🌧➼┅═🌊═┅┅───┄
#خادمان_مردم
💎امام موسی کاظم علیه السلام:
💠خداوند در زمین بندگانی دارد
🔷که برای برآوردن نیازهای مردم می کوشند ؛
🔹اینان ایمنی یافتگان روز قیامت اند..
📘منبع :الکافی ج۲ص۱۹۷
جهت رفع بلایای طبیعی #صلوات
✊ #سپاه_مقتدر_مظلوم
#⃣ #نیرو_های_مسلح
#⃣ #سپاه
#⃣ #بسیج
#⃣ #نیروی_انتظامی
#⃣ #ارتش
#⃣ #روحانی
#⃣ #تلنگر
#⃣ #کار_جهادی
#⃣ #سیل
کانال حیدریون↙️
http://eitaa.com/joinchat/1777664018C299123be5c
♦تو دهنی که شبکه ضد ایرانی منوتو خورد
🔹 شبکه ضد ایرانی منوتو توی شبکه اجتماعی توییتر یک نظر سنجی بزرگ گذاشته که" آیا با تصمیم دولت آمریکا مبنی بر تروریست شناختن سپاه پاسداران موافقید " که 89درصد گفتن خیر ... این درحالی است که در این شبکه اجتماعی ارتشهای مجازی و فیک سعودی و صهیونیستی حضور فعال دارند.
#سپاه
کانال حیدریون ↙️
http://eitaa.com/joinchat/1777664018C299123be5c
☎️زنگ عبرت: این بار مذهبی های در خطر هستند !!
لطفاکامل مطالعه بفرمائید.
✅ تکرار سه #فتنه زمان حضرت علی(علیه السلام) – در زمان ما .!!!؟
1️⃣ #فتنه رنگی #جمل
سهم خواهی- حبس خانگی – انحراف توسط فرزندان – ناکثین
2️⃣ #فتنه_مذاکره
مذاکره با شیطان بزرگ زمانه - و فریب خوردن ابوموسی اشعری - قاسطین
3️⃣ #فتنه القای ناکارآمدی
القای عدم عدالت- توسط مذهبی های احمق – #مارقین یا #خوارج
🔺 در #فتنه اول:
یاران نزدیک پیامبر (طلحه و زبیر) که بعد از پیامبر خیلی ثروتمند شده بودند.
- وقتی دیدند نمی توانند در حکومت حضرت علی (ع) سهم خواهی کنندو به پست و مال ومقام برسند با همراهی خانواده پیامبر (یعنی عایشه) علیه جانشین پیامبر (یعنی علی ع) شورش کردند– و خیلی ها در این وسط کشته شدند.
– زبیر از اولین یاران پیامبر و علی (ع) بود
– ولی پسرش او را منحرف کرد . و بعد از جنگ به شکل بدی کشته شد.
- حضرت علی (ع) از کشته شدن دوست قدیمی اش (یعنی زبیر) در حال انحراف خیلی غمگین و ناراحت شد
– این یک فتنه رنگی بود و به جَمل (یعنی شتر سرخ) شهرت یافت.
- در آخر با اینکه بانی اصلی جنگ جمل موجب فتنه و قتل و کشتار خیلی ها شده بود .
حضرت علی (علیه السلام) او را به حبس خانگی محکوم کرد تا مسبب #فتنه دیگری نشود و افراد بیشتری در این میان کشته نشوند.
به نظر شما #زبیر زمان ما چه کسی است؟
🔺 در #فتنه دوم:
#سپاه حضرت علی(ع) با #سپاه شیطان بزرگ زمان (یعنی معاویه) در جنگ بود و چون #معاویه در حال شکست بود پیشنهاد #مذاکره داد
– برخی یاران حضرت علی فریب خوردند و پیشنهاد #مذاکره را باور کردند
– حضرت قبول نکرد و فرمود به آنها اعتماد نکنید
– ولی مردم با سر کَردگی بعضی از #منافقین و خائنین داخلی ، و مذهبیون بی بصیرت، با تبلیغات مسموم بین یاران ،، حضرت علی (ع) را تحت فشار گذاشته و مجبور کردند.
– حضرت پذیرفت و شخصی را برای مذاکره فرستاد یعنی (مالک اشتر)
–اما باز مردم و بعضی از مسئولین نظر ایشان را نپذیرفتند و گفتند ما مالک اشتر را نمی خواهیم او جنگ طلب است
– ما فرد باسواد سیاستمدار و صلح طلب را میفرستیم (ابوموسی اشعری) که امنیت و آرامش به ارمغان بیاورد.
– چند مدت #مذاکره طول کشید
– تا اینکه ابوموسی اشعری فریب خورد و ابتدا شرایط را اجرا کرد و انگشتر را درآورد و حضرت علی را از خلافت و رهبری خلع کرد.
– ولی #معاویه و #عمروعاص تعهدات را اجرا نکردند و معاویه شد ولی امر و ....
– بعد از اینکه مردم دیدند در #مذاکرات شکست خوردند به جای اینکه پشیمان شوند و از علی حمایت کنند.
– گفتند ما اشتباه کردیم. چرا علی قبول کرد پس علی هم اشتباه کرده و باید توبه کند
به نظر شما #ابوموسی زمان ما چه کسی است؟
🔺 اما #فتنه سوم:
برخی از #یاران حضرت علی(ع) (یعنی مذهبی های بی بصیرت و مدعی) با استدلال خود به این نتیجه رسیده بودند که حکومت حضرت علی ناکارآمد و ناعادلانه است – آنها در نتیجه جنگ های متعدد و تخلف و خیانت های برخی #مدیران به این نتیجه رسیده بودند
– آنها به حضرت علی(ع) اعتراض میکردند و قصد داشتند ایشان را #وادار به #توبه و مذاکره کنند
– آنها خود را از رهبر و ولی امرشان حضرت علی (ع) عادل تر و دین شناس تر و فهمیده تر میدانستند - شروع به اعتراض کردند
– سه خصوصیت عجیب #خوارج این بود که
1- آنها همه را فاسد می دانستند و برای ولی امرمسلمین (یعنی علی ع) تعیین تکلیف میکردند
2– خود را #عدالت طلب و دین دار واقعی می دانستند و جلوتر از امام حرکت میکردند
3 – و در آخر باقیمانده #خوارج حضرت علی (ع) را به شهادت رساندند
📌 📌 📌 خیلی مواظب باشیم
این #فتنه قصد القای ناکارآمدی و بی عدالت را دارد و همچنین ناامید کردن بچه های #مذهبی – توسط افراد به ظاهر #مذهبی و #عدالت_خواه
با رمز
#فساد_همه_گیر
#عدالت
#امام_زمان
#ظهور
✍️ولی #رهبر_عزیز_انقلاب در تمام سخنرانی ها به مردم #امید می دهند و تاکید میکنند خیلی از #مسئولین فاسد نیستند.
بصیرت داشته باشیم
عمار گونه یاور رهبرمان باشیم
#اتحادیه_عماریون
#من_هم_سپاهی_ام
#من_یک_سپاهی_هستم
کانال حیدریون ↙️
http://eitaa.com/joinchat/1777664018C299123be5c
🔴 آقای #حق_الناس حالا که #گوگل به گوشیای ملت دستبرد زده برگشته گفته:
ما گفته بودیم پوسته های #تلگرام ناامن اند.. مردم خودشون رفتن..
اما آقای #شوآف #دروغگو نمیگه خود تلگرام صهیونیستی چی؟! امن هستش مهندس؟! 😐
وزیر اطلاعات #روحانی: (97/3/19): #تلگرام_طلایی متعلق به ماست!
#خائن #ایتا #سروش #پیامرسان #هاتگرام #حریم_الکترونیک #ایران #اصلاحات #جاسوس #مزدور #فضای_مجازی #مجلس #رهبر #دولت #سپاه #آذری_جهرمی #قلابی
🍃•| @heydareion
خانم ها ڪجاے #انتقـام هستند؟🧕🏻
✉️ مردم به رهبرے پیام میدهند و تقاضا میکنند که «هر طور شده انتقام خون حاج قاسم را بگیرید». خب قوم موسی هم که گفتند تو و خدایت بروید مبارزه کنید ما اینجا نشسته ایم!
🚀 انتقام را فقط در موشک های #سپاه و ارتش جستجو نکنید. یادتان باشد آمریکایی که حاج قاسم را ناجوانمردانه شهید کرد، همان آمریکایی است که میخواهد #حجاب را از سر دختران این کشور بردارد. و تقدس را از واژه ے مادر بگیرد
🇱🇷 همان که میلیاردها دلار برای ترویج فساد و فحشا در کشورهای اسلامی هزینه میکند.
✅ امروز روزِ #انتقام_فرهنگی است. از قاتلی که دستش به خون خانه و خانواده و ذهن و ایمان مردم ما آلوده است. و نبض این مبارزه فرهنگی دست #زنهاست.
🔥 بسم الله..
همین امروز، همین الان، تصمیم بگیر و #قیام کن برای ساختن جامعه ای عاری از #فرهنگ_فاسد_غربی..
•| @heydareion |•
1.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#استـوری
#حاجی_زاده
#کمپین_حمایت_از_سردار_حاجی_زاده
#سپاه
◎◎❀قڕٱږڱٱﮫ ﺣێڊڕێۅڻ❀◎◎
@heydareion
خانه سبز🌿
- از قدرت علی (ع) بالاتر ؟ + جهل مردم ! •| @heydareion |•
عـدو شـود سبب خیـر اگر خـدا خـواهـد!
خواستنـد اسم و رسـم #حاج_قاسم را بردارند
تمـام ایران یکپارچه سلیمانی شد..
خواستند #سپاه را تضعیـف کننـد
امـا
تمـام ایران سپـاهی شـد..! :)
•| @heydareion |•
خانه سبز🌿
✍️ #تنها_میان_داعش #قسمت_هجدهم در این قحط #آب، چشمانم بیدریغ میبارید و در هوای بهاری حضور حیدرم
✍️ #تنها_میان_داعش
#قسمت_نوزدهم
به محض فرود هلیکوپترها، عباس از پلههای ایوان پایین رفت و تمام طول حیاط را دوید تا زودتر #آب را به یوسف برساند.
به چند دقیقه نرسید که عباس و عمو درحالیکه تنها یک بطری آب و بستهای آذوقه سهمشان شده بود، برگشتند و همین چند دقیقه برای ما یک عمر گذشت.
هنوز عباس پای ایوان نرسیده، زنعمو بطری را از دستش قاپید و با حلیه به داخل اتاق دویدند.
من و دخترعموها مات این سهم اندک مانده بودیم و زینب ناباورانه پرسید :«همین؟» عمو بسته را لب ایوان گذاشت و با جانی که به حنجرهاش برگشته بود، جواب داد :«باید به همه برسه!»
انگار هول حال یوسف جان عباس را گرفته بود که پیکرش را روی پله ایوان رها کرد و زهرا با ناامیدی دنبال حرف زینب را گرفت :«خب اینکه به اندازه #افطار امشب هم نمیشه!»
عمو لبخندی زد و با صبوری پاسخ داد :«انشاءالله بازم میان.» و عباس یال و کوپال لشگر #داعش را به چشم دیده بود که جواب خوشبینی عمو را با نگرانی داد :«این حرومزادهها انقدر تجهیزات از پادگانهای #موصل و #تکریت جمع کردن که امروزم خدا رحم کرد هلیکوپترها سالم نشستن!»
عمو کنار عباس روی پله نشست و با تعجب پرسید :«با این وضع، #ایرانیها چطور جرأت کردن با هلیکوپتر بیان اینجا؟» و عباس هنوز باورش نمیشد که با هیجان جواب داد :«اونی که بهش میگفتن #حاج_قاسم و همه دورش بودن، یکی از فرماندههای #سپاه ایرانه. من که نمیشناختمش ولی بچهها میگفتن #سردار_سلیمانیِ!»
لبخند معناداری صورت عمو را پُر کرد و رو به ما دخترها مژده داد :«#رهبر ایران فرماندههاشو برای کمک به ما فرستاده #آمرلی!» تا آن لحظه نام #قاسم_سلیمانی را نشنیده بودم و باورم نمیشد ایرانیها به خاطر ما خطر کرده و با پرواز بر فراز جهنم داعش خود را به ما رساندهاند که از عباس پرسیدم :«برامون اسلحه اوردن؟»
حال عباس هنوز از #خمپارهای که دیشب ممکن بود جان ما را بگیرد، خراب بود که با نگاه نگرانش به محل اصابت خمپاره در حیاط خیره شد و پاسخ داد :«نمیدونم چی اوردن، ولی وقتی با پای خودشون میان تو #محاصره داعش حتماً یه نقشهای دارن!»
حیدر هم امروز وعده آغاز #عملیاتی را داده بود، شاید فرماندهان ایرانی برای همین راهی آمرلی شده بودند و خواستم از عباس بپرسم که خبر آوردند حاج قاسم میخواهد با #مدافعان آمرلی صحبت کند.
عباس با تمام خستگی رفت و ما نمیدانستیم کلام این فرمانده ایرانی #معجزه میکند که ساعتی بعد با دو نفر از رزمندگان و چند لوله و یک جعبه ابزار برگشت، اجازه تویوتای عمو را گرفت و روی بار تویوتا لولهها را سر هم کردند.
غریبهها که رفتند، بیرون آمدم، عباس در برابر نگاه پرسشگرم دستی به لولهها زد و با لحنی که حالا قدرت گرفته بود، رجز خواند :«این خمپاره اندازه! داعشیها از هرجا خواستن شهر رو بزنن، ماشین رو میبریم همون سمت و با #خمپاره میکوبیمشون!»
سپس از بار تویوتا پایین پرید، چند قدمی به سمتم آمد و مقابل ایوان که رسید با #رشادتی عجیب وعده داد :«از هیچی نترس خواهرجون! مرگ داعش نزدیک شده، فقط #دعا کن!»
احساس کردم حاج قاسم در همین یک ساعت در سینه برادرم قلبی پولادین کاشته که دیگر از ساز و برگ داعش نمیترسید و برایشان خط و نشان هم میکشید، ولی دل من هنوز از #وحشت داعش و کابوس عدنان میلرزید و میترسیدم از روزی که سر عباسم را بریده ببینم.
بیش از یک ماه از محاصره گذشت، هر شب با دهها خمپاره و راکتی که روی سر شهر خراب میشد از خواب میپریدیم و هر روز غرّش گلولههای تانک را میشنیدیم که به قصد حمله به شهر، خاکریز #رزمندگان را میکوبید، اما دلمان به حضور حاج قاسم گرم بود که به نشانه #مقاومت بر بام همه خانهها پرچمهای سبز و سرخ #یاحسین نصب کرده بودیم.
حتی بر فراز گنبد سفید مقام #امام_حسن (علیهالسلام) پرچم سرخ #یا_قمر_بنی_هاشم افراشته شده بود و من دوباره به نیت حیدر به زیارت مقام آمده بودم.
حاج قاسم به مدافعان رمز مقاومت را گفته بود اما من هنوز راز تحمل #دلتنگی حیدر را نمیدانستم که دلم از دوریاش زیر و رو شده بود.
تنها پناهم کنج همین مقام بود، جایی که عصر روز عقدمان برای اولین بار دستم را گرفت و من از حرارت لمس #احساسش گرما گرفتم و حالا از داغ دوریاش هر لحظه میسوختم.
چشمان #محجوب و خندههای خجالتیاش خوب به یادم مانده و چشمم به هوای حضورش بیصدا میبارید که نیت کردم اگر حیدر سالم برگردد و خدا فرزندی به ما ببخشد، نامش را #حسن بگذاریم.
ساعتی به #افطار مانده، از دامن امن امام دل کَندم و بیرون آمدم که حس کردم قدرتی مرا بر زمین کوبید...
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: فاطمه ولی نژاد