eitaa logo
خانه کتاب کوثر
88 دنبال‌کننده
985 عکس
324 ویدیو
65 فایل
پیشنهادات و انتقادات خود را با مادرمیان بگذارید. ادمین @yaaghelatolarabs
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♨️ نقد کتاب 📚 بیشعوری ✍ نویسنده:خاویر کرمنت 📸⛔️|قضیه از آن جایی آغاز شد که به یک باره موجی از عکس های جور وا جور کتاب بیشعوری در فضای مجازی ایجاد شد. 😬⛔️|بی شعوری یک درد است. ، و است که اگر نباشد داد عالم و آدم به هوا بلند میشود. 🤐⛔️| اما بیشعوری که من دیدم یک کتاب بود. دوست ندارم بگویم یک اندیشه بود. چون اندیشه نبود. اندیشه از فهم و درک می آید. نویسنده ی کتاب نه اندیشه دارد نه فهم و درک. خودش همان اول کتاب اعتراف میکند که یک بیشعور است. ✍⛔️|مقدمه نویسنده: من تا مدت ها از نوشتن این کتاب و حتی صحبت کردن در باره ی موضوعات  آن ابا داشتم، چرا که دوست نداشتم تمام دنیا بفهمد که من آدم بیشعوری بوده ام. اما سرانجام وجدان، دوستان و بیمارانم من را متقاعد کردند که قبلاً همه ی دنیا فهمیده اند که من بیشعور بوده ام و نوشتن یا ننوشتن در مورد آن از این جهت بی فایده است. 😳⛔️|همین جا حتما شما هم تعجب میکنید که چطور یک بیشعور کتاب می نویسد برای آدمهای باشعور. و در طول کتاب دائم خوانندگانش را متهم میکند به« بیفهم و اندیشه بودن» به «بیشعور» بودن. 🤓⛔️|کتاب مورد توجه خیلی هاست. جوان های زیادی از من طلب این کتاب را میکنند. فقط دلیلش این نیست که خودشان را از «فکر و روح سالم» خالی میدانند، بلکه فقط اسم این کتاب را از دهان ها زیاد شنیده اند. 📱⛔️|رسانه چه ها که نمی کند؟ بیشعوری را خوب جلوه میدهد و مردم را تشنه ی حرف های یک بی شعور… 🧐⛔️|واقعا کمی، دور از اندیشه بکر نیست؟؟؟ در این چند ورق فقط می خواهد بگوید عیب ها و بدی های هر انسان باعث میشود که او بد باشد نه بیشتر. اما این را باکلی بد و بیراه میگوید با ده ها کلمه ی توهین آمیز! چون… خود دکتر نویسنده ی این کتاب این طور است. 💔⛔️| راستش من در صفحات این کتاب حرفی برای فکر و دلم پیدا نکردم، با هرکس هم که خوانده بود، گفت و گو کردم تنها به خاطر جوی که رسانه داده بود این کتاب را خوانده بودند و نتیجه گرفته بودند که… یک بی شعورند ⁉️⛔️|دنیا از کدام طرف دارد میرود؟ انسان ها دارند به سرعت کجا میروند؟ قرار بود که به کجا برسیم و حال یک بی شعور اثبات میکند که همه به بی شعوری رسیده اند. این اوج بدی هاست. ✅⛔️| من حرف امام علی را بهتر میفهمم که قدر و قیمت ما انسان ها بهشت است به کمتر از این راضی نشویم. این گونه مثبت صحبت کردن، با احترام با بشریت حرف زدن، به انسان ها قدر و قیمت دادن فقط از یک انسان فهیم و با اندیشه برمی آید. 😊⛔️| اثبات کنید که باشعور و با فرهنگید و این کتاب را تحریم کنید. ♨️ 📚
♨️ نقد کتاب 📚 بیشعوری ✍ نویسنده:خاویر کرمنت
هدایت شده از بصیرت فامنین
12.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ببینید | رهبرانقلاب: ورود واکسن کرونای آمریکایی و انگلیسی به کشور ممنوع است 🇺🇸⛔️ 🇬🇧⛔️
"زندگی و زمانه امام علی (ع) از زبان خودش" اثر حجت الاسلام محمد محمدیان این کتاب دقیق‌ترین و خواندنی‌ترین زندگی‌نامه درباره‌ی امیرالمومنین علی (ع) است. نویسندگی این اثر که از منابع دست اول شیعه است، مدت ۱۰ سال زمان برده و با صلابت هرچه تمام‌تر و ایجازی مثال‌زدنی، وقایع مرتبط با عصر و زندگی حضرت علی (ع) را شرح و بررسی می‌کند. نویسنده در این اثر سعی کرده است که رخ‌دادهای سیاسی و اجتماعی دوره ملتهب امیرالمومنین (ع) را به زبانی ساده و به شیوه روایی، از لحظه ولادت تا شهادت حضرت، شرح دهد. حجت الاسلام محمدیان در لابه‌لای زندگی حضرت، برخی از مهم‌ترین شبهه‌های زندگی امیرالمومنین (ع)، نظیر انصراف دادن ایشان از جنگ، سکوت تلخ ایشان در مسئله سقیفه و خلافت رسول خدا (ص) یا دلایل پذیرش حکمیت در جنگ صفین را از زبان خود حضرت و به نقل از منابع معتبر بررسی کرده است. سیر منظم تاریخی و انسجام درونی، خواننده را تا انتها با کتاب همراه می‌کند. متن روان و بیان متفاوت و سبک جدید نگارش زندگی حضرت علی(ع)، کشش داستانی و انسجام و پیوستگی محتوای آن، مخاطب را مجذوب خود می‌کند. این اثر، باتوجه به اهمیت موضوع‌های مطرح‌شده و نگاه جامعه‌شناختی به وقایع تاریخی عصر حضرت، تاریخ انقضا ندارد و می تواند برای سال‌ها کتاب مرجعی روایی باشد. این اثر ارزشمند از ۱۰ فصل تشکیل شده است.
🔺عمار حلب 🔺روایت زندگی مجاهدانه شهید مدافع حرم «محمد حسین محمدخانی» 🔺...«حاج قاسم» بعد از شهادتش گفت : «کمرم شکست»
درباره کتاب: «عمار حلب» را محمدعلی جعفری نوشته است. ظاهرا خودش هم با شهید آشنا و رفیق بوده است. موسسه روایت فتح از سری کتاب‌های مدافعان حرم، هفتمی را به شهید محمدحسین محمدخانی اختصاص داده است. روایت‌هایی زنده، جدید، مستند، خواندنی و عموما مربوط به همین سال‌های نزدیک و متأخر. کتاب از این جهت ارزش خواندن و توصیه کردن دارد که خوب و صمیمی و راستکی نوشته شده است. دغدغه خود من همیشه این بوده که روایت‌های ما از شهدا ، قابل دسترس باشد. جنبه ماورایی و آسمانی و اسطوره‌ای دادن به شهدا اگرچه درست است _چه اینکه این‌ها حقیقتا با آسمان ارتباط گرفته بودند و سیم‌شان وصل بود_ اما معمولا خواننده با احساس فاصله عمیق و بعید خودش از شهدا، نمی‌تواند آن چنان که باید با این عزیزان ارتباط بگیرد و رفاقت برقرار کند و الگو بپذیرد. مخاطب وقتی کتاب شهدا را می‌خواند، چه خوب که وقتی کتاب را بست با خود نگوید که ای بابا من کجا و شهدا کجا؟ عمرا بشود مثل این‌ها شد! اما اگر احساس کرد که این راه رفتنی پیش پای او هم باز است و مسیری را که این شهید رفته او هم اگر بخواهد و همت کند، می‌تواند انتخاب کند و برود و برسد ، دهها بار مفیدتر خواهد بود. کتاب شهید محمدحسین محمدخانی از همین قسم دوم است. باورپذیر است. خودمانی است. در دسترس است. الگو گرفتنی است. شهید این کتاب قدسی و دور از ما نیست. از قضا اشتباهاتی هم دارد. کتاب را که بخوانید، جاهایی از خنده روده‌بر می‌شوید. از بس این پسر بامزه بوده. از بس خودش بوده! همین محمدحسین خان، در دانشگاه آزاد یزد، آنقدر با رفقایش در تکاپو و فعالیت و درگیری بوده‌اند که دیگران به بسیج آنجا «لیان شامپو» می‌گفته‌اند! بس که در کارشان جدی بوده‌اند و بر سر مسایلی که فکر می‌کرده‌اند درست است‌، می‌ماندند و پافشاری می‌کردند کارشان می‌رسد به آنجا که روزی با اینکه ۳۰ نفر بوده‌اند کتک مفصلی از حدود دویست دانشجو می‌خورند و کم هم نمی‌آورند و از رو هم نمی‌روند… آن هم سر مسأله کشف حجاب در دانشگاه ! محمدحسین این کتاب، کشته مرده کله پاچه بوده. یه جورایی شکمو بوده. عشق ریش داشته و روی ریش بلند تعصب! گاهی پاشنه کفشش رو می‌خوابانده و در قید و بند ظاهرش نبوده. شوخی‌های عجیب و سرکار گذاشتن‌های باحالی داشته. حتی وقتی نصفه شب ساعت ۳ بامداد از مزار شهدا خلد برین برمی‌گشتند، وقتی به تور گشت نیروی انتظامی می‌خورند، آن‌جا هم دست از شوخی و سرکار گذاشتن ماموران بر نمی‌دارد و روانه پاسگاه می‌شود و تعهد می‌دهد و خلاص می‌شود! حتی در معرکه سوریه هم دایم بیسیم‌اش را گم می‌کرده و بیسیم رفقا را برمی‌داشته و برنمی‌گردانده و حسابی برایشان دردسر درست می‌کرده! در جلسات فرماندهان حتی آنجا که “حاج قاسم” هم بوده بدون جوراب می‌رفته و حرص فرمانده‌اش را در می‌آورده و… خلاصه محمدحسین این کتاب از جنس همین جوان‌های دور و زمانه خودمان بوده. به شدت بانمک و دوست داشتنی. اما همین شهید عزیز در کار و فعالیت و دوندگی‌اش برای اهل بیت علیهم السلام، آن همه کشش و جاذبه دارد که کلی آدم غیر درست و حسابی را مجذوب می‌کند و به راه می آورد. عاشق روضه و بلکه شیدا و دیوانه روضه اهل بیت بوده. سرش درد می‌کرده برای گریه گاه و بی‌گاه و سینه زنی برای ارباب حسین (علیه السلام). با این سن و سال نسبتا کم و با همه جوانی‌اش، به هیچ وجه از پا نمی‌نشیند و صبح و شب مشغول است و دایما در همه جا از هیأت و بسیج و اردو و خانواده و انتخابات و جنگ سوریه و… دارد بدو بدو می‌کند. فهم خوب دارد. اهل هنر است. لیدری بلد است. جنبه و حوصله و ظرفیت خوبی دارد و همه تیپ‌ها و سلیقه‌ها را کنار هم برای کار برای انقلاب کنار هم جمع می‌کند و سرپرستی می‌کند. پیگیر علما است و آن‌ها را به جمع بچه‌ها می‌آورد. دیوانه شهدا و آواره مزار و گلزار شهدا است. در سوریه هم فرمانده لایق و پرکار و کم خواب و خستگی ناپذیر است. آنجا به قدری در دل‌ها جا داشت که نیروهای عراقی‌اش ، روی بازوهایشان نام او را حک کرده‌اند. نام جهادی او “عمار عبدی” بوده! حتی بعد از شهادتش رزمنده‌ای مسیحی در سوریه در خط مقدم گریه می کند و از روضه خوانی‌های او می‌گوید… کم نظیر بوده این محمدحسین ما. کتابش را از دست ندهید
داستان طنز آبنبات هل دار درباره کتاب: بی تعارف عرض می کنم، اگر می خواهید طی خواندن یک داستان شیرین و پرکشش، کلی و حالتون خوب شه، «آبنبات هلدار» رو از دست ندید. قصه شیطنت های یک نوجوان بجنوردی طناز، که شما رو به سال های دهه ۶۰ می بره و صمیمیت و زندگی های ساده و شیرین اون سال ها رو برای شما تصویر می کنه. چیزی که در زندگی های آپارتمانی و تلگرام زده این روزها، همه ما، و مخصوصا بچه هامون، به اون خیلی احتیاج داریم. خلاصه اینکه این کتاب، یک پیشنهاد ویژه برای است برای کتابخوان شدن. چه نوجوان و جوان، چه بزرگسال.
🔺به بهانه کتاب رسول مولتان، زندگینامه شهید محمد علی رحیمی 🔺انقلاب چه کرد؟ یک جوان بیست و چند ساله به عشق توسعه نهضت خمینی و کمک به مستضعفین و محرومین پاکستان، تمام تعلقاتش را رها میکند و به سخت ترین و ناامن ترین مناطق پاکستان یعنی مولتان می رود. شب و روز نمی شناسد وچه قدر انسان از او و نفس خمینی تاثیر می پذیرند. به زودی در دل مردمان منطقه چنان جایگاهی پیدا میکند که چشم دشمنان کور شده و در پی خاموش کردن این چراغ فروزان، طرح ترور مظلومانه او را میریزند. داستان زیبایی های یک مجاهد فرهنگی در خارج از کشور را بخوانید. اما یک نکته اساسی: مگر قرار نیست که دنیا مزرعه آخرت باشد؟ مگر قرار نیست در این دنیا بنده خدا شویم و از زیر یوغ شیطان رها شویم؟ مگر قرار نیست حکم خدا بالای سرمان باشد تاعزت بگیریم نه چکمه ابر قدرتها؟ و شهید رحیمی ها و اسداللهی ها همین را تفسیر کردند. قطعا فتح الفتوح انقلاب تربیت جوانانی است که از منیتها وتعلقات میگذرند و خودشان را تحت حکم ولی خدا تفسیر میکنند. انقلاب برای مصرف زدگی، تجمل گرایی، خوش گذرانی و مقایسه با تمدن غرب نیامده است. خدا رحمت کند آقا روح الله رو که حیات الهی را تفسیر کرد و چه قدر انسان تربیت کرد. 🔺پ.ن.این کتاب زندگینامه شهید رحیمی است که از زبان همسر محترمشان روایت شده .