیس شهربانی باش. تو هم مثل بقیه.»
چند لحظه بعد دو مأمور شهربانی برای بردن عبدالحسین می آیند درب مغازه. او با مأمورها نمی رود ومی گوید: برید. کارم تموم شد، خودم میام.» کارش تمام می شود و می رود پیش رئیس شهربانی و می گوید: تو پشت میزت نشستی، برا قانون. منم تو مغازم برا قانون. اگه قرار به بی قانونیه، من از تو بهتر بلدم.» این را می گوید و از شهربانی می زند بیرون
ایشان چهل و سه بهار را گذراند و در نهایت ۱۲ گلوله او را به وادی موعود رهسپار کرد و به دیار معشوق شتافت و شهید شد
روحش شاد
@khaneketabkosar
🔻نقش خانواده در تربیت #دختران
1⃣ هیچ وقت همسر خود را تحقیر نکنید بخصوص نزد فرزندانتان.
2⃣ با دخترتان مثل یک دوست باشید. حرفهای او را گوش دهید و تلاش کنید خودتان مشاور او باشید.
3⃣ همیشه سعی کنید صادق و بیریا باشید و به جای اینکه موعظه و نصیحت کنید، اهل عمل باشید.
4⃣ برای اینکه دختر خوشبختی داشته باشید، با او بگویید و بخندید و در کنارش باشید.
5⃣ الفبای زندگی را به دخترتان آموزش دهید، بگذارید بعضی وقتها غذا درست کند، ظرف ها را بشوید، اتاقها را تمیز کند، قبض آب و برق را پرداخت کند، حساب بانکی برای خودش داشته باشد، درباره زندگی تصمیم بگیرد و …
6⃣ با دخترتان به گردش بروید و با هم بازی کنید. هر که هستید، چه سرمایه دار و چه تحصیل کرده و ... در برابر دخترتان یک دوست صمیمی باشید و غرورتان را زیر پاهایتان له کنید تا هم سطح دخترتان شوید.
7⃣ بین فرزندان خود تبعیض قائل نشوید.
8⃣ کاری کنید که دخترتان خودش را باور کند و به #خودباوری برسد. به او مسئولیت بدهید و در کارها با او مشورت کنید.
9⃣ نسبت به دخترتان با محبت برخورد کنید ... اگر اشتباهی کرد، راه حل بدهید و با پیدا کردن راه حلی، مشکل را به خوبی و خوشی حل کنید.
🔟 تشویق را فراموش نکنید. دخترتان را تشویق کنید که دوستان خوبی داشته باشد. اگر دخترتان دوستانی خوب، مودب، باایمان و باوقار داشته باشد، حتما از آنها #الگوبرداری خواهد کرد.
@khaneketabkosar
📚 کتاب «غناء» رونمایی و معرفی شد
👈 آیین معرفی کتاب «درسنامهی غناء و موسیقی» صبح امروز (سهشنبه) با حضور جمعی از طلاب و اساتید و فضلای حوزه علمیه قم و سخنرانی حجتالاسلام و المسلمین مهدی شبزندهدار از فقهای عضو شورای نگهبان و حجتالاسلام و المسلمین محسن اراکی دبیر کل مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی در شهر مقدس قم برگزار شد.
🔺️ کتاب «درسنامهی غناء و موسیقی» حاصل ۷۶ جلسه خارج فقه مکاسب محرمه است که توسط حضرت آیتالله خامنهای طی سالهای ۱۳۸۷ و ۱۳۸۸ تدریس شده و به واکاوی مسئلهی «غناء، موسیقی و رقص» پرداختهاند. این سلسله مباحث را میتوان از طولانیترین دروس حوزهها در موضوع خاصّی مانند غناء دانست که ۷۶ جلسهی درسی را به خود اختصاص داده است. درحالیکه معمولاً این بحث در حوزهها با چند جلسه در یکی دو هفته به سرانجام میرسد.
📥گزارش تصویری+متن کامل خبر👇
http://farsi.khamenei.ir/photo-album?id=43100#i