eitaa logo
خانه سبز۱۱۰
3.8هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
522 ویدیو
4 فایل
ارتباط با ادمین تاخداهست پریشان نشود خاطرمن @mds3thr
مشاهده در ایتا
دانلود
ﺭﻭﺯﯼ ﺯﻧﺒﻮﺭ ﻭ ﻣﺎﺭ ﺑﺎ ﻫﻢ بحث شاﻥ ﺷﺪ!🐍🐝 🐍ﻣﺎﺭ ﻣﯿﮕﻔﺖ: ﺍﻧﺴﺎﻧﻬﺎ ﺍﺯ ﺗﺮﺱِ ﻇﺎﻫﺮ ﺧﻮﻓﻨﺎﮎِ ﻣﻦ ﻣﯿﻤﯿﺮﻧﺪ؛ ﻧﻪ ﺑﺨﺎﻃﺮ ﻧﯿﺶ ﺯﺩﻧﻢ! 🐝ﺍﻣﺎ ﺯﻧﺒﻮﺭ ﻧﻤﯽ ﭘﺬﯾﺮﻓﺖ. ﻣﺎﺭ🐍، ﺑﺮﺍﯼ ﺍﺛﺒﺎﺕ ﺣﺮﻓﺶ، ﺑﻪ ﭼﻮﭘﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺯﯾﺮ ﺩﺭﺧﺘﯽ ﺧﻮﺍﺑﯿﺪﻩ ﺑﻮﺩ، ﻧﺰﺩﯾﮏ ﺷﺪ🌴 ﻭ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺯﻧﺒﻮﺭ🐝 ﮔﻔﺖ: ﻣﻦ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻣﯽ ﮔﺰﻡ ﻭ ﻣﺨﻔﯽ ﻣﯿﺸﻮﻡ؛ ﺗﻮ ﺑﺎﻻﯼ ﺳﺮﺵ ﺳﺮ ﻭ ﺻﺪﺍ ﻭ ﺧﻮﺩﻧﻤﺎﯾﯽ ﮐﻦ! ﻣﺎﺭ ﭼﻮﭘﺎﻥ ﺭﺍ ﻧﯿﺶ ﺯﺩ ﻭ ﺯﻧﺒﻮﺭ ﺷﺮﻭﻉ ﺑﻪ ﭘﺮﻭﺍﺯ ﮐﺮﺩﻥ ﺑﺎﻻﯼ ﺳﺮ ﭼﻮﭘﺎﻥ ﻧﻤﻮﺩ. ﭼﻮﭘﺎﻥ ﻓﻮﺭﺍ ﺍﺯ ﺧﻮﺍﺏ ﭘﺮﯾﺪ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﺍﯼ ﺯﻧﺒﻮﺭ ﻟﻌﻨﺘﯽ!😡 ﻭ ﺷﺮﻭﻉ ﺑﻪ ﻣﮑﯿﺪﻥ ﺟﺎﯼ ﻧﯿﺶ ﻭ ﺗﺨﻠﯿﻪ ﺯﻫﺮ ﮐﺮﺩ. ﻣﻘﺪﺍﺭﯼ ﺩﺍﺭﻭ ﺑﺮ ﺭﻭﯼ ﺯﺧﻤﺶ مرهم کرد ﻭ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﭼﻨﺪﯼ ﺑﻬﺒﻮﺩ ﯾﺎﻓﺖ.😌 چندی گذشت و ﺳﭙﺲ ﻣﺎﺭ ﻭ ﺯﻧﺒﻮﺭ ﻧﻘﺸﻪ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﮐﺸﯿﺪﻧﺪ: ﺍﯾﻨﺒﺎﺭ ﺯﻧﺒﻮﺭ ﻧﯿﺶ ﺯﺩ ﻭ ﻣﺎﺭ ﺧﻮﺩﻧﻤﺎﯾﯽ ﮐﺮﺩ!😈 ﭼﻮﭘﺎﻥ ﺍﺯ ﺧﻮﺍﺏ ﭘﺮﯾﺪ ﻭ ﻫﻤﯿﻦ ﮐﻪ ﻣﺎﺭ ﺭﺍ ﺩﯾﺪ، ﺍﺯ ﺗﺮﺱ ﭘﺎ ﺑﻪ ﻓﺮﺍﺭ ﮔﺬﺍﺷﺖ!🏃‍♂ ﺍﻭ ﺑﺨﺎﻃﺮ ﻭﺣﺸﺖ ﺍﺯ ﻣﺎﺭ، ﺩﯾﮕﺮ ﺯﻫﺮ ﺭﺍ ﺗﺨﻠﯿﻪ ﻧﻨﻤﻮﺩ!😵 ﭼﻨﺪ ﺭﻭﺯ ﺑﻌﺪ، ﭼﻮﭘﺎﻥ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺗﺮﺱ ﺍﺯ ﻣﺎﺭ ﻭ ﻧﯿﺶ ﺯﻧﺒﻮﺭ ﻣﺮﺩ...!!!⚰ ✳️ﺑﺴﯿﺎﺭﯼ از ﺑﯿﻤﺎﺭﯼ ﻫﺎ ﻭ مشکلات ما ﻧﯿﺰﻫﻤﯿﻨﮕﻮﻧﻪ ﺍﻧﺪ ﻭ ﺍﻓﺮﺍﺩ گاهیﺑﺨﺎﻃﺮ ﺗﺮﺱ ﺍﺯ باورهایشان آسیب می بینند! بیشتر ﻣﻮﺍﻇﺐ افکار و باورهای ﺯﻧﺪﮔﯽمان باشیم! ♾♾♾♾♾♾ ┄═❁🍃❈🌸❈🍃❁═┄ @khanesabz110 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🌀روزی چند نفر که در جستجوی آرامش و رضایت درونی بودند، نزد استاد رفتند و از او پرسیدند: شما همیشه یک لبخند روی لبت هست و آرام و خشنود به نظر می‌رسی؛ به ما بگو که راز خشنودی شما چیست؟ 👤استاد گفت: 🔺من زمانی که دراز می‌کشم، دراز می‌کشم. 🔺زمانی که راه می‌روم، راه می‌روم. 🔺زمانی که غذا می‌خورم، غذا می‌خورم! 🔴اما شما زمانی‌که دراز می‌کشید، به این فکر می‌کنید که باید بلند شوید؛ زمانی که بلند شدید، به این فکر می‌کنید که باید کجا بروید؛ زمانی که دارید می‌روید، به این فکر می‌کنید که چه غذایی بخورید. ✴️فکر شما همیشه در جای دیگر است و نه در آنجایی که شما هستید! به همین علت از لحظه‌هایتان لذت واقعی نمی‌برید؛ زیرا که همیشه در جای دیگر سیر می‌کنید و حس می‌کنید که زندگی نکرده اید... 🖊اُشو ┄═❁🍃❈🌸❈🍃❁═┄ @khanesabz110 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
ﺷﺨﺼﯽ👤 ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﭘﻠﻮﯼ ﻏﺬﺍﯾﺶ🍚 ﺭﺍ ﺧﺎﻟﯽ ﻣﯽﺧﻮﺭﺩ، ﮔﻮﺷﺖ ﻭ ﻣﺮﻏﺶ🍗 ﺭﺍ ﻣﯽﮔﺬﺍﺷﺖ ﺁﺧﺮ ﮐﺎﺭ! ﻣﯽﮔﻔﺖ: ﻣﯽﺧﻮﺍﻫﻢ ﺧﻮﺷﻤﺰﮔﯽﺍﺵ ﺑﻤﺎﻧﺪ ﺯﯾﺮ ﺯﺑﺎﻧﻢ...😋 ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻫﻢ ﭘﻠﻮ ﺭﺍ ﮐﻪ ﻣﯽﺧﻮﺭﺩ، ﺳﯿﺮ ﻣﯽﺷﺪ، ﮔﻮﺷﺖ ﻭ ﻣﺮﻍ ﻏﺬﺍ ﻣﯽﻣﺎﻧﺪ ﮔﻮﺷﻪﯼ ﺑﺸﻘﺎﺑﺶ!🙁 ❌ﻧﻪ ﺍﺯ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺁﻥ ﭘﻠﻮ ﻟﺬﺕ ﻣﯽﺑُﺮﺩ، ﻧﻪ ﺩﯾﮕﺮ ﻣﯿﻠﯽ ﺩﺍﺷﺖ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﮔﻮﺷﺖ ﻭ ﻣﺮﻏﺶ...😩 ☢ﮔﺎﻫﯽ ﺷﺮﺍﯾﻂ ﻧﺎﺟﻮﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺭﺍ ﺗﺤﻤﻞ ﻣﯽﮐﻨﯿﻢ ﻭ ﻟﺤﻈﻪﻫﺎﯼ ﺧﻮﺑﺶ ﺭﺍ ﻣﯽﮔﺬﺍﺭﯾﻢ ﺑﺮﺍﯼ ﺑﻌﺪ! ﺑﺮﺍﯼ ﺭﻭﺯﯼ ﮐﻪ مسائل ﺗﻤﺎﻡ ﺷﻮﺩ...🙄 ﮐﻤﺘﺮ ﻣﯽﺷﻮﺩ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺩﺭ ﻟﺤﻈﻪ ﺭﺍ ﺑﻠﺪ ﺑﺎﺷﯿﻢ❗️ ﻫﻤﻪﯼ ﺧﻮﺷﯽﻫﺎ ﺭﺍ ﺣﻮﺍﻟﻪ ﻣﯽﮐﻨﯿﻢ ﺑﺮﺍﯼ ﻓﺮﺩﺍﻫﺎ... ﺑﺮﺍﯼ ﺭﻭﺯﯼ ﮐﻪ ﻗﺮﺍﺭ ﺍﺳﺖ ﺩﯾﮕﺮ مسئله‌ای ﻧﺒﺎﺷﺪ! 🔹ﻏﺎﻓﻞ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺩﺳﺖ ﻭ ﭘﻨﺠﻪ ﻧﺮﻡ ﮐﺮﺩﻥ ﺑﺎ ﻫﻤﯿﻦ مسائل ﺍﺳﺖ! ﯾﮏ ﺭﻭﺯﯼ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﻣﺎﻥ ﻣﯽﺁﯾﯿﻢ ﻣﯽﺑﯿﻨﯿﻢ ﯾﮏ ﻋﻤﺮ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﭘُﻠﻮی ﺧﺎﻟﯽ ﺯﻧﺪﮔﯽﻣﺎﻥ ﺑﻮﺩﻩﺍﯾﻢ ﻭ ﮔﻮﺷﺖ ﻭ ﻣﺮﻍ ﻟﺤﻈﻪﻫﺎ، ﺩﺳﺖ ﻧﺨﻮﺭﺩﻩ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﮔﻮﺷﻪﯼ ﺑﺸﻘﺎﺏ...!😢🍛 ┄═❁🍃❈🌸❈🍃❁═┄ @khanesabz110 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
مهندس ساختمانی، از طبقه ششم می خواهد که با یکی از کارگرانش حرف بزند.⛑ خیلی او را صدا می زند🗣 اما به خاطر شلوغی و سر و صدا، کارگر متوجه نمی شود❗️ به ناچار، مهندس یک اسکناس ۱۰دلاری به پایین می‌اندازد.💵 تا بلکه کارگر بالا را نگاه کند!🙄 کارگر ۱۰دلار را برمی‌دارد و توی جیبش می‌گذارد، و بدون اینکه بالا را نگاه کند مشغول کارش می شود...🚶‍♂ بار دوم، مهندس ۵۰دلار می‌فرستد پایین؛ و دوباره کارگر بدون اینکه بالا را نگاه کند پول را در جیبش می گذارد.😮 بار سوم، مهندس سنگ کوچکی را می‌اندازد پایین و سنگ به سر کارگر برخورد می کند.🤯 در این لحظه کارگر سرش را بلند می‌کند و بالا را نگاه می‌کند🙄 و مهندس کارش را به او میگوید.💬 🔴این داستان همان داستان زندگی انسان است. خدای مهربان ما همیشه نعمتها را برای ما می‌فرستد اما یک بار شکر نمی‌گوییم و لحظه‌ای با خود فکر نمی‌کنیم این نعمتها از کجا رسید؟!🧐 اما وقتی که سنگ کوچکی بر سرمان می‌افتد، که در واقع همان مشکلات کوچک زندگی‌اند، به خداوند روی می آوریم...❗️ ✅بنابراین هر زمان از پروردگارمان نعمتی به ما رسید، لازم است که سپاسگزار باشیم؛ قبل از اینکه سنگی بر سرمان بیفتد.🙂 ┄═❁🍃❈🌸❈🍃❁═┄ @khanesabz110 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
مردی🧔 صبح از خواب بیدار شد و دید تبرش⛏ ناپدید شده! شک كرد كه همسایه اش آن را دزدیده باشد؛ برای همین تمام روز او را زیر نظر گرفت!👀 متوجه شد كه همسایه اش در دزدی مهارت دارد، مثل یك دزد راه می‌رود🚶‍♂، مثل دزدی كه می‌خواهد چیزی را پنهان كند پچ پچ می كند💬! و آنقدر از شكش مطمئن شد كه تصمیم گرفت به خانه برگردد و لباسش👕 را عوض كند، سپس نزد قاضی⚖ برود و شكایت كند. اما همین كه وارد خانه شد، تبرش را پیدا كرد❗️😮 زنش آن را جابه جا كرده بود... مرد از خانه بیرون رفت و دوباره همسایه اش را زیر نظر گرفت🙄 و دریافت كه او مثل یك آدم شریف راه می رود، حرف می زند، و رفتار میكند!🙂 💠همیشه این نکته را به یاد داشته باشید که ما انسانها در هر موقعیتی، معمولا آن چیزی را می‌بینیم که دوست داریم ببینیم...! ┄═❁🍃❈🌸❈🍃❁═┄ @khanesabz110 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🌱 نوجوانی که احساس ناامیدی😓 شدیدی می‌کرد، به یک کارگردان سینما🎥 مراجعه کرد و گفت: من می‌خواهم بازیگر شوم!🎭 ➖کارگردان از او پرسید: چه نقشی را می‌توانی اجرا کنی؟🧐 ➕نوجوان گفت: نقش یک آدم بدبخت و فلاکت‌زده را...!😩 ➖کارگردان گفت: متاسفم! من در فیلم خودم به یک نوجوان خوشبخت و بانشاط😃 نیاز دارم؛ اگر تمایل داشته باشی می‌توانی آن نقش را بازی کنی. اما یک شرط دارد!☝️ ➕نوجوان پرسید: شرطش چیست؟!👀 ➖کارگردان گفت: اینکه به مدت یک ماه📆، نقش آدم‌های خوشبخت را تمرین کنی.🥳 ✔️نوجوان یک ماه نقش خوشبخت‌ها را به‌ خود گرفت. مثل آنها فکر کرد💭، مثل آنها راه رفت🚶‍♂️، مثل آنها زندگی کرد. در آخر ماه، او به کارگردان مراجعه کرد و گفت: من دیگر به بازیگری در سینما علاقه‌‌ای ندارم!🤷 یک ماه تمرین برای من کافی بود که بدانم زندگی خود نیز بازی است و من بازیگر! می‌خواهم در بقیه عمرم نقش خوشبخت‌ها را بازی کنم.☺️ 💎خوشبختی، به طرز فکر و نگرش شما بستگی دارد؛ و ربطی به مقام یا دارایی‌تان ندارد!✨ ┄═❁🍃❈🌸❈🍃❁═┄ @khanesabz110 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
❇️جوانی از رفیقش پرسید: کجا کار می‌کنی؟ فلانی؟ ماهانه چقدر می‌گیری؟💵 همه‌اش همین؟ چطور زنده‌ای؟🤯 صاحب کار قدر تو رو نمیدونه؛ خیلی کمه!😏 رفیقش کم‌کم از شغلش دلسرد شد و درخواست حقوق بیشتر کرد. صاحب کار هم قبول نکرد و اخراجش کرد! قبلا شغل داشت، اما حالا بیکار است!😞 ❇️زنی بچه‌ای👶 را به دنیا آورد. زن دیگری گفت: شوهرت برات چی خرید؟🎁 هیچی؟ مگه میشه؟ یعنی تو براش هیچ ارزشی نداری...؟!😧 بمب را انداخت و رفت!💣 ظهر که شوهر به خانه آمد، دید که زنش عصبانی است! کار به دعوا کشید و تمام...!💔 💠در طول روز سوال‌های زیادی رو ممکنه از دیگران بپرسیم؛ چرا نخریدی؟ چرا نداری؟ چطور اجازه میدی؟ چطور این زندگی رو تحمل می‌کنی؟ ✔️ممکنه هدفمون صرفا کسب اطلاع باشه...ولی نمیدونیم با این حرفا چه آشوبی به پا میشه! ♦️زندگی مردم رو خراب نکنیم...واقعا خیلی چیزا به ما ربطی نداره! ┄═❁🍃❈🌸❈🍃❁═┄ @khanesabz110 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
کشاورزی دو سطل🪣 داشت؛ که هر روز از این سطل‌ها برای آوردن آب🚰 به خانه‌اش استفاده می‌کرد. یکی از این سطل‌ها سوراخ کوچکی داشت و از آن آب چکه می‌کرد💧. درحالیکه سطل دیگر کاملا سالم بود.✔️ هرچه زمان می‌گذشت، سطل سوراخ که آب از آن چکه می‌کرد ناراحت تر می‌شد!😢 به همین خاطر تصمیم گرفت با کشاورز صحبت کند.💬 کشاورز که ناراحتی سطل رو دید، او را برداشت و وبا خود به مسیر همیشگی برد. این بار کشاورز مسیر رو به سطل نشان داد👀 و گفت: تمام این زیبایی🌾، سبزه‌ها🌱 و گل‌های🌷 این مسیر به خاطر توست! اگه این ترک رو نداشتی، گل و گیاهان این مسیر هیچ آبی نصیب‌شون نمیشد؛ پس این زیبایی هم وجود نداشت!🙂 وقتی سطل از این زاویه به نقص خودش نگاه کرد، متوجه شد که حتی با وجود کم و کاستی که داره، می‌تونه برای محیط اطرافش مفید باشه!🤩 ✅هیچ‌یک از ما آدم‌ها نیز کامل و بی‌عیب و نقص نیستیم! هر یک از ما در کنار نقاط قوت، یک سری نقاط ضعف هم داریم که در زمان و مکان مناسب، نقش مفید خودشون رو نشون میدن...!😉🙃 ┄═❁🍃❈🌸❈🍃❁═┄ @khanesabz110 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
جوانی🧑🏻از پیرمرد دانایی👴🏻 پرسید: راز لذت بردن از زندگی، و دستیابی به موفقیت و خوشبختی چیست؟🧐 پیرمرد دانا یک لیوان آب 🥃به دستش می‌دهد و می‌گوید: برو و دور این باغ بگرد و برگرد؛ اما مواظب باش که یک قطره از این آب نریزد!💧 جوان می‌رود و بدون اینکه آب را بریزد برمی‌گردد.🚶‍♂️ پیرمرد از او پرسید که: آیا درختان🌴 را هم دیدی؟ چه درختی بود؟ شکوفه و میوه🍈 داده بود؟ جوان پاسخ داد: من حواسم نبود!🤷‍♂️ پیرمرد گفت: برگرد؛ دوباره لیوان را بردار و در باغ بچرخ و این دفعه ببین که درخت‌ها🌳 چه بودند؟پرنده ها🕊 چه بودند؟ و ... . جوان رفت و خندان😀 برگشت و گفت: عجب میوه‌هایی🍒 بودند! عجب شکوفه‌هایی! خرگوش‌ها🐰 و پروانه‌هایی🦋 زیبا داشت! گویی بهشت است...! استاد گفت: از لیوانت چه خبر؟❓ جوان تازه متوجه شد که لیوان خالی است!🤯 پیرمرد به او گفت: هنر خوب زندگی کردن این است که تمام باغ را ببینی و حواست به آن لیوان هم باشد که نریزد...!😉🙃 ✍️پائلو کوئیلو ┄═❁🍃❈🌸❈🍃❁═┄ @khanesabz110 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🌀روزی چند نفر که در جستجوی آرامش و رضایت درونی بودند، نزد استاد رفتند و از او پرسیدند: شما همیشه یک لبخند روی لبت هست و آرام و خشنود به نظر می‌رسی؛ به ما بگو که راز خشنودی شما چیست؟ 👤استاد گفت: 🔺من زمانی که دراز می‌کشم، دراز می‌کشم. 🔺زمانی که راه می‌روم، راه می‌روم. 🔺زمانی که غذا می‌خورم، غذا می‌خورم! 🔴اما شما زمانی‌که دراز می‌کشید، به این فکر می‌کنید که باید بلند شوید؛ زمانی که بلند شدید، به این فکر می‌کنید که باید کجا بروید؛ زمانی که دارید می‌روید، به این فکر می‌کنید که چه غذایی بخورید. ✴️فکر شما همیشه در جای دیگر است و نه در آنجایی که شما هستید! به همین علت از لحظه‌هایتان لذت واقعی نمی‌برید؛ زیرا که همیشه در جای دیگر سیر می‌کنید و حس می‌کنید که زندگی نکرده اید... ┄═❁🍃❈🌸❈🍃❁═┄ @khanesabz110 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🔸روزی فردی جوکی را برای تماشاگران تعریف کرد، همه خندیدند!😂 🔸سپس برای بار دوم آن جوک را تعریف کرد؛ این بار فقط تعداد اندکی خندیدند!😁 🔸وقتی برای بار سوم آن جوک را تعریف کرد؛ هیچ کس نخندید!😕 ❇️سپس آن فرد جمله زیبایی گفت: اگر یک جوک نمی‌تواند چندبار تو را بخنداند، چرا یک غم باید چندبار تو را بگریاند...⁉️ ┄═❁🍃❈🌸❈🍃❁═┄ @khanesabz110 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
شاگردی نزد استادش رفته و می گوید: که ذهنش دائما نشخوار فکری دارد و از دست این افکار خلاصی ندارد… استاد: از امشب سعی کن اصلا به میمون های جنگل فکر نکنی!🐵 شاگرد : من اصلا مشکل ندارم و به این موضوع فکر نکرده ام…🙄 استاد : خوب حالا تلاش کن که فکر نکنی…🤗 به هنگام شب🌙 شاگرد مشاهده کرد هر چه بیشتر تلاش می کند که به میمون فکر نکند، بیشتر به ذهنش می آید!😁 فردا صبح نزد استاد رفته و واقعه را برایش شرح می دهد…💬 💠استاد گفت: وقتی تلاش می کنی به چیزی فکر نکنی، آن موضوع به صورت متوالی و با شدت بیشتری به سراغت می آید…🔁 بنابراین به جای اجتناب از چیزهای ناخواسته، سعی کن به چیزهای خواسته و آن چه دوست داری متمرکز شوی!😌 آنگاه افکار ناخواسته فرصتی برای ظهور پیدا نمی کنند. ┄═❁🍃❈🌸❈🍃❁═┄ @khanesabz110 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
💠ﻣﺎﺩﺭﯼ🧕 ﺳﻪ ظرف ﻫﻢ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ🥣 را ﺭﻭﯼ ﺷﻌﻠﻪ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩ ﻭ ﺩﺭ آﻧﻬﺎ ﺑﻪ ﻣﻘﺪﺍﺭ ﻣﺴﺎﻭﯼ ﺁﺏ💧 ﺭﯾﺨﺖ؛ ﺩﺭ ﻇﺮﻑ ﺍﻭﻝ ﯾﮏ ﻫﻮﯾﺞ،🥕 ﺩﺭ ﻇﺮﻑ ﺩﻭﻡ ﯾﮏ ﺗﺨﻢ ﻣﺮﻍ،🥚 ﻭ ﺩﺭ ﺳﻮﻣﯽ ﭼﻨﺪ ﺩﺍﻧﻪ ﻗﻬﻮﻩ ﺭﯾﺨﺖ؛☕️ ﻭ هر ﺳﻪ ﻇﺮﻑ ﺭﺍ به مدت یکسانیﺣﺮﺍﺭﺕ ﺩﺍﺩ.🔥 ﺑﻌﺪ ﺑﭽﻪ ﻫﺎﯼ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺻﺪﺍ ﺯﺩ🗣 ﻭ ﭘﺮﺳﯿﺪ: ﺍﺯ ﺍﯾﻦ آﺯﻣﺎﯾﺶ ﭼﻪ ﻧﺘﯿﺠﻪ ﺍﯼ ﻣﯿﮕﯿﺮﯾﺪ⁉️ ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﺟﻮﺍﺏ ﻗﺎﻧﻊ ﮐﻨﻨﺪﻩ ﺍﯼ ﻧﺪﺍﺷﺘﻨﺪ!🤔 ﻣﺎﺩﺭ🧕 ﺗﻮﺿﯿﺢ ﺩﺍﺩ : ﺩﺭ ﺟﻮﺵ ﻭ ﺧﺮﻭﺵ ﻭ ﭼﺎﻟﺶ ﻫﺎ ﻭﺳﺨﺘﯽ ﻫﺎﯼ ﺯﻧﺪﮔﯽ🌊 ﺁﺩﻡ ﻫﺎ ﯾﮑﺴﺎﻥ نیستند! 🔺ﺑﻌﻀﯽ ها ﻣﺜﻞ ﻫﻮﯾﺠﻨﺪ؛🥕 ﺗﺎ ﻭﻗﺘﯽ ﺑﺎ ﻣﺸﮑﻠﯽ ﻣﻮﺍﺟﻪ ﻧﺸﺪﻩ‌ﺍﻧﺪ، ﺳﺨﺖ ﻭﻣﺤﮑﻤﻨﺪ، ﺍﻣﺎ ﺑﻪ ﻣﺤﺾ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺩﺭ ﺟﻮﺵ ﻭﺧﺮﻭﺵ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭ ﻗﺮﺍﺭ ﻣﯽﮔﯿﺮﻧﺪ، ﺷﻞ میشوند ﻭ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ میبازند. 🔺ﺑﻌﻀﯽ ﺁﺩﻣﺎ ﻣﺜﻞ ﺗﺨﻢ ﻣﺮﻍ هستند،🥚 ﺩﺭ ﺭﻭﺍﻝ ﻋﺎﺩﯼ ﻭ ﺭﻭﺗﯿﻦ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺷﻞ ﻫﺴﺘﻨﺪ، ﺍﻣﺎ ﺩﺭ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩ ﺑﺎ ﻣﺸﮑﻼﺕ ﺳﺨﺖ ﻭﻏﯿﺮ ﻗﺎﺑﻞ ﺍﻧﻌﻄﺎﻑ ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ. 🔺ﻭ ﺑﻌﻀﯽ ﺩﯾﮕﺮ ﻫﻤﺎﻧﻨﺪ ﻗﻬﻮﻩ،☕️ که ﺩﺭ ﺳﺨﺘﯽ ﻫﺎ ﻧﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻧﻤﯽ ﺑﺎﺯﻧﺪ، ﺑﻠﮑﻪ ﺑﻪ ﻣﺤﯿﻂ ﺍﻧﺮﮊﻯ ﺩﺍﺩﻩ، آن را ﻣﻌﻄﺮ ﮐﺮﺩﻩ ﻭ ﺑﻪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺭﻧﮓ ﻭ ﻃﻌﻢ میدﻫﻨﺪ؛ ⬅️اینها ﻫﺴﺘﻨﺪ، ﮐﻪ ﺯﻧﺪﻩ ﻣﯽ‌ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺳﺎﺯ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻭ ﻧﺴﯿﻢ ﺭﻭﺡ‌ﺑﺨﺶ ﺣﯿﺎﺕ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﻧﯿﺎﯼ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﻣﯽ‌ﺑﺨﺸﻨﺪ...🌱✨ ┄═❁🍃❈🌸❈🍃❁═┄ @khanesabz110 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
راننده‌ای با نرده‌های کنار جاده تصادف می‌کند!🚙 او شدیداً از اینکه خساراتی به ماشین او وارد شده، ناراحت می‌شود🤕 و نرده‌ها را عامل این خسارت می‌داند!🚧 ولی وقتی پایین می‌آید، می‌بیند که آن طرف نرده‌ها دره‌ای وحشتناک است👀!! پس بسیار خوشحال می‌شود و متوجه می‌شود که نرده ها وسیله نجات او بوده‌اند.😀 🔴بسیاری از مصیبت‌های زندگی همان نرده‌های کنار جاده اند، که در ظاهر خساراتی وارد می‌کنند، ولی مانع پرت شدن می‌شوند...😉 ┄═❁🍃❈🌸❈🍃❁═┄ @khanesabz110 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
💎یکی از قهرمانان مشهور گلف جهان، وقتی در یک مسابقه پیروز شد، زنی به سویش دوید و گفت: بچه ام مریض است، به من کمک کن و گرنه خواهد مُرد.😰 ✔️او بلافاصله همه ی پولی را که برنده شده بود به آن زن داد!💶 🔺هفته بعد، یکی از مقامات ورزش گلف با او تماس گرفت و گفت: خبر بدی برایت دارم. آن زن کلاه بردار بوده و اصلا ازدواج نکرده بوده که بچه ای داشته باشد.😕 💠قهرمان مشهور گلف در پاسخ گفت: این که خبر خوبی است، یعنی بچه ای مریض نبوده که در حال مرگ باشد، خدا را شکر.😃 ❣مدل ذهنی انسان های بزرگ و موفق این گونه است... بزرگ فکر کنیم! ┄═❁🍃❈🌸❈🍃❁═┄ @khanesabz110 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
‏پیرمرد👴🏻 داخل سالن یه گوشه ای تنها نشسته بود. داماد🤵🏻 جلو آمد و‌ گفت: سلام استاد، من رو یادتون هست؟😀 معلم گفت خیر عزیزم! فقط می‌ دانم مهمان دعوتی از طرف داماد هستم.🙂 داماد خودش رو معرفی کرد و گفت: مگه میشه من رو از یاد برده باشید؟ یادتان هست ساعت گران‌قیمت⏰ یکی از بچه‌ ها گم شد و شما فرمودید که باید جیب همه دانش‌ آموزان کلاس را بگردید. گفتید همه ما باید سمت دیوار بایستیم ومن هم که ساعت را از روی بچگی دزدیده بودم، از ترس و خجالت خیلی ناراحت بودم، که آبرویم را می‌بَرید...😢 ولی شما ساعت را از جیبم بیرون آوردید و تفتیش جیب بقیه‌ دانش‌ آموزان را تا آخر انجام دادید. تا پایان آن سال و سال های بعد هم در آن مدرسه هیچ کس موضوع دزدی ساعت را به من نسبت نداد و خبردار نشد!!💚 🔆معلم گفت: من باز هم شما را نشناختم! ولی واقعه را دقیق یادم هست... چون من موقع تفتیش جیب دانش‌ آموزان چشم‌ هایم را بسته بودم...🙂 ┄═❁🍃❈🌸❈🍃❁═┄ @khanesabz110 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
💠لقمان حکیم به پسرش گفت: سه پند به تو می دهم تا کامروا شوی: 🔺بهترین غذای جهان را بخور! 🔺در بهترین بستر و رختخواب جهان بخواب! 🔺در بهترین کاخها و خانه های جهان زندگی کن! 🔵پسر گفت: چگونه همه این کارها را انجام دهم در حالی که پول زیادی ندارم؟! 🔴لقمان گفت: ✅اگر کمی دیرتر غذا بخوری، طعم بهترین غذای جهان را می دهد. ✅اگر زیاد کار کنی و خسته شوی ، هنگام خواب حس می کنی در نرم ترین رختخواب دنیا هستی! ✅و اگر با مردم دوستی کنی و قلب آن ها را به دست آوری، در قلب آن ها جای میگیری و بهترین مکان جهان جای داری! ┄═❁🍃❈🌸❈🍃❁═┄        @khanesabz110       🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
⁉️شما را چگونه می‌شناسند؟ ◽️آلفرد نوبل، مخترع دینامیت، از جمله افراد معدودی بود که اين شانس را داشت تا قبل از مردن، آگهی وفاتش را بخواند! 🔺زمانی که برادرش لودويگ فوت شد، روزنامه‌ها اشتباهاً فکر کردند که نوبل معروف مرده است. آلفرد وقتی صبح روزنامه ها را مي‌خواند با ديدن تيتر صفحه اول، ميخکوب شد: «آلفرد نوبل، دلال مرگ و مخترع مر‌گ آورترين سلاح بشری مرد!»💀 💠آلفرد، خيلی ناراحت شد. با خود فکر کرد: «آيا خوب است که من را پس از مرگ اين گونه بشناسند؟» ✔️سريع وصيت نامه‌اش را آورد. جمله‌های بسياری را خط زد و اصلاح کرد. پيشنهاد کرد ثروتش صرف جايزه‌ای براي صلح و پيشرفت‌های صلح آميز شود. 🔴امروزه نوبل را نه به نام ديناميت، بلکه به نام مبدع جايزه صلح نوبل، جايزه‌های فيزيک و شيمی نوبل و ... مي‌شناسيم. او امروز، هويت ديگري دارد.✨ 💎يک تصميم، براي تغيير يک سرنوشت کافی است! ┄═❁🍃❈🌸❈🍃❁═┄        @khanesabz110       🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
💢به ابوسعید ابوالخیر گفتند: «فلانی شاهکار می‌کند، چرا که قادر است پرواز کند.» 💠گفت: «این که مهم نیست، مگس هم می‌پرد.» 💢گفتند: فلانی را چه می‌گویی که روی آب راه می‌رود!» 💠گفت: «اهمیتی ندارد، تکه‌ای چوب نیز همین کار می‌کند.» 💢گفتند: «پس از نظر تو شاهکار چیست؟» 💠گفت: «این که در میان مردم زندگي کنی ولی هیچگاه به کسی دروغ نگویی، کلک نزنی و سوء استفاده نکنی، این شاهکار است.»✅ ┄═❁🍃❈🌸❈🍃❁═┄        @khanesabz110       🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
💠یک معلم به هر دانش آموزی یک بادکنک داد که باید آن را باد کرده، نام خود را روی آن بنویسد و در راهرو پرتاب کند. سپس معلم تمام بادکنک ها را با هم مخلوط کرد. سپس به دانش آموزان ۵ دقیقه فرصت داده شد تا بادکنک خود را پیدا کنند. در این جستجوی سخت، هیچ کس بادکنک خود را پیدا نکرد! در این لحظه معلم به دانش آموزان گفت که اولین بادکنک را که پیدا کردید، بردارید و به کسی که نامش روی آن نوشته شده بود بدهید. در عرض ۵ دقیقه، هرکس بادکنک مخصوص به خود را داشت. 💢معلم به دانش آموزان گفت: این بادکنک ها مانند شادی هستند. ما هرگز آن را پیدا نخواهیم کرد، اگر هر کسی به دنبال خود باشد. اما اگر به فکر خوشبختی دیگران باشیم، خوشبختی خود را هم پیدا خواهیم کرد...✨ ┄═❁🍃❈🌸❈🍃❁═┄ @khanesabz110 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸